افسانه 1: هر کسی این کار را انجام می دهد.
هر کسی این کار را انجام نمی دهد. تحقیقات اخیر براورد کرده اند که حدود 30 تا 40 درصد دانشجویان کالج در مدتی از حضورشان در کالج با هم همخانه بوده اند. اگر چه این یک عدد بزرگ است ، اما نشان می دهد که حدود 60 تا 70 درصد از دانشجویان هم خانه نیستند. اینکه گفته می شود «هر کسی این کار را انجام می دهد.» یک افسانه است و نمی تواند دلیل درست و صحیحی باشد.
افسانه 2: از لحاظ اقتصادی هم خانگی ارزش دارد.
این کم ارزش ترین دلیل است. اما آنچه از لحاظ مالی اندوخته می شود، به قیمت آن چیزی است که فرد از دست می دهد: عفت، پاکدامنی و معیارهای اخلاقی، مزیت های اقتصادی خودشان تعیین نمی کنند که آیا یک انتخاب از لحاظ اخلاقی درست است یا غلط. سوالاتی که باید پرسیده شود، این است که «ارزش عفت من چقدر است؟» و «آیا من خودم را برای همسرم حفظ خواهم کرد؟»
گوین لمان در کتاب «کودکان باهوش، انتخا بهای احمقانه» اظهار می دارد: « این شبیه به ان است که شما یک میلیون دلار به کسی پول بدهید و بعد دریابید که اشتباهی آن را به او داده اید. اما اکنون او رفته و بنابراین پول شما از دست رفته است. شما کاری نمی توانید انجام دهید و شخصی که باید آن را بیاورد هرگز نخواهد آمد.
افسانه 3: با هم زندگی کردن قبل از ازدواج، امکان یک ازدواج شاد در آینده را برای شما افزایش خواهد داد.
شما قبل از اینکه ماشینی را بخرید، رانندگی با آن را امتحان می کنید بنابراین چرا نباید همین کار را با رابطه طولانی مدتتان انجام دهید؟ مشکل این مقایسه این است که که شما در زمانی که رانندگی با یک ماشین را امتحان می کنید، بار شخصی تان را در صندوق ماشین قرار نمی دهید . تحقیقات نشان می دهند که نظربه «امتحان رانندگی با یک ماشین» درست نیست . این شادی زندگی زناشویی را تضمین نمی کند، بلکه واقعاً بیشتر یک پیشگویی برای مخالفت با چیزهایی همچون تفریح، کارهای خانه و مسائل مالی است. زوجی که هم خانه نیستند، احتمال بیشتری دارد که به دنبال مشاوره باشند . سرعت فزاینده و ناگهانی طلاق در سه دهه اخیر که با افزایش خیره کننده هم خانگی همراه بوده است، دلیل کافی است که «هم خانگی » درست نیست.
افسانه 4: به هیچ کس مربوط نیست.
این افسانه در اصل معتقد است که زندگی با همدیگر قبل از ازدواج به جز تکالیف قانونی دولت و کلیسا ، مانند ازدواج است. هر چند، مسائل مربوط به تولد فرزند، سلامتی و بیماری وجود دراد که به عنوان پیامد هم خانگی، مسئولیت و هزینه جامعه می شود.
افسانه 5: این کار بسیار خوب است زیرا ما واقعا عاشق هستیم
عشق هرگز نمی تواند دلیلی برای ارتباط جنسی پیش از ازدواج باشد، بلکه یکی از عمده ترین انگیزه ها برای پرهیز از عشق است. عشق راستین هرگز به دنبال سقوط معنوی یا اخلاقی نیست. عشق راستین برای رسیدن زمان مناسب ارتباط جنسی صبور است.
مسئله بعدی اینکه احساس عشق نیزنگ آمیز است. آنچه شبیه به عشق به نظر می رسد ممکن است چیزی بیش از شیفتگی نباشد. مسئله بعدی، اشتباه گرفته شدن عشق با هوس است. رابطه جنسی معمولاً موجب می شود که یک زوج بیش از آنچه واقعا هستند، احساس نزدیکی به هم داشته باشند.
سوم اینکه ، خداوند رابطه جنسی بیرون از ازدواج را زنا نامیده است. زنا اصولا عشقی است که در روابط نامشروع خارج از ازدواج خرید و فروش می شود که به طور کلی عشق نیست. شخصی که با چنین عشقی لذت می برد واقعاً فرد مقابل را به عنوان یک شخص در نظر نمی گیرد، بلکه برای او یک شی یا وسیله است که از طریق آن خواسته های شهوانی و هوس خود را راضا می کند.
افسانه 6: ما در هر صورتی با هم ازدواج خواهیم کرد
این فکری ساده لوحانه ، پوچ و مغرورانه است. اینجا اغلب یک شخص (معمولاً مرد) در رابطه هم خانگی است که به یک رابطه طولانی مدت و پایدار فکر نمی کند.
این سوال باقی مانده را نیز در نظر بگیرید:«اگر فردی قبل از ازدواج به وسوسه عملی غیر اخلاقی بیفتد، چه چیزی او را از تکرار رفتار به محض ازدواج کرد، باز می دارد؟»
افسانه 7: هم خانگی موجب افزایش اعتماد بنفس و امنیت روانی می شود.
مطالعات زیادی نشان داده اند که نه تنها این افسانه صحیح نیست، بلکه هم خانگی و روابط جنسی خارج از ازدواج موجب کاهش اعتماد به نفس و امنیت روانی می شود.
افسانه 8: مجوز ازدواج تنها یک برگه کاغذ بی ارزش است
مجوز ازدواج به صورت خودکار شما را متعهد به یکدیگر نمی کند. برخی به سر این موضوع بحث می کنند که آنها در حال حاضر به همدیگر متعهد هستند و نیازی به این برگه کاغذ برای اثبات آن ندارند. هر چند این سوال مهم مطرح می شود که : پس چرا برار زندگی با هم به عنوان زن یا شوهر برای یک عمر پیمان نمی بندند؟ استدلال این افراد مانند این گفته است که : «من عاشق تو هستم اما برای همیشه به اندازه کافی متعهد نیستم.»
افسانه 9: هم خانگی تنها یک سبک زندگی دیگر است؛ یک رابطه شخصی پاک که برای زوجین و توسط آنها ایجاد می شود.
این قوی ترین و خطرناک ترین افسانه است، زیرا مرکز این موضوع را نشانه رفته است. امروزه یک گرایش فزاینده برای دیدن ازدواج نه به عنوان یک واقعیت عینی بلکه به عنوان یک هیجان ذهنی و یک احساس درونی به جای یک رابطه بیرونی وجود دارد. ما در این باور غرق می شویم که هم خانگی، ازدواج و طلاق عمدتا تنها برای شادی ما هستند. بنابرانی ما رابطه مان را عمدتاً بر اساس اینکه چقدر نیاز شخصی مان را ارضا می کنند ارزیابی می کنیم ، به جای اینکه براساس تعهدی که هم در زمان های بد و هم در زمان های خوب مهم است، ارزیابی کنیم.
منبع: Mcmannus,Mike, Harrite; Myths,Risks & Answers. (New York:Howard Books,2008
