روان درمانی را می توان برحسب گرایش نظری فرد، به صورت قانع سازی میان فردی ، آموزش روانی – اجتماعی ، ایجاد تغییر در خویشتن براساس هدایت حرفه ای، تکنولوژی رفتاری، شکلی از بازپروری، کسب رابطه، شکل جدیدی از آیین شَمَنی ، مراقبت از سلامتی، و غیره در نظر گرفت . به قول پری لوندون (Perry London) (1986)، کاربست روان درمانی از توضیح دادن یا تعریف کردن آن راحت تر است.
از دیدگاه یکپارچه نگر ما، تعریف قابل قبول روان درمانی از چند ویژگی ضروری برخوردار است (نورکراس، 1987) : اولاً این تعریف باید پدیده های بالینی را به شیوه نسبتا عینی، عملیاتی کند؛ ثانیاً، این تعریف باید از لحاظ نظری و تا آنجا که ممکن است از نظر معنایی، بی طرف باشد؛ ثالثاً روان درومانگران دارای گرایش های گوناگون در مورد آن اتفاق نظر داشته و آن را تایید کنند. و رابعاً تعریف کلی ما باید به طور مودبانه ای منصفانه باشد. یعنی، این تعریف باید بدون قربانی کردن یکپارچگی هر رویکرد خاص، با نظریه ها به طور برابر برخورد کند.
آیا یک بچه شش ساله مهربان و معاشرتی در دوازده یا چهارده سالگی هم آدم مهربان و معاشرتی خواهد بود؟ اگر بچه ای در شش سالگی پرخاشگر یا کمرو باشد آیا در دوران نوجوانی و بزرگسالی نیز همینطور خواهد بود؟
این سوالات به مسئله ثبات و تغییر اشاره دارند. اگر بتوانیم بگوییم که فلان رفتار در شش سالگی با رفتار دیگری در بزرگسالی رابطه دارد به دانش مور نیاز برای تغییر دادن رفتار مورد نظر دست یافته ایم. در حقیقت رشد تا حدودی ثبات دارد. کودکانی که در هشت تا ده سالگی قشقرق راه می اندازند بعدها نیز بیش از همسالان خود غیرقابل کنترل ، هیجانزده و دمدمی هستند. (کاسپی، الدر و بم، 1987)
مداخله آگاهانه و خردمندانه
در دنیای مدرن کنونی و در عصر ارتباطات ، انکار رابطه بین پسران و دختران نوجوان و جوان دور از واقع بینی است . چرا که بعد از سن بلوغ گرایش به جنس مخالف نشانه رشد و تحول روانی – جنسی و امری طبیعی است. تجربه ثابت کرده است در برخورد با این پدیده فشار و کنترل شدید موثر نخواهد بود. علاوه براین، مسائلی مثل رشد بی رویه جمعیت، زندگی ماشینی، بالا رفتن سن ازدواج، وجود خلاء عاطفی، مشکلات خانوادگی، به این نیاز دامن زده و قطع چنین ارتباطی را غیرممکن ساخته است. پس بهتر است به جای انکار، خردمندانه و آگاهانه به این روابط جهت دهیم؛ نه این که تصور کنیم با کنار گذاشتن این بحث ، مشکلات به خودی خود حل خواهند شد. در این مقاله سعی کرده ایم برای والدین راهکارهای پیشگیری از آسیب های این رابطه و برخورد منطقی با آن را بیان کنیم.
برخلاف تصوربسیاری از مردم، که معمولاً دلیل اعتیاد و مصرف الکل را به یک عامل نسبت می دهید، گرایش به مصرف ماده ای مانند الکل به عوامل مختلفی مرتبط است؛ از جمله عوامل زیستی، روانی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، خانوادگی و شخصیتی، حتی دلیل مصرف می تواند از ماده ای به ماده دیگر تفاوت داشته باشد. در این مقاله سعی خواهیم داشت به علل شخصیتی اشاره بکنیم و بینیم چه ویژگی های شخصی و فردی باعث می شود افراد مختلف به سمت مصرف مشروبات الکلی پیش بروند؟ سئوال دیگر این است که چرا هنگامی که شرایط تا حد زیادی برای افراد مختلف یکسان است. فقط عده ای خاص مبتلا به سوء مصرف و وابستگی الکل می شوند و دیگران دچار آن نمی شوند؟
بحث نخست: جایگاه حسن خلق در خانواده
الف) معنا شناسی حسن خلق
معنا و مفهوم حسن خلق چیست؟ برخی به اشتباه حسن خلق را با برخورداری از اخلاق نیک اشتباه گرفته اتد. خوش اخلاقی از مفاهیمی است که در حوزه تعامل بین فردی معنا می یابد، اما اخلاق نیک مربوط به تعامل اجتماعی نیست. برای نمونه، تقوا، حیا، عفاف و مانند آن را می توان جزء اخلاق حسنه دانست. اما جزو خوش اخلاقی که مربوط به روابط اجتماعی است. قرار نمی گیرد. به هر حال، آنچه مهم است این که خوش اخلاقی نقشی مهم در پایداری خانواده و رضامندی دارد. با خوش اخلاقی، زندگی پاک و باصفا می شود. بنابراین، حسن خلق یعنی اخلاق خوش تعامل بادیگران.