آرامیس مشاور




مداوای قربانیان تجاوز جنسی

ترس از تجاوز جنسی بخشی از زندگی هر زن است. یکی از شگفت انگیزتزین جنبه های جرایم جنسی این است که بسیاری از آنها گزارش نمی شوند. معمول ترین دلایلی که زنان عنوان می کنند این باور است که این مسئله یک مسئله خصوصی و شخصی است و از انتقام و تلافی مجرم هراس دارند. با وجود وضعیت موجود، بسیار اهمیت دارد که قربانیان تجاوز جنسی در کوتاهترین زمان تحت مداوا قرار گیرند. فاصله افتادن بین تجربه تجاوز و شروع درمان های پزشکی و روان شناختی، موجب بروز اختلال های روانی پایدار در قربانیان می شود. مداوا شامل مداخلات پزشکی، مداخلات روان شناختی و مداخلات قانونی خواهد بود.

مداخلات پزشکی
بررسی ها نشان می دهد که تنها 30 درصد از قربانیان تجاوز، خسارت های کوچکی مثل پارگی های کوچک و یا کبود شدن را متحمل شده اند و 3 درصد از آنان درخواست مداوای بیمارستانی داشته یا در بیمارستان پذیرفته شده اند، که البته ارتباط اولیه با بسیاری از قربانیان هنوز همان مراقبت های پزشکی است.
مراقبت های خوب پزشکی شامل: 1- مراقبت از صدمات 2- آزمایش برای جلوگیری از انتقال امراض مراقبتی 3- ارزشیابی احتمال خطر حاملگی شامل آزمایش و بررسی موانع 4- نگهداری و تهیه دوره پیوسته ازمایش ها و مدارک 5- مداخلات در بحران های روانی
بعضی از قربانیان بعد از مداوای ظاهری ممکن است برای مراقبت بیشتر به مراکز بهداشتی دیگری رجوع کنند. متاسفانه بیشتر بیمارستان ها در کشورمان هنوز موافقت نامه ای برای پذیرش و مراقبت از قربانیان حمله جنسی ندارند. هر چند که تعداد معدودی از بیمارستان ها ممکن است قربانیان را مورد معاینه قرار دهند. کارهای انجام شده در بیمارستان ممکن است شامل تست های امراض مسری جنسی یا تست حاملگی و یا مداخله در بحران های روانی باشد. یکی از حلقه های مفقود در ساختار نظام سلامت جامعه ما، نبودن مراکزی برای حمایت از قربانیان تجاوز جنسی است. بی توجهی به این مهم و غفلت از افزایش رو به رشد تعداد قرباینان تجاوز جنسی در جامعه ما آینده تیره و تاریکی را برای قربانیان و خانواده های آنان رقم زده است و نگرانی متخصصان بهداشت روانی از شیوع و بروز موارد متعدد اختلالات روانی مزمن در قربانیان تجاوز جنسی رو به فزونی است.

مداخلات روان شناختی
پس از مداخلات اولیه پزشکی، مداخلات روان شناختی یکی از مهمترین عوامل در بازگرداندن قربانیان در کوتاه ترین زمان به وضعیت نسبی سلامت روانی می باشد. مواردی که در پی می آید، اصول اولیه مداخله مشاوران برای قربانیان تجاوز جنسی است.
یک در صورت حضور مشاور در دادگاه، او باید بفهمد که مشکل مهم ایجاد شده برای قربانی ، مشکل روانی حاصل تجاوز است. کار مشاور تصمیم گرفتن در این مورد نیست که ایا «حقیقتاً» تجاوز صورت گرفته است یا نه، به علاوه قربانی به این نیاز دارد که به او اعتماد کنند و مورد بازخواست یا سرزنش قرار نگیرد ؛ چه تجاوز صورت گرفته باشد یا نه، به جای سرزنش، باید برای اینکه مریض به مددکاران اعتماد پیدا کند، باید او را «باور» کرد.
دو مهم آن است که پذیرش و همدلی مشاور باعث شود تا قربانی احساسات خود را هنگام آمادگی برای حرف زدن به دست اورد. وقتی قربانی «آمادگی» به دست آورد، مشاور باید پاسخ های او را به دقت بشنود، البته ممکن است زنان در اوقات خاصی به این نکات اشاره کنند که به خاطر زنده ماندن خوشحال یا از این عمل خشمگین اند. مشاورین نیاید از قربانی پاسخی خاص بخواهند.
سه توجه داشته باشد که همواره باید واکنش مشاور نسبت به قربانی عادی باشد. به هر حال قرار است مشاور به فرد قربانی کمک کند تا از این بحران خارج شود و تعادل و آرامش لازم را برای زندگی ای جدید به دست آورد. او نیاز دارد که دلگرم و مطمئن شود، پاسخ طبیعی حاصل از مشکلات تجاوز را بشنود و بفهمد دیوانه نیست و این احساسات عاقبت می گذرد و مشکل او حل خواهد شد.
چهار مشارو باید کمک کند تا بتواند خود را با اطمینان از عدم تکرار جنایت تجاوز کنترل کند و همواره و پیاپی با استعانت از هویت و شخصیت او و با دادن اطلاعات علمی، او را در این انتخاب عالمانه کمک کند.
پنج مشاور همچنین باید قربانی را جدا از مشکل تجاوز مداوا نماید، زیرا این زن نبوده است که «متجاوز» بوده ، بلکه او همیشه کسی است که مورد تجاوز قرار می گیرد و اکنون در جلسه درمان برای رفع مشکلات او تلاش می شود.
شش مورد آن است که مشاور باید به شخصیت قربانی را با توجه به سیستم حمایت اجتماعی ارزیابی کند. بازنگری و تجدیدنظر در واکنش های مردم، چه مثبت و چه منفی مهم است. بنابراین مشاور باید پاسخ های مناسب در برابر واکنش های مردم را به او بیاموزاند. متاسفانه این واکنش ها همیشه ناشی از حمایت نیست و جنبه مثبت ندارد، ولی این مشکل قربانی است که وقتی پاسخ های منفی را می شنود، تعجب می کند و شدت زمینه فعال آن را نمی فهمند که این ابهام، مسئله را برایش مشکل تر می کند.
هفت: مشورت باید نشانی از امنیت شخصی باشد تا زمانی که ما قادر نباشیم میزان آسیب پذیری از تجاوز را از بین ببریم، باید به اقداماتی که دست کم می تواند آسیب پذیری ما را در برابر مسائل کاهش دهد تکیه کنیم. ما هر روز انتخاب خود را انجام داده و آن انتخاب در حقیقت آگاهی ما از قدرت آسیب پذیری ماست.

