آرامیس مشاور




کنکور سخت هویت

وقتی از هویت حرف میزنیم، از چی حرف می زنیم؟
تا حالا شده از خودت بپرسی من کیستم، دنیا چه جور جایی است و من می خواهم در این دنیا چه کار کنم؟ سال های جوانی زمانی مناسب برای جواب دادن به این سوال ها است.
چه احساسی نسبت به خودتان، رشته تحصیلی تان، کارتان، موقعیت خودتان و دنیای اطرافتان دارید؟ فکر می کنید فردی موفق هستید یا خدایی ناکرده شکست خورده؟ مطمئناً این نوع سوال ها تا به حال برای شما هم ایجاد شده و به دنبال جوابی برای آن بوده اید جالب این است بدانید وقتی این سوال ها به ذهنتان رسیده، یعنی اینکه شما به دنبال هویت خود هستید آن طور که روان شناس ها می گویند سنین نو جوانی و جوانی وقت مناسب برای شکل گیری هویت است.


اولین کسی که مفهوم هویت را مطرح کرد، روان شناس معروف اریکسون بود. به نظر او یکی از تکلیف عمده ای که نوجوانان با آن روبرو می شوند همین پیدا کردن هویت شان است. به این معنا که به دنبال پاسخ سوال هایی مثل من کیستم؟ و مقصر کجاست؟ چه چیزهای را دوست دارم و ... هستند وقتی این سوال ها توی ذهن یک نوجوان پیدا میشود. یعنی او دچار بحران هویت شده است. البته نگران نباشید به اعتقاد روان شناسان بحران هویت جزو جدایی ناپذیر از رشد روانی و اجتماعی سالم یک فرد است و نوجوان باید به دنبال تجربه نقش ها باشد و خود را با افراد و اشخاص مهم محیط اجتماعی اش مقایسه کند و دست به انتخاب بزند. یعنی یک فرد جوان باید کندوکاو کند، نقش ها و روش های متعددی را بررسی و تجربه کند و یکی یکی آنها را بشناسد. و برای خودش اصلاح کند و خیلی ها را هم کنار بگذارد تا بالاخره موفق شود به یک تعریف منسجم و یکپارچه از خودش دسترسی پیدا کند.


 بحران هویت تا کی با ما می ماند؟
اگر چه بذر شکل گیری هویت در سال های بیش از نوجوانی پاشیده می شود. اما نوجوان تا قبل از ورود به این مرحله سنی، خودش را با این موضوع درگیر نمی کند. جست و جوی اصلی فرد به دنبال هویت خودش، از سنین نوجوانی آغاز می شود و در اوایل و اواسط دهه سوم عمر حل شود تا فرد بتواند باخیال راحت به سراغ مسائل دیگر زندگی اش برود و مراحل بعدی را به طور سالم طی کند. به نظر روان شناسان، موفقیت در بخش عمده ای از تکالیف مربوط به دنیای بزرگسالی مثل داشتن روابط سالم با اطرافیان، ازدواج،شغل و حتی رضایت کلی فرد از زندگی، به چگونگی حل این بحران در همین سن بستگی دارد.
 هویت، انواع و اقسام
جیمز مارسیا، یکی از دانشجویان اریکسون- بعدها نظر وی در مورد هویت را بسط و گسترش داد و برای جست و جو هویت، چهار وضعیت جداگانه را توصیف کرد.
1- دستیابی به هویت افرادی
که در این وضیعیت قرار دارند، بحران هویت یعنی مرحله فعال پرسشگری در باره خودم تعریف خویشتن را پشت سر گذاشته اند، فعالانه درگیر زندگی شان شده اند. وقت زیادی را صرف حل و فصل مسائل زندگی شان کرده اند. و به نوعی ثبات شخصیتی رسیده اند. آنها تعریف روشنی از خودشان و احساساتشان دارند. دارای انسجام فکری هستند و نسبت به اهدافشان احساس تعهد می کنند. علاوه بر این، انعطاف پذیر هستند. ارزش ها و باورهای خود را در حیطه های مذهبی و سیاسی و ... جست و جو کرده اند و از میان این ارزش ها مواردی را که با هویت آنها هم خوانی ندارد، کنار گذاشته اند. این افراد در کل می دانند. چه می خواهند و به دنبال چه چیزی هستند با جدیت اهداف شان را دنبال می کنند و وقتی دانشجوی ترم یکی به حساب نمی آورند. بلکه یقین دارند پزشک آینده هستند و تعریف مشخصی از شغل و کار خود دارند. این افراد اعتماد به نفس بالایی دارند و در برابر فشارها و مشکلات زندگی با درایت عمل می کنند و پاسخ های مناسب تری می دهند. علاوه بر این در ایجاد روابط صمیمی موفق ترند و در ازدواج و شغل و زندگی جزو افراد موفق طبقه بندی می شوند.


