آرامیس مشاور




شخصیت از نظر روان شناسی و اسلام

«آیا دوست دارید که به خوبی او را می شناسید و رفتارهایش را در هر موقعیت می توانید پیش بینی کنید؟ در این صورت به تبع این تجربه، با الگو ها و ثبات منحصر به فرد وی در رفتار، احساسات و افکارش آشنا هستید. نه تنها می دانید که چه چیزی وی را عصبی می کند، بلکه می دانید که چه چیز موجب تفاوت وی از بقیه دوستانتان می شود. به طور خلاصه، شما در مورد چیزی صاحب نظر شده اید که ما آن را «شخصیت» دوست شما می دانیم. کاری که به وسیله مادر زندگی روزمره انجام می گیرد، با آن چه روان شناسان شخصیت انجام می دهند از بنیاد متفاوت نیست. وظیفه ای که هر یک از این گروه به عهده دارند، تدوین الگویی برای عملکرد انسان، روشی متفاوت کردن افراد از یکدیگر و ایجاد مجموعه ای از قوانین برای پیش بینی رفتار آنهاست.»

لارنس پِروین و الیورجان، کتاب معروف «شخصیت: نظریه و پژوهش» (ترجمه کدیور و جوادی 1381) خود را با این جملات آغاز کرده اند. تاهمانی را بگویند که دیگر روان شناسان از جمله «آلن راس» در تعریف شخصیت (personality) پیشنهاد کرده است. «شخصیت ترکیبی است از اعمال، افکار، هیجانات و انگیزش های فرد. به قول گیلفورد شخصیت هر فرد الگویی منحصر به فرد صفات اوست که در طول زمان نسبتا ثابت باقی می ماند.
شخصیت امکان پیش بینی آن چه را که یک فرد در موقعیتی خاص انجام خواهد داد فراهم می کند. غیر منطقی است اگر بخواهیم از شخصیت کسی صحبت کنیم که رفتار آگاهی ها، هیجانات و انگیزه هایش برای مدت طولانی و از مکانی به مکان دیگر تغییر کند و یا ثابت باقی بماند. (ترجمه جمالفر، 1382 ص 13 -17)
در فرهنگ اسلامی، کلمه «شاکله» نزدیک ترین واژه ای است که می توان آن را معادل شخصیت با تعریفی که آلپورت (1937) کرده است به کاربرد: «سازمان پویایی از سیستم های روانی جسمی فرد که رفتار و افکار خاص او را تعیین می کند.»
از همین رو ، مرحوم طاهره صفارزاده ، نویسنده شاعر و مترجم توانای معاصر، در ترجمه انگلیسی که از قرآن کرده است. آیه 84 سوره اسری را که می فرماید: "قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلاً"
ای پیامبر بگو هر کس به طریقه خویش عمل می کند و پروردگار تو بهتر می داند که کدام یک به هدایت نزدیک تر است. (ترجمه آیتی) این گونه ترجمه کرده است:
Say/O/Messenger!/ : "every one acts according to his Personality and character, and only your Creator & Nurturer knows very well who among you men are more guided to the Truth."
محمد جواد مغینه دانشمند نامدار شیعه ، در تفسیر «المبین» خود (1398 ق ص 325) ذیل آیه یاد شده می نویسد:
«همه انسان ها در غرائزی (هیجان هائی) مانند دوستی، دشمنی، خشنودی و خشم، همسان و مشترکند. صفاتی نیز هستند که گروهایی از انسان ها را از هم متمایز می کنند. مانند: بخشش و بخل، شجاعت و ترسو بودن. اما در این میان رفتارها و خوی ها نیز وجود دارند که مانند اثر انگشت، اختصاص به هر فرد دارند و هیچ کس دیگر در انها شریک نیست. اخیرا دانشمندان کشف کرده اند که حتی اجزاء و ترکیب خون هر فرد، خاص خود اوست و می دانیم که فعل و انفعالات بدنی آدمی از جمله، نوع خون او بر رفتار و جهت گیری هایش اثر می گذارد. به این نوع ویژگی های روحی و رفتاری ویژه فرد «شاکله» می گوئیم.
تفسیر نمونه در این باره می نویسد: « شاکله، در اصل از ماده، شکل، به معنی مهارکردن حیوان است و اشکال به خود مهار می گویند و از آنجا که روحیات و سجایا و عادات هر انسانی او را مقید به رویه ای می کند، به آن شاکله می گویند. اصولا ملکات در روحیات انسان معمولا جنبه اختیاری دارد چرا که انسان هنگامی که عملی را تکرار کند نخست «حالت» و سپس «عادت» و بعد ترجیحاً تبدیل به «ملکه» می شود. همین ملکات است که به اعمال انسان شکل می دهد و خط او را در زندگی مشخص می سازد.(جلد 12 صص 246 – 249)
علامه طباطبایی، در تفسیر گرانسنگ المیزان با استناد به معنای لغوی شاکله آن را خوی خصلتی می داند که آدمی را محدود و مقید می سازد که به مقتضای آن رفتار کند یا راه و روشی که جهت رهگذر را به گونه ای مشخص و تنظیم می کند که نمی توان از غیر آن مسیر عبور کرد. ایشان سپس یادآور می شود که پژوهش های علمی ثابت کرده است که میان صفات نفسانی نوع ساختار بدنی انسان رابطه ای خاص وجود دارد . بعضی مزاج ها زود به خشم می آیند، بعضی دیر. از سوی دیگر میان اعمال و صفات آدمی با عوامل محیطی و بیرونی پیوندی تنگاتنگ برقرار است. در حقیقت شاکله، که محصول تعامل این دو مجموعه درونی (مزاج ، ساختار بدنی و فیزیولوژیکی ) و بیرونی (عوامل تربیتی ، اجتماعی فرهنگی) هر انسان است، نوع و شیوه عمل او را تعیین می کند. (المیزان ج 13 عربی، صص 189 – 194). جالب است این که بدانیم سخن این مفسر بزرگ قرآن، در چهل سال پیش همانند مطلبی است که نویسندگان کتاب جدید «شخصیت نطریه و پژوهش» بیان کرده و می نویسد:
رشد و نمو شخصیت از ترکیب و تعامل دو گروه عوامل، یعنی عوامل زیستی مانند وراثت ، جنسیت، سلامت جسمی و شکل ظاهری، به خصوص تعیین کننده های وراثتی و عوامل محیطی به ویژه فرهنگ به طبقه اجتماعی ، خانواده و گروه همسالان حاصل می شود. (صص 7-12)
نکته آخراین درست است شاکله به هیچ وجه تغییر نمی کند و پس از رشد و تحول نهائیش، اختیار را از آدمی سلب می نماید؟ علامه طباطبایی با بررسی های قرآنی و با اشاره به صفت تفصیلی اهدی (=هدایت یافته تر) در آیه 84 سوره اسری، این نظر را رد می کند اما می پذیرد که احتمال هدایت کسانی ساکله گمراه یا اختلال شخصیت دوره شده از هدایت الهی را دارند بسیار ضعیف است. (المیزان ج 13 عربی، صص 189- 194).

منبع: ماهنامه سپیده دانایی ، شماره 43