مداخلات قانونی
موسسه هایی که احتمالاً برای قربانی وجود داشته و او ناچار با انها برخورد می کند، می تواند اداره پلیس و بعد هم شاید دادگاه باشد. قربانی باید تصمیم بگیرد که آیا مایل است این تحمیل اجباری را از بین ببرد، یعنی اینکه صورت بازجویی پلیس را پر کند. در این قسمت اعتبار و شرف او مورد سوال واقع خواهد شد. معمولاً پلیس تجاوز را یک تحمیل به حساب نمی آورد، بلکه آن را حاثه ای کم اهمیت قلمداد می کند. پلیس ممکن است سوالاتی در مورد جزئیات ویژه و برخورد جنسی بپرسد تا شرح جزئیات پاسخ را بشنود. البته اگر بازجو پلیس بی تفاوتی باشد، ممکن است باور نکند . امروزه سعی می شود تا رفتار پلیس را نسبت به قربانی و قربانی را نسبت به پلیس، تغییر دهند. قربانی باید تصمیم بگیرد که ایا متهم را مورد پیگیری قانونی و یا توقیف قرار دهد؟ پیش از چنین تصمیم گیری بهتر است امادگی ذهنی لازم را نسبت به محیط هایی که قرار است برای پیگیری حق خود وارد آن شود به دست آورد. چرا که قربانی باید موقعیت طاقت فرسای جلسه دادگاه را تحمل کند؛ زیرا شخصیت، اعتبار و شرافت و گذشته جنسی او در آن مکان مورد سوال قرار می گیرد. او باید در مکان عمومی دادگاه جزئیات حادثه را بیان کند. این امر نه تنها برای او راحت نیست، بلکه احتمالاً سخت تحت فشار خواهد بود، حتی پس از تحمل چنین کار توانفرسایی، باز شانس دستگیری مجرم بسیار ضعیف است.
ضروری است که پلیس قربانی را به بیمارستان ببرد و بعد گزارش خود را درمورد واقعه تکمیل کند. البته بهتر است این اقدام توسط کارشناسان اوژانس های بهزیستی صورت بگیرد.بسیار مهم است که حتما مسئولان بیمارستان آزمایش های مختلف به ویژه بیماری های مقاربتی و تست های حاملگی را انجام دهند. هنگامی که زن تصمیم به تعقیب قانونی متجاوز بگیرد، درگیری با سیستم های قضایی و دادگاه شروع می شود.
هنگامی که پلیس حکم توقیف متجاوز را صادر می کند، بیشتر وقتش را به ملاحظات وقت گیر و کوشش برای درک یک سوء ظن صرف می کند. دادگاه ها وقتی مدرکی وجود نداشته باشد، نمی توانند تعقیب قانونی انجام دهند . در بسیاری از پرونده ها غیر از سخن زنان که آن هم همراه با سوءظن است ، مدرکی ثبت نشده است. پزشکان و پرستاران در اتاق اوژانس هیچ تلاشی برای فراهم اوردن مدرکی مفید ندارند و در چنین شرایطی یا انان مدرکی ندارند و یا مدارکشان مورد ملاحظه دادگاه قرار نمی گیرد ، زیرا مدرک آنان بی ارزش شمرده می شود. قربانیان تعقیب قانونی را معمولاً نمی پسندند، زیرا از این طریق مجدداً در اتاق های دادگاه محکوم می شوند. آنان مجبور می شوند با پلیس یا کارکنان پزشکی برخورد کنند، زیرا برای تصمیم گیری در مورد موقعیت شان نیاز به گزارش های آنان دارند. وقتی پای قانون پیش کشیده می شود مشکل تشخیص دقیق مطرح می شود. برای اثبات تجاوز، تیم های مختلف قانونی ، پزشکی و موسسه های مربوطه لازم است. این تیم ها باید در پی افزایش هماهنگی میان خود باشند تا بتوانند حمایت بهتری از قربانیان تجاوز جنسی به عمل آورند و برخورد موثر با انها داشته باشند.
پلیس می تواند آگاهی های لازم را از موقعیت تجاوز و اینکه به قربانی برای انجام خواسته هایشان نیاز دارند، نشان دهد. بسیار مهم است که پلیس و دادگاه آشکارا با پرسنل بیمارستان برای توسعه آزمایش همکاری کنند و به این تزتیب به پزشکان و پرستاران در جمع اوری مدارک سودمند برای دادگاه کمک کنند. بیمارستان و پرستاران مدارک و گزارش های قربانیان تجاوز را جمع اوری کنند تا هر زمانی که لازم است به عنوان شاهدانی ماهر به دادگاه بروند و شهادت دهند؛ زیرا اکنون آنان می توانند به صورت حرفه ای کار مفیدی انجام دهند . یک نکته مهم و یک مشکل اصولی آن است که اندازه های آسیب اغلب در سطحی از مداوای حملات جنسی از بین می رود. این درجه از واکنش ، معمولاً گنجایش و حجم اندازه آسیب را مشخص می کرده و در نتیجه درمان ها و ترمیم روزانه اسیب ها به نفع متجاوز تمام خواهد شد.
فرد مورد تجاوز به عنوان قربانی، از لحاظ روانی و جسمی رنج بسیاری را متحمل می شود، مثل درد، ترس، سردرگمی و احساس گیجی که مورد اخیر در تجاوز بسیار افزون می گردد. به طوری که قربانی درخواست محافظ امنیتی می کند. در واقع حساسیت او بیشتر از حادثه است نه از جراجت.

