آرامیس مشاور




اضطرابی افسار گسیخته

پاسخ به چند سوال شایع در مورد اختلالی به نام اضطراب فراگیر
اضطراب خوب است یا بد؟
افراد غالباً در روبه رو شدن با موقعیت های تهدیدامیز یا تنش زا احساس اضطراب و تنش می کنند. این گونه احساسات واکنش هایی بهنجار در برابر فشار روانی به شمار می آید . حتی گاهی نبودن اضطراب غیرطبیعی است. مثلاً دانش آموز یا دانشجویی که هیچ اضطرابی برای امتحان خود ندارد در حالی که اصلاً برای امتحان آماده نیست، در واقع با مشکل همراه است و باید مورد بررسی قرار گیرد. اما گاهی اضطراب بسیار شدید، در موقعیت هایی اتفاق می افتد که برای اکثر افراد رخ نمی دهد. در این صورت با یکی از مشکلات اضطرابی روبه رو هستیم . در روان شناسی اختلال نسبتاً شایعی به نام اختلال اضطراب فراگیر وجود دارد، که یکی از چند نوع مشکل اضطرابی است . بنابراین، اضطراب نشانه اصلی اختلال است و ربطی به موقعیت خاص ندارد. انکار این افراد همیشه در حالت دل شوره، تنش مزمن، نگرانی و ناراحتی پراکنده نسبتاً دائمی به سر می برند و خیلی وقت ها به قول خودشان «اصلاً نمی دانند چرا دل شان شور می زند.» بنابراین این اضطراب به طور مبهم در همه زندگی شان هست.

علائم این مشکل چیست؟
ویژگی اصلی اختلال اضطراب فراگیر، وجود اضطراب و نگرانی زیاد درباره تعدادی از رویدادهای زندگی است. این اضطراب و نگرانی معمولاً بیشتر روزها و حداقل به مدت شش ماه باید باشخص همراه باشد تا تشخیص داده شود فرد به این اختلال مبتلاست. همچنین کنترل کردن این نگرانی، برای افراد مبتلا، بسیار دشوار است و باعث اختلال در عملکرد او می شود. سایر نشانه هایی که معمولاً افراد مبتلا در بیشتر روزها تجربه می کنند عبارت اند از:
1) بی قراری یا احساس برانگیختگی
2) به راحتی خسته شدن
3) مشکل در تمرکز کردن یا احساس تهی شدن ذهن
4) تحریک پذیری
5) تنش عضلانی
6) اختلال خواب (اشکال در به خواب رفتن یا ادامه یافتن آن و نیز تجربه خواب متلاطم و آشفته)
افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر غالباً در مورد تهدیدات احتمالی در محیط از حساسیت و گوش به زنگی بالایی برخور دارند و برای کاهش و تخفیف این تهدیدهای فرضی به فعالیت های اجتنابی ظریفی مانند طفره رفتن، وارسی کردن و تماس گرفتن مکرر با عزیزان شان برای کسب اطمینان از سلامت آنها می پردازند. در کودکان و نوجونان دچار این اختلال، اضطراب ها و نگرانی ها اغلب به کیفیت عملکرد تحصیلی یا عملکرد شان در دروس عملی و ورزش لطمه می زند. همچنین ممکن است درباره رویدادهای فاجعه آمیزی مانند زلزله، سیل یا جنگ نگران باشند.

مرز بیماری و سلامت کجاست؟
همه ما در مواقعی احساس اضطراب کرده ایم، شاید نگران بودیم اتفاق ناخوشایندی بیفتد. شاید شب هایی به خاطر امتحان یا سایر موقعیت های استرس زای پیش رو خواب آرامی نداشته ایم و احساس اضطراب در این موارد به ما کمک کرده است خود را با تهدید احتمالی بهتر سازگار کنیم، اما علائم جسمانی افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر چنان است که زندگی عادی شان را مختل می کند. شایع ترین نشانه های جسمانی در این اختلال عبارت اند از اینکه شخص نمی تواند احساس آرامش بکند، خوابش مختل است، خسته و از پا افتاده است، سردرد دارد، گیج و منگ است و تپش قلب دارد. همچنین، این افراد نه تنها در تصمیم گیری مشکل دارند ، بلکه بعد از این که تصمیمی می گیرند همان تصمیم تبدیل به منبع نگرانی های دیگری می شود (ملاً احساس تردید ناشی از اینکه آیا همه جوانب ممکن را پیش بینی کردم؟ منجر به ایجاد نگرانی و دل شوره در آنها می شود). نگرانی دائمی افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر باعث می شود آنها همواره ناراحت و دلسرد باشند، تحقیقات نشان می دهند شایع ترین زمینه های نگرانی آنها شامل خانواده، کار، امور مالی و ترس از بیماری های شخصی است.

