آرامیس مشاور




مقالات عمومی

مقالات عمومی (333)


گویی در دنیای آشفته و پر مشغله امروز، افسردگی امری طبیعی شده است. اما باید بدانید داروهای ضد افسردگی تنها روش درمان دلتنگی ها، بی¬حوصلگی و افسردگی نیستند. خوشبختانه راه حل¬ها و جایگزین های طبیعی دیگری نیز وجود دارد که هم موثر بوده و هم اعتیاد آور نیستند. برای آشنایی با این جایگزین های طبیعی با ما همراه باشید.

احساس حقارت
گوشه گیری و انزوا و نیز شرکت نکردن در فعالیت های اجتماعی می تواند ناشی از احساس خود کم بینی یا حقارت فرد باشد. در این وضعیت روانی، فرد با وجود امتیازها و مزیت های علمی، شغلی و اجتماعی فراوان در مقابل دیگران احساس کوچکی و حقارت می کند و از آن رنج می برد. روانشناسان برای خودکم بینی ، دلایل متفاوتی برشمرده اند.


همه ما در طول زندگی برای یک بار هم شده دچار لغزش زبانی یا به اصطلاح، اشتباه لپی شده ایم و چه بسا پس از آن ، احساس شرمندگی هم کرده باشیم. به همین دلیل، خیلی ها از احتمال بروز اینگونه اشتباهات در روابط اجتماعی خود هراسان هستند. راستی این اشتباهات لپی ناشی از چیست؟ چرا و چگونه در مواقعی ما دچار اینگونه لغزش ها می شویم؟


خودشیفتگی واژه ای است که از گذشته های بسیار دور بر زبان و در فرهنگ مردم جاری بوده است. ظاهرا مردم، کسی را خودشیفته می دانند که تنها به خود توجه داشته و همواره انتظار تعریف و تمجید از دیگران نسبت به خودش را داشته باشد. امروزه روانشناسان خودشیفتگی را جزو اختلال های شخصیتی به حساب می اورند.

جامعه از افرادی که در آن زندگی می کنند تشکیل شده است. بنابراین مانند اعضای جامعه دارای ذهن و روان است. مسلما تک تک ما با همه ویژگی ها و رفتارهای خودمان روان جامعه را می سازیم . پس وقتی می گوییم که جامعه افسرده است یا فلان جامعه شاد و سرزنده است، مقصودمان این است که عموما افراد این قبیل جوامع افسرده یا شاد هستند. اما چرا و چگونه جامعه ای افسرده شده و شادابی خود را از دست می دهد؟

از روزگار کهن، رنگ ها انسان را فریفته خود می کردند. ازدورانی که بشر به فناوری تولید رنگ دست پیدا کرد، همواره آشکار و پنهان از انها برای بیان احساسات و عواطف خود استفاده کرده است. بر این اساس بوده که روان شناسان به این نتیجه رسیده اند که رنگ ها دارای محتوای عاطفی و هیجانی ویژه ای بوده و تا حدی بیانگر احساسات نیز هستند. کودکان نیز برای بروز عواطف شان در نقاشی های خود ار زنگ های متفاوتی استفاده می کنند.

این سوالات بسیاری از مردم است، که با مشکلات روان شناختی روبه رو هستند. آنها مایل اند پاسخ مناسبی برای مشکلات شان دریافت کنند.
بدون مقدمه و تاریخ نگاری بر چگونگی ایجاد این سوالات و به دنبال مصر بودن که چرا در قرن بیست و یکم هنوز فرق بین روان شناس و روان پزشک برای بخشی از مردم ما مشخص نیست. به تفاوت این دو رشته و تخصص می پردازیم.

دوران نوجوانی را با نام های گوناگونی توصیف کرده اند: دروان شورش و طغیان، دوران بحران هویت و .. اما بیش از آنکه بخواهیم نوجوانی را با هر عنوانی بنامیم، بهتر است ببینیم که ویژگی های این دوران چیست و چرا و چگونه از دوران های دیگر متمایز می شود.

عموما وقتی از زندگی خود خشنود بوده و احساس می کنیم که به اصطلاح همه چیز بروفق مرادمان است و برنامه های مان خوب پیش می روند، احساسی در ما زاده می شود که به آن شادی می گوییم. برعکس اگر وضعیت فعلی ما با آرزوها و انتظارات ما هماهنگ نباشد ، احساس اندوه و ناراحتی می کنیم . اما به راستی شادی چیست و چرا و چگونه شاد می شویم؟

اگر کسی به ما بگوید پشت فلان کوه غول بزرگی زندگی می کند، در درجه اول با ناباوری به او نگاه می کینم و اگر دیدیم که در این مسئله خیلی جدی است، در سلامت او شک می کینم. در چنین مواقعی معمولا می گوییم که او دچار توهم شده است. اینکه چرا و چگونه افراد به توهم روی می آورند، آیا توهم امری ارادی یا غیرارادی است و مرز میان واقعیت و توهم کجاست؟ پرسش هایی هستند که هنوز خیلی از روانشناسان آننها را از خود می پرسند.