مشارکت خانواده و بستگان
گرچه حقیقت تجاوز برای قربانی فقط یک حادثه است ، اما بهبودی آن معمولاً در دل شبکه اجتماعی پیچیده ای از خانواده، دوستان و آشنایان درجه دو ظاهر می شود . شناخت درباره چگونگی این سیستم حمایتی می تواند امکان «خود بهبودی» را برای قربانی، از حملات جنسی فراهم آورد. پیشنهاد می شود که به عنوان احساسی عمومی ، خانواده با عشق صادقانه از قربانی حمایت کند تا به پشتوانه این حمایت ، او بتواند خشم و غضب خود را نشان دهد؛ زیرا با تجاوز، قربانی، در زندگی احساس می کند که چقدر بی عشق و آسیب پذیر است. هنوز برای بعضی خانواده ها روشن نشده که داشتن توانایی «ویران کردن» در پیامدهای ناگوار بعدی حملات چقدر موثر است، مثلا ممکن است قربانی را برای حمله سرزنش کنند . البته برخی هم ممکن است به این نیاز داشته باشند که بدانند به قربانی چگونه می شود کمک کرد.
پیشگیری از تجاوز
برنامه های گوناگون آموزشی در زمینه تجاوز جنسی نتایج مختلفی را به بار می آورند. ویژگی های برخی از موثرترین شیوه های آموزشی کدام است؟
• اول این که آموزش در زمینه تجاوز جنسی در ابتدا باید بر روی مردان متمرکز شود. اگر چه آموزش می تواند به زنان کمک کند تا یاد بگیرند چطور با مردان بهتر ارتباط برقرار کند یا چطور از قرار گرفتن در موقعیت های پر خطر دوری کنند. اما آنچه در واقعیت می تواند میزان تجاوز را کاهش معنا داری دهد، کاهش انگیزه مردان برای تجاوز است.
• دوم این که در برنامه های آموزشی که برای مردان برگزار می شود اموزش دهنده ها مرد باشند. این آموزشگران می توانند به عنوان الگوهایی برای این مردان باشند تا با ان ها همانند سازی کنند.
• سوم، از آن جا که نگرش ها و باورهای مربوط به امورجنسی و به ویژه تجاوز در سنین جوانی آموخته می شوند.، آموزش های مربوط به تجاوز باید از سنین پایین شروع شود.

بهرو معبودیان – مشاور و روان درمانگر