آرامیس مشاور




آموزش خوش بینی

روان شناسی درباره خوش بینی چه حرف هایی برای گفتن دارد؟
بسیاری از افراد خوش بینی را در این می بینند که در مقابل حوادث زندگی مثبت فکر کنیم و حتی حوادث ناخوشایند را به نوعی کوچک در نظر بگیریم یا حتی انکار کنیم. به عنوان مثال اگر در وضعیت مالی خانواده ما مشکلی پیش آمده یا آن را کوچک در نظر بگیریم یا با گفتن اینکه حتما حکمتی در کار است، خودمان را راضی کنیم. اما آیا واقعا در روان شناسی نیز منظور از خوش بینی این است؟ اگر این طور است، آیا این روش برخورد در طولانی مدت نمی تواند مشکلاتی را برای ما ایجاد کند؟

خوش بینی در روان شناسی
یکی از مهم ترین صاحب نظران در زمینه خوش بینی، روان شناسی به نام مارتین سلیگمن است.
او سال ها در این زمینه مطالعات و پژوهش های متنوع و گسترده ای داشته و البته کتاب هایی نیز در این رابطه نوشته است. سلیگمن درباره تفاوت دیدگاه بین افراد خوش بین و بدبین نکات جالبی را مطرح می کند، که می تواند به ما در داشتن دیدگاهی درست درباره افراد خوش بین کمک خوبی کند. سلیگمن تفاوت بین افراد خوش بین و بدبین را نه در کوچک دیدن حوادث ناخوشایند و نه در رضایت افراد خوش بین از زندگی می داند. او تفاوت اصلی بین افراد را سبک تبیین آنها از اتفاقات و حوادث اعلام می کند. اما این سبک تبیین چیست و از چه عاملی تشکیل شده است؟
این اتفاق چرا روی داد؟
زمانی که ما می خواهیم درباره علت رویدادهای زندگی مان صحبت کنیم ؛ سبک تبیین خود را به نمایش می گذاریم. در واقع در سبک تبیین علت حوادث را بدون آنکه بخواهیم آنها را بزرگ یا کوچک در نظر بگیریم ، بیان می کنیم. سبک تبیین دارای سه بعد است؛ تداوم، فراگیری و شخصی سازی، که به صورت خلاصه هر کدام از آنها می پردازیم.
علتی برای همه فصول
پایدار بودن یا ناپایداری علت ایجاد حوادث یکی از ابعاد سبک تبیین است. افراد بدبین زمانی که می خواهند درباره حوادث ناخوشایند زندگی خود نتیجه گیری کنند، معتقدند این حوادث بر اثر اتفاقی موقتی روی داده است. به عنوان مثال اگر موفقیت تحصیلی به دست بیاورند آن را به خوش شانسی خود در آن روز نسبت می دهند. افراد خوش بین برعکس زمانی که می خواهند علت رویدادی مثبت در زندگی شان را بیان می کنند آن را به عاملی دائمی نسبت می دهند؛ به عنوان مثال موفقیت تحصیلی خود را به باهوش بودن خود نسبت می دهند.
اما در رابطه با رویدادهای ناخوشایند داستان برعکس است. افراد بدبین علت رویدادهای ناخوشایند را عواملی دائمی در نظر می گیرند. به عنوان مثال خانمی که تصادف کرده است علت آن را این می داند که خانم ها هیچ وقت راننده خوبی نمی شوند. در مقابل افراد خوش بین علت حوادث ناخوشایند را عواملی گذرا در نظر می گیرند. به عنوان مثال فردی که تصادف کرده است ان را به خستگی خود نسبت می دهد؛ یعنی عاملی که بسیار موقتی است.
به هر کجا که بنگری
بعد دوم در سبک تبیین فراگیر بودن عاملی است که برای رویدادها در نظر گرفته می شود؛ اینکه عاملی که افراد در نظر می گیرند چه قدر در رابطه با حوادث دیگر زندگی قابل تعمیم است. افراد خوش بین حوادث خوشایند را به عواملی فراگیر نسبت می دهند. به عنوان مثال فرد موفقیت کاری را به با دقت بودن خود نسبت می دهد. یعنی عاملی که در موقعیت های دیگر زندگی نیز می تواند تکرار شود. امار در مقابل، افراد بدبین علت رویدادهای خوشایند زندگی خود را به مسائلی نسبت می دهند که مخصوص ان موقعیت ویژه هستند. به عنوان مثال فرد موفقیت خود در یکی از دروس را فقط به استعداد خود در آن درس نسبت می دهد.
رویکرد افراد بدبین و خوش بین درباره رویدادهای ناخوشایند برعکس است. به این معنا که افراد خوش بین حوادث ناخوشایند را به عواملی اختصاصی نسبت می دهند. به عنوان مثال یک فرد خوش بین اختلاف خود با همسرش را به این نسبت می دهد که همسرش جدی نگرفتن موضوعات از سوی او را نمی پسندد، اما یک فرد بدبین اختلاف خود باهمسرش را به اینکه همسرش او را دوست ندارد نسبت می دهد.
یک نکته: یکی از مفاهیم مهم در خوش بینی که از ترکیب دو عامل تداوم و فراگیری ایجاد می شود، امید است . سلیگمن معتقد است افراد امیدوار در مقابل مشکلات به شکلی دست به تبیین می زنند که علت مشکل را محدود در زمان و مکان مشخص می کنند. همین کار باعث می شود نسبت به اینده امیدوار باقی بمانند.
خودم موثر هستم یا دیگران