2- هویت یابی ناقص (هویت زودرس):
ویژگی بارز این افراد پرهیز کردن از اکتشافات و جست وجوگری فعال و انتخاب خود مختارانه است. در یک کلمه این افراد اهل پرسیدن نیستند. افراد این گروه نسبت به شغل و جهان بینی خود احساس تعهد دارند. البته به این معنا نیست که خودشان جست وجو کرده باشند و به این جهان بینی رسیده باشند. بلکه آنها بی چون و چرا تسلیم خواسته ها و نظرات والدین شان هستند و هیچ مرز مشخصی را بین اهداف خودش و اهداف والدین تعریف نکرده اند. آنها رابطه عاطفی بسیار محکمی که با خانواده دارند. بیش از آنکه رنگ و بوی صمیمیت داشته باشد. تبدیل به نوعی وابستگی شده است و گاهی این تسلیم شدن بی چون و چرا را در زندگی و روابط بین فردی شان گسترش می دهند و تسلیم بی چون و چرای اعتقادات و ارزش هایی می شوند. که گروه دوستان با نفوذ برایشان تجویز میکنند در برخورد با این افراد گاهی این احساس به شما دست می دهد که آنها از پذیرش مسئولیت و ایجاد استقلال هراس دارند در این افراد علایمی از تجربه بحران هویت دیده نمی شود آنها بی چون و چرا مذهب خانوادگی خود را پذیرفته اند هنگامی که از آنها در مورد وضع سیاسی سوال شود، اغلب می گویند هیچ وقت در مورد این موضوعات زیاد فکر نکرده اند بعضی از آنها افراد پایبنی به باورهایشان به نظر می رسند و روحیه همکاری دارند برخی دیگر خشک وغیر قابل انعطاف و دنباله رو هستند و اگر اتفاقی پیش بیاید و ارزش های آنها را به چالش بطلبد احساس سر در گمی خواهند کرد.
• هویت دیررس: این جوانان در حال تجربه بحران هویت هستند آنها فعالانه می کوشند پاسخ هایی برای پرسش های خودشان پیدا کنند و هنوز گرفتار تعارض بین علایق خود و برنامه هایی هستند که والدینشان برایشان در نظر گرفته اند. این افراد ممکن است برای مدتی باورهای مذهبی و سیاسی را با شور و شوق فراوان مطرح کنند، ولی پس از تأمل بیشتر، آنها را کنار بگذارند.
این افراد در بهترین شرایط آدم های حساس، اخلاقی و روشن فکر هستند و در بدترین شرایط افرادی مضطرب و مردد به نظر می رسند برای کسانی که هویت دیر رس دارند، انگار رسیدن به یک چشم انداز درست و درمان چندان در اولویت نیست. آنها یک روز به این سبک زندگی و روز دیگر به سبک زندگی دیگری می چسبند حالا این بی هویت ماندن ممکن است با روشنفکر بودن توجیه شود یا هر چیز دیگری .


