تمرین و دموکراسی در خانواده
ملاقات های خانوادگی و یا نشست های فامیلی ایده ای است که روان شناس اتریشی به نام درایکوس و آدلر آن را مطرح کرده است. در این نظریه ، آدلر بر دو اصل تاکید کرده است؛ احترام متقابل و روابط دموکراتیک.
آدلر معتقد است که امکان ندارد زن و شوهری بتوانند خوشبخت زندگی کنند مگر اینکه مفهوم برابری را بپذیرند؛ چرا که هیچ انسانی دوست ندارد کهتر قرار بگیرد. بنابراین اصل برابری در نظریه آدلر بسیار تعیین کننده است و کسانی فرد سالم محسوب می شوند که علاقه اجتماعی در آنها بالا باشد. منظور من از علاقه اجتماعی ، نوعی حس همدردی ، داشتن مشارکت و همکاری در این افراد است. آدلر معتقد است انسان موجودی اجتماعی است، بنابراین در تمام حوزه ارتباطی لازم می داند که کارهایش را براساس تعاون انجام دهد؛ بدین معنی که جلسه خانوادگی نوعی تمرین روابط دموکراسی است.
«آیا دوست دارید که به خوبی او را می شناسید و رفتارهایش را در هر موقعیت می توانید پیش بینی کنید؟ در این صورت به تبع این تجربه، با الگو ها و ثبات منحصر به فرد وی در رفتار، احساسات و افکارش آشنا هستید. نه تنها می دانید که چه چیزی وی را عصبی می کند، بلکه می دانید که چه چیز موجب تفاوت وی از بقیه دوستانتان می شود. به طور خلاصه، شما در مورد چیزی صاحب نظر شده اید که ما آن را «شخصیت» دوست شما می دانیم. کاری که به وسیله مادر زندگی روزمره انجام می گیرد، با آن چه روان شناسان شخصیت انجام می دهند از بنیاد متفاوت نیست. وظیفه ای که هر یک از این گروه به عهده دارند، تدوین الگویی برای عملکرد انسان، روشی متفاوت کردن افراد از یکدیگر و ایجاد مجموعه ای از قوانین برای پیش بینی رفتار آنهاست.»
پیش آمدن اختلافات عقیدتی و مذهبی در میان همسران مطلوب نیست ، اما استفاده از راه های زیر می تواند وضعیت را بسیار بدتر کند.
هر یک از ما برای مقابله با مشکلات زندگی مشترک از روش های گوناگونی استفاده می کنیم. بعضی از این روش ها مانند تلاش برای حل مسئله، ایمن سازی در برابر استرس، کمک گرفتن از افراد متخصص و یا از شبکه حمایت خانوادگی و دوستان، سازگارانه هستند و به حل مسئله کمک می کنند. اما گاهی اوقات ما به دلیل ناآگاهی درباره شیوه های حل مسئله، از راهکارهای نامناسبی استفاده می کنیم که نه تنها کمکی به رفع مشکل نمی کنند، بلکه بر وخامت شرایط نیز می افزایند. این موضوع به ویژه درباره اختلافاتی که ریشه در ارزش ها و اعتقادات ما دارد بیشتر به چشم می خورد. زوجین در این گونه موقعیت ها رفتارهای اشتباهی انجام می دهند که به تعارض و کدورت بیشتر می انجامند. شناخت این رفتارهای نادرست به ما کمک می کند تا آنها را از چرخه رفتاری خود حذف کرده و راهکارهایی سودمند را جایگزین آنها سازیم . از مهم ترین این رفتارها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
دکتر جان گاتمن ، (John Gottman) روان شناس مشهور آمریکایی و متخصص حوزه خانواده ، بیش از 40 سال است که در زمینه مشاوره خانواده و ازدواج فعالیت می کند، 40 کتاب در زمینه مسائل ازدواج و خانواده نگاشته و در این زمینه ها 190 مقاله علمی هم نوشته است. چند کتاب مشهور وی عبارتند از؛ «7 اصل موفقیت در ازدواج» و «چرا زندگی های مشترک موفق هستند یا به شکست منتهی می شوند» و «افزایش هوش هیجانی کودکان». او چهره شناخته شده ای در رسانه های آمریکاست. او به تازگی در یک نظرسنجی از روان شناسان بالینی آمریکا به عنوان یکی از 10 درمانگر تاثیرگذار در 25 سال گذشته انتخاب شد.
روان شناسان سال هاست متوجه شده اند، افراد بسیاری صرفاً به خاطر توجه خاصی که به آنها می شود می توانند رفتارهایی چون بازدهی شغلی خود را بهتر کنند. در مطالعات کلاسیک هاوتورن درباره اثر نورپردازی بهتر بر تولید کارخانه، معلوم شد کارگران صرفا به خاطر شرکت در تحقیق و توجه خاصی که به آنها معطوف شده بود، بازدهی خود را بیشتر کردند. معمولا علت این بهبودی را بالا رفتن روحیه و عزت نفسی می دانند که در اثر مورد توجه دیگران بودن در افراد به وجود می آید.
وجه مشترک تمام درمان های روانی – اجتماعی این است که درمانگر به درمانجو توجه خاصی نشان می دهد؛ در نتیجه، توجه یکی از عوامل غیراختصاصی یا مشترک انگاشته می شود که بر نتایج درمان اثر می گذارد. هر کسی که در درمان شرکت داشته است می تواند مسرت ناشی از توجه یک متخصص کاردان را که مدت یک ساعت شامل او بوده است. توصیف کند. این توجه خاص در حقیقت می تواند بر روند درمان تاثیر بگذارد- از جمله موارد نادری که بیماران بهبود نمی یابند چون نمی خواهند این توجه خاص را بپذیرند.