سومین بعد سبک تبیین، شخصی سازی است. به این معنا که افراد علت حوادث را به عواملی درون خود یا بیرون از خود نسبت می دهند. افراد خوش بین اتفاقات خوشایند را به عواملی درونی نسبت می دهند. به عنوان مثال موفقیت خود در انجام یک کار را به پشتکار و تلاش خود نسبت می دهند، اما در مقابل افراد بدبین حوادث خوشایند را به عواملی بیرون از خود نسبت می دهند؛ به عنوان مثال موفقیت در یک آزمون را به سادگی آن نسبت می دهند.
اما، در مقابل حوادث ناخوشایند همان طور که شما نیز حدس زده اید. افراد بدبین علت را به عامل درونی نسبت می دهند، به عنوان مثال ناتوانی نگه داشتن دوست را در نداشتن مهارت های اجتماعی لازم می بینند. اما یک فرد خوش بین به عکس علت را به چیزی بیرون از خود نسبت می دهند؛ به عنوان مثال اختلاف با دوستش را به خستگی دوستش نسبت می دهد.
اندر فوایدش همین بس...
اما خوش بینی به چه دردی می خورد؟ آیا فقط در افزایش رضایت از زندگی می تواند نقشی داشته باشد یا اینکه فواید دیگری نیز برای آن می توان در نظر گرفت؟ سلیگمن در کتاب خوش بینی آموخته شده به صورتی مفصل به این موضوع می پردازد که خوش بینی به چه صورت می تواند مانع ابتلا افراد به افسردگی شود. البته این تنها مزیتی نیست که افراد خوش بین دارند. موفقیت در تحصیل، کار و حتی فعالیت های ورزشی یا سیاسی از دیگر فوایدی است که خوش بینی می تواند به دنبال داشته باشد. سطح سلامتی بالاتر نیز یکی دیگر از مواردی است که افراد خوش بین از آن برخوردار هستند. شاید با خود فکر کنید چه طور می توانیم خوش بینی خود را افزایش دهیم؟ آیا فقط باید منتظر روی دادن حوادث مثبتی مانند انتخابات اخیر ریاست جمهوری باشیم تا به افرادی خوش بین تبدیل شویم یا اینکه خودمان نیز می تواینم در این زمینه دست به کار شویم؟
خوش بین شویم!
نکته مهم درباره خوش بینی این است که اگر چه عواملی بیرونی و فرهنگ جامعه در ایجاد خوش بینی اثرگذار هستند، حرف اخر در این زمینه را خود فرد می زند. این بدان معناست که رویدادهای اجتماعی یا فرهنگ عمومی می توانند در افزایش یا کاهش میزان خوش بینی افراد نقش داشته باشند. اما اگر یک نفر در جامعه ای به شدت بدبین تصمیم بگیرد خوش بین باشد، می تواند گام های خوبی در این زمینه بردارد. اما چه طور می توانیم بدون وابستگی به عوامل بیرونی خود را به افرادی خوش بین تبدیل کنیم؟
• قدم اول برای تبدیل شدن به فردی خوش بین، داشتن شناختی دقیق از خود است. ساده ترین کار برای رسیدن به چنین شناختی استفاده از پرسشنامه خوش بینی است. شما با پاسخگویی به این پرسشنامه می توانید شناختی دقیق از خود به دست آورید و متوجه شوید در کدام یک از ابعاد دچار مشکل هستید. خود این آگاهی یافتن علاوه بر این که می تواند انگیزه شما برای تغییر را افزایش دهد راهنمای خوبی برای داشتن گام های بعدی نیز به شمار می رود.
از اینجای مسیر به بعد را شاید پیش از این نیز تجربه کرده باشید. این روش، که در شناخت درمانی به صورت گسترده ای به کار می رود، به شما کمک می کند باورهای خود را تغییر دهید، بعد از تغییر باز، احساسات و البته رفتار شما نیز تغییر خواهد کرد. برای این کار لازم است روی اتفاقات زندگی، باورها و تفکرات خود و البته پیامدهایی که این باور دارند، دقیق شوید. برای گرفتن نتیجه ای بهتر، لازم است از یک دفترچه یادداشت استفاده کنید.
برای این منظور از جدولی با سه ستون استفاده کنید. ستون اول اتفاقات، ستون دوم، تفکرات و باورها و ستون سوم پیامدها و نتایج. حالا سعی کنید هر روز یکی، دو اتفاقی را که برایتان می افتد در این جدول وارد کنید . اول خود اتفاق را توضیح دهید . سپس افکاری که به ذهن تان رسیده را یادداشت کنید و بعد از آن در قسمت پیامد احساسات خود، اطرافیان و حوادث بعد از ان را ثبت کند. با انجام این کار شما می توانید دیدی دقیق نسبت به افکار خود پیدا کنید.
• در گام بعدی لازم است با افکار خود به مقابله بپردازید. گاهی اوقات متوقف کردن افکاری که پیشتر به صورت خود کار بعد از حوادث سراغ شما می آید، مهم ترین کاری است که می توانید انجام دهید. اما این کار فقط قدم اول است. بعد از آن تلاش کنید درست مانند زمانی که می خواهید دوستی را مجاب کنید که فکرش درست نیست، با خود به مجادله بپردازید. این کار هر چند در دفعات اول ممکن است نتیجه بخش نباشد، در صورتی که آن را تکرار کنید می توانید مطمئن از ایجاد تغییرات باشید.
• فراموش نکنید برای خوش بین شدن باید بتوانید در سبک تبیین خود تغییر ایجاد کنید. پس در زمان مجادله با خودتان باید بتوانید افکاری که به شما کمک کند مانند افراد خوش بین دست به تبیین بزنید.


نرگس عزیزی، کارشناسی ارشد مشاوره