• گمگشتگی هویت: این افراد در واقع در حالتی از بلاتکلیفی به سر می برند، نسبت به اشخاص، افراد یا حتی باورها و عقاید خود نیز یا اصلاً تعهدی ندارند یا اگر تعهدی وجود داشته باشد، بسیار کمرنگ است در عوض، تأکید عمده شان بر غنیمت شمردن لحظه است این افراد در هیچ حوزه ای از لذت فردی چشم پوشی نمی کنند. آنها نقشی را قبول می کنند، مدتی امتحان می کنند. و بعد به سرعت رهایش می کنند. در وضعیت گم گشتگی و یا سردرگمی هویت فرد هیچ گونه انتخاب ثابتی در مورد تعهدات خود ندارد و به جست و جو و اکتشاف نیز نمی پردازد. بر اساس مطالعه مارسیا، این افراد معمولاً عزت نفس، سازگاری روانی، خود فرمانی و خود کنترلی پایین تری نسبت به سه وضعیت دیگر هویت نشان می دهند و احتمال دارد دیگران آنان را بی فکر و بی تعصب قلمداد کنند بعضی از افرادی که در این دسته قرار می گیرند. ممکن است در گذشته دچار بحران هویت بوده و یا نبوده باشند، ولی در هر صورت به مفهوم یکپارچه ای از خود دست نیافته اند، برای مثال، آنها می گویند بدشان نمی آید وارد یکی از رشته های مهندسی شوند و یا به کار داد و ستد بپردازد. اما عملاً کاری نمی کند. و به گفته خودشان علاقه ای هم به مذهب و یا سیاست ندارند. برخی از این افراد بدبین به نظر می رسند و برخی هم سطحی، گیج و سر در گم هستند.

• آیا شما بحران زده اید؟
اگر شما جزو افرادی هستید که ویژگی های زیر در موردتان صدق می کند. به احتمال زیاد توانسته اید بحران هویت تان را حل کنید و به یک هویت موافق دست پیدا کنید به شما تبریک می گوییم. اگر هم نه عجله نکنید. گذر زمان می تواند به شما در کسب هویت کمک کند .
1-خود را به عنوان یک زن یا مرد پذیرفته اید و از این مسأله احساس رضایت دارید .
2- موفق به داشتن و برقراری رابطه صمیمانه و پایدار با اطرافیان تان شده اید و به تشکیل خانواده علاقه مند و به فکر برنامه هایی برای تربیت فرزندان تان هستید .
3-هدف های معینی برای زندگی خودتان دارید.
4- ثبات عاطفی دارید و به قول معروف دمدمی مزاج نیستید.
5- از شغل تان تعریف مشخصی دارید و اگر شاغل نیستید برای کسب شغل مورد علاقه تان تلاش می کنید
6- اهل سازگاری هستید و وقتی مشکلی برایتان پیش می آید با درایت سعی می کنید حلش کنید؛ نه فرار می کنید و نه غر می زنید بلکه با قدرت تمام با آن مبارزه می کنید.
7-برای نظریات اطرافیانتان ارزش قائل می شوید و وقتی با کسی در مورد مسئله ای صحبت می کنید سعی می کنید که دیدگاه او را در نظر بگیرید.
8-در مورد مذهبی که دارید، خوب فکر می کنید و سعی می کنید در مورد آن اطلاعات کسب کنید.
9- دیدگاه ها و اطلاعاتی را که امروز در زندگی تان دارید، حاصل مطالعه و بحث و بررسی هایی است که انجام داده اید نه تقلید صرف
10- نسبت به دیدگاه و اهداف تان احساس تعهد دارید


 چه چیزهایی در شکل گیری هویت نقش دارند
رشد هویت نوجوانی تحت تأثیر عوامل متعددی است که چند مورد مهم تر اینها هستند
1-شخصیت: آدم هایی که از لحاظ شخصیتی انعطاف پذیرترند و وقتی با مسائل زندگی برخورد می کنند یا دیدی باز و به دور از تعصب به واقعیت ها و مسائل اطرافشان نگاه می کنند. معمولاً در کسب هویت هم موافق ترند برعکس، افرادی که دنیا را به شکل یک واقعیت مطلق و بدون تغییر نگاه می کنند یا کسانی که اصلاً نمی توانند میان هیچ کدام از دیدگاه هایی که در اطراف شان وجود دارد تفکیک قائل شوند،در کسب هویت نا موفق اند .

2-پدر و مادر: والدین نیز در چگونگی شکل گیری هویت نوجوانی تأثیر زیادی دارند. افرادی که در دوران نوزادی و کودکی خود از روابط عاطفی سالم و مناسبی با والدین شان را به عنوان پایگاه امنی برای محبت درک می کنند، و در کنار دریافت محبت و امنیت از والدین شان با خیال راحت به جست و جوی دنیا می پردازند، در سنین بالاتر مطمئناً در کسب هویت موفق ترند. این دسته از افراد به والدین شان دلبسته اند، ولی در عین دلبستگی احساس می کنند مستقل و آزادند و این احساس امنیت برای کاوش کردن موحب می شود فرد در پرورش و رشد هویت موفق تر عمل کند بر عکس فردی را در نظر بگیرید که در دوران کودک اش روابط صمیمانه و گرمی با والدین دارد . اما به او اجازه کاوش نمی دهند بعدها وقتی بزرگ می شود و با بحران هویت روبه رو، دست به کاوش نمی زنند و معمولاً بی چون و چرا تسلیم نظر و عقاید والدین شان می شوند و در این میان، گاهی برخی از کودکان از دریافت محبت سالم از والدین شان محروم اند. این قبیل افراد در بزرگسالی دچار پراکندگی هویت می شود و در برقراری روابط صمیمانه پایدار در آینده نا توانند


3-مدرسه و دانشگاه: مدرسه هم در تشگیل هویت نقش مهمی دارد در مدرسه فرد بیشتر با گروه همسالان در گیر می شود و خیلی چیز ها را از همسن و سال های خودش یاد می گیرد و گاهی هم در خیلی جهات از آنها الگو برداری می کند. درس ها و مباحثی هم که در مدرسه مطرح می شود. می تواند در رشد هویت تأثیر گذار باشد و بعد از مدرسه این حالت برای سال های دانشگاه فرد ادامه پیدا می کند و دانشگاه هم همین. تأثیر را بر فرد می گذارد این نکته مهم را هم فراموش نکنیم که دانش آموزان و دانشجویانی که از لحاظ تحصیلی موفق ترند مسیر هموارتری را نسبت به کسانی که از لحاظ درسی ضعیف ترند سپری می کنند.


4-جامعه: در جوامع سنتی چون از طرفی الگوهایی که فرد در اختیار دارد، محدودترند. و از طرف دیگر فرد از محیط پیرامونش اطلاعات ضد و نقیض زیادی دریافت می کند. تا به قول معروف گیج شوند، کسب هویت برایش راحت تر است و بر عکس در جامعه های پیشرفته،نوجوانان مدام در حال دریافت اطلاعات مختلف است. الگوها و مد های زیادی در برابرش قرار دارند و او باید ازمیان دیدگاها و عقاید و ارزش های مختلفی که در برابرش قرار دارند و او باید از میان دیدگاها و عقاید و ارزش های که در برابرش هستند دست به انتخاب بزند


 عواقب سردرگمی

اگر شکل گیری هویت مسیر خود را درست طی نکند. ممکن است برخی از مشکلات برای فرد به وجود آید که برای نمونه موارد زیر را می توانیم نام ببریم
1- امان از عقربه ها: در زمان سپری کردن بحران هویت جوانان دو دسته می شوند: یعنی فقط در زمان حال در جا می زنند. و بی خیال گذشته و آینده فقط به خوش گذرانی فکر می کنند و معتقدند حالا حالاها برای زندگی وقت دارند و اصلاً نباید عجله کرد بر عکس ،بعضی دیگر دچار اضطراب می شوند می خواهند زمان را متوقف کنند و معتقدند وقت کافی ندارند و باید بدوند .


2-ناتوانی در برقراری روابط صمیمانه با دوستان و اطرافیان : این افراد در برقراری روابط خوب و سالم صمیمانه با اطرافیان شان ناتوانند. برخی به شدت درگیر وابستگی عاطفی می شوند و گروهی دیگر روابط سطحی را با افراد گوناگون بر قرار می کنند ولی هیچ وقت موفق به برقراری رابطه ای عمیق و عاطفی نمی شوند.


3-اضطراب: افرادی که موفق به دستیابی به هویت موفق نشده اند، در موقعیت ای مختلف زندگی شان بیشتر از بقیه افراد اضطراب را تجربه می کنند


4-