در چه گروه هایی بیشتر دیده می شود؟
اختلال اضطراب فراگیر بیماری نسبتاً شایعی است. آمارها حکایت از آن دارد که تقریباً 3 درصد جمعیت در هر دوره یک ساله و 5 درصد افراد در مقطعی از زندگی خود از این اختلال رنج می برند. این اختلال در زنان تقریباً دو برابر بیشتر از مردان شایع است. مشخص کردن سن شروع اغلب دشوار است. زیرا بسیاری از مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر گزارش می کنند آنها در همه زندگی شان مضطرب و ناآرام بوده اند. اگر چه بیش از نیمی از کسانی که برای درمان مراجعه می کنند در دوران کودکی یا نوجوانی مبتلا شده اند، پژوهش های اخیر نشان می دهد این اختلال معمولاً در بزرگسالان مسن تر، که اختلال اضطرابی در آنها بسیار شایع تر است، روی می دهد. اما سیر این اختلال مزمن، نوسانی است و اغلب در مواقع وجود فشار روانی بدتر می شود.

چرا این مشکل پیش می اید؟
یکی از دلایل ابتلا به این اختلال عوامل ارثی است. بعضی تحقیقات نشان می دهند در افرادی که پدر، مادر یا اقوام درجه یک آنها به یکی از انواع اختلالات اضطرابی مبتلا هستند بیشتر احتمال دارد به این اختلال دچار شوند. اما با توجه به اینکه بزرگ ترین و جدیدترین تحقیق درباره دوقلوها، نقش عوامل ارثی را در اختلال اضطراب فراگیر، تقریباً 15 تا 20 درصد برآورد می کند، به نظر می رسد عوامل دیگری مانند تجربیات محیط زندگی، شیوه تربیتی والدین و میزان استرس های زندگی فرد هم موثر باشد. والدینی که شیوه فرزند پروری سخت گیرانه دارند، همواره در کودکان خود نوعی ترس و اضطراب را ایجاد می کنند، که می تواند به همه بخش های زندگی آنها سرایت کند. همچنین والدینی که از فرزندان خود بیش از اندازه حمایت می کنند نوعی وابستگی و ترس ایحاد می کنند که فرد ان را به همه جنبه های زندگی خود می برد.
یکی دیگر از عواملی که در بروز این اختلال موثر شناخته شده ، استرس های محیطی و پیش بینی پذیر بودن محیط است . افرادی که در زندگی خود با استرس های زیادی رو به رو بوده اند، مثل از دست دادن عزیران یا بیماری سخت در خود یا اطرافیان، به ویژه، اگر این اتقاقات ناخوشایند ناگهانی و غیرقابل پیش بینی بوده باشند، نسبت به بروز اتفاقات حساس تر می شوند و این موضوع فقط در مورد اتفاقات نیست، رابطه با والدین ، همسر ، همکار یا هر فرد مهم زندگی که رفتار غیرقابل پیش بینی بوده باشد. برای مثال ، زندگی با فردی که به خاطر هر مشکل پیش پا افتاده ای از کوره در می رود و همسرش را به طلاق تهدید می کند ممکن است دیگری را در حالت اضطراب مزمن ناشی از عدم امنیت در زندگی زناشویی نگه دارد.
گاهی پیش می آید والدین در برابر یک رفتار فرزند خود به شیوه ثابتی عکس العمل نشان نمی دهند . مثلا یک بار که فرزند آنها دیر به منزل می اید، چون حال خودشان خوب است، هیچ واکنشی نشان نمی دهند و یکبار که حال شان بد است، به بدترین شکل ممکن او را تنبیه می کنند. بی ثباتی در روش های تربیتی شکل دیگری از پیش بینی ناپذیری است که افراد را با اضطراب مبهم و فراگیر رو به رو می کند. در کنار این عوامل وراثتی و تربیتی، بعضی از بیماری های جسمی مانند کم خونی یا مشکلات در بعضی غدد مانند غده تیروئید می تواند به بروز اضطراب بینجامد.

روش های موثر کدام هستند؟
افراد درگیر با این مشکل معمولاً، روش های متفاوتی را برای کم کردن اضطراب خود به کار می برند که بعضی از آنها موثرتر است و بعضی باعث تشدید مشکل آنها می شود. مثلا مادری که همیشه نگران است برای فرزندانش اتفاقی بیفتد، در روز چندین بار با آنها تماس می گیرد . یا رفت و آمدهای آنها را به شدت کنترل می کند. اگر چه این چک کردن ها تا حدی از اضطراب مادر کم می کند، این حالت بسیار موقتی است. در ضمن باعث دلخوری و تنش هایی در روابط بین اعضای خانواده می شود. چون تصور می کنند تحت نظر هستند و مادر یا پدر به آنها اعتماد ندارد. بعضی افراد از روش های مفیدتری مثل مطالعه کتاب در این زمینه یا ورزش کردن استفاده می کنند. این روش ها نیز در صورتی که اضطراب شدید نباشد، موثر است. اما در موارد شدید، دیگر چندان کارساز نیست.
در درمان این مشکل اضطرابی، قبل از هر چیز، فرد باید مرز بین نگرانی ها و اضطراب های موثر و غیر موثر خود را شناسایی کند. در واقع قدم اول پذیرش غیرواقعی بودن این نگرانی هاست. این بررسی با کمک یک متخصص می تواند به خوبی صورت گیرد. در ضمن او با دلایل مختلف این مشکل در خودش آشنا شود. دلایل جسمی ، روان شناختی و اجتماعی. چون همانطور که گفته شد یکی از دلایل موثر، مشکلات جسمی است. بهتر است این افراد ابتدا از نظر وجود مشکلاتی مانند کم خونی یا غدد مورد بررسی قرار گیرند و در صورت وجود مشکل در مورد درمان آن اقدام کنند.
در طی درمان روان شناختی فرد از را کارهای مفید و غیر مفید خود آگاه و با استرس ها و عواملی که مشکل او را تشدید می کند آشنا می شود. همانند درمان های پزشکی که انواع مختلفی مثل دارو و جراحی دارند، روش های روان درمانی مختلفی نیز وجود دارد. در بعضی از این روش ها مستقیماً روش های موثر برای مقابله با استرس ها به افراد آموزش داده می شود یا افکار آزار دهنده فرد مورد بررسی قرار می گیرد و با کمک درمانگر به چالش با آنها می پردازند. درمان دارویی هم گاهی کاملاً ضرورت پیدا می کند؛ به ویژه زمانی که علائم جسمی مثل تپش قلب زیاد باشد یا فرد از نظر خواب و اشتها دچار مشکل جدی باشد. گاهی شدت نگرانی آنقدر زیاد است که در زمینه کاری، روابط بین فردی یا تحصیلی برای فرد دردسرهای جدی به وجود آورده است.
برعکس تصور بسیاری افراد که از دارو بسیار اجتناب می کند، در صورتی که داروها با تشخیص دقیق و تحت نظر روان پزشک و با توجه به شرایط خاص بیمار مورد استفاده قرار گیرند، نگرانی در مورد انها وجود ندارد. گاهی برای شروع روان درمانی نیاز هست مدتی دارو استفاده شود تا فرد آمادگی و تمرکز لازم برای درمان های دیگر را پیدا کند و با این حال مصرف خودسرانه داروهایی مثل کلردیازپوکسید که در این بیماران رایج است، می تواند باعث بروز مشکلاتی شود. در کنار روان درمانی آموزش خود آرام سازی، ورزش هایی مانند شنا و پیاده روی مکمل های خوبی برای درمان هستند. در پایان لازم به یادآوری است، با توجه به این که ممکن است همه عمر نگران بوده اید، شاید فکرکنید هیچ چیز به شما کمک نخواهد کرد. واقعیت این است که یک شبه بهتر نخواهید شد، با صبر و حوصله و نیز کمک گرفتن از یک روان شناس می توانید جهت درمان این اختلال قدام کنید.
منابع
آسیب روانی 1 (جمیز باچر، سوزان مینکا، جیل هولی ترجمه سیدمحمدی)
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-IV-TR) طرح های درمانی و مداخلات بالینی برای افسردگی و اختلالات اضطرابی (رابرت لیهی، استفن هولاند ترجمه شهرزاد طهماسبی)


دکتر مریم اسماعیلی نسب ،روان شناس با همکاری علیرضا اندامی کارشناس ارشد روان شناسی