11/08 1393

اختلال شخصیت اسکیزوئید (درون گرایان افراطی)

مبتلایان به اسکیزوئید دارای ویژگی های زیر می باشند:
هیچ علاقه ای به روابط نزدیک با دیگران ندارد و از آن هیچ لذتی نمی برد و حتی ممکن است احساس خاصی نیز نسبت به رابطه با شما نداشته باشد. معمولاً به فعالیت های فردی می پردازد و پرداختن به چنین فعالیت هایی را به با شما بودن ترجیح می دهد. هیچ علاقه ای یا علاقه چندانی به فعالیت جنسی ندارد. تعداد فعالیت ها و وقایعی که می تواند برای او لذت بخش باشد، بسیار اندک است. به غیر اعضای خانواده ، هیچ کس دیگری با او نزدیک و صمیمی نیست. به نظر می رسد که نسبت به تمجید و یا انتقاد دیگران بی تفاوت است. سرد، منزوی و بی احساس، بهترین تعریفی است که می توان درباره فرد اسکیزوئید بیان کرد.

موضوع شغلی خود را طوری انتخاب می کند که کمترین ارتباط با مردم را داشته باشد. کارهای انتزاعی و مشاغل مرتبط با وسایل بی جان برایشان لذت بخش تر است. (نظیر ریاضیات، ستاره شناسی، مشاغل مرتبط با فلز و چوب و ...) نکته مثبت در این اشخاص این است که آنها توانایی تحمل درجه بالایی از تنهایی و استرس را دارا هستند، بنابراین برای شغل های سختی مانند کار در یک ایستگاه تحقیقاتی دور افتاده افراد بسیار مناسبی هستند.

اگر در زندگی با یک مبتلا به اسکیزوئید روبه رو شده باشم، چه کار کنم؟
آیا روان درمانی به او کمک خواهد کرد؟
آیا هیچ امیدی به تغییر او هست؟
آیا در زندگی با یک فرد مبتلا به اسکیزوئید نیازهای عاطفی من برآورده خواهد شد؟
اینها پرسش هایی هستند که مشاوران و روانشناسان بارها از زبان افرادی که ناگهان متوجه می شوند که نامزد یا همسرشان فردی اسکیزوئید است، می شوند.
برای بیشتر انسان ها ، تصمیم جدی به منظور ازدواج با یک فرد اسکیزوئید ، تصمیم عاقلانه ای نیست، به ویژه اگر شما به دنبال همسری باشید که بخواهید او نیز قلبش برای ازدواج با شما بتپد. با این همه ممکن است که ما با چنین فردی ازدواج کرده و دارای فرزندانی نیز باشید . در این صورت همچنان که شما برای بهبود رابطه خود با همسرتان تلاش می کنید ، بایستی که چند چیز را به خاطر داشته باشید.

توقعات واقعی داشته باشید.
نخست این واقعیت را بپذیرید که احتمال تغییر چندانی برای همسر شما وجود ندارد. مبتلایان به اسکیزوئید تمایلی به داشتن رابطه صمیمانه با کسی ندارند، اما از سوی دیگر همه افراد اسکیزوئید مثل هم نیستند و بیماری بعضی هم شدت زیادی ندارد. به همین دلیل تا حدی می توان به رشد عاطفی آنها امیدوار بود، اما منتظر تغییر خاصی در او نباشید.

هرگز برای ایجاد تغییر او را تحت فشار قرار ندهید.
گوشه گیری، اصلی ترین مکانیسم دفاعی او در حمایت از خودش در برابر آسیب های خیالی یا احتمالی جهان خارج به شمار می رود. اگر شما به طور مداوم او را برای ایجاد رابطه صمیمانه با خودتان تحت فشار قرار دهید، به احتمال زیاد شما خود به عاملی برای انزوای بیشتر او تبدیل خواهید شد. راهبرد موثر در گام نخست ، آسان گیر ی و شکیبایی شماست. شما که با خصوصیات و نیاز همسرتان به تنها بودن آشنایی دارید، چرا او را ترغیب به این کار نمی کنید ؟ با انجام این کار، این امکان وجود دارد که همسر شما احساس بهتری نسبت به شما پیدا کند و در مقابل ، او نیز زمان هایی را به بودن در کنار شما اختصاص دهد.

در هر فعالیتی که او از آن لذت می برد، مشارکت کنید.
فعالیت های اجتماعی معدودی وجود دارد که یک فرد مبتلا به اسکیزوئید از آنها لدت می برد. شاید همسر شما از تماشای تلویزیون ، تعمیر یا نظافت ماشین ، یا مطالعه لذت می برد. با او در این نوع فعالیت ها همراه شوید، حتی اکر مبادله کلامی زیادی بین شما صورت نگیرد. در آغاز آشنایی با همسرتان حتما چیزهایی وجود داشت که هر دو از آنها لذت می بردید، چرا آن فعالیت ها را دوباره تجربه نکنید؟ خوبی این گونه فعالیت ها این است که همسرتان با یددن شما به جای یادآوری مزاحمت و آزار، به یاد لحظه ها و فعالیت های لذت بخش خود می افتد. به این ترتیب ، ممکن است به مرور زمان همسر شما در حضور شما نیز احساس راحتی کند و حتی بودن با شما را به انزوا تنهایی ترجیح دهد.

پاداش دهید، تنبیه نکنید.
به جای آنکه محبوب خود را به دلیل انزوا و گوشه گیری تحقیر و سرزنش کنید، همان مقدار زمانی که با شما می گذراند ، هر چند اندک را مورد تقدیر و تحسین قرار دهید، به این ترتیب احتمال بیشتری دارد که به خواسته خود دست یابید. در واقع ، با تحسین و تشویق او سبب می شوید که او تمایل بیشتری به حضور در کنار شما پیدا کند. پس از آن نیز کوچک ترین توجه او نسبت به خودتان را مورد تحسین و تقدیر قرار دهید.
با توجه به اینکه همسر شما نمی تواند نیازهای اجتماعی و عاطفی شمار ا به خوبی ارضا کند، سعی کنید که ارتباط خود را با خانواده، فامیل و دوستان صمیمی خود گسترده تر کنید تا مقداری از نیازهای عاطفی و اجتماعی تان تامین شود.
درمان
اختلال شخصیت اسکیزوئید عموماً از طریق روان درمانی تا حدی بهبود می یابد. انواع روان درمانی از درمان فردی تا گروه درمانی متفاوت است.
در گروه درمانی ممکن است بیمار تا یک سال صحبت نکند. اما در نهایت درگیر می شود (صحبت می کند) فقط درمانگر باید مواظب باشد تا گروه به سکوت بیمار اعتراض نکنند.
از آنجا که اختلالات شخصیتی باعث الگوهای فکری تحریف شده می گردد. درمان شناختی – رفتاری غالباً در کمک به این افراد برای تنظیم الگوهای فکری و رفتاری شان موثر است.
گاه از دارو درمانی نیز همراه با روان درمانی استفاده می شود . از جمله داروهای ضدافسردگی ، ضد روان پریشی و ضد اضطراب. بی تردید دارودرمانی به تنهایی برای درمان کافی نیست و بهتر است همراه با روان درمانی باشد.

طناز فرخ زاد، کارشناسی ارشد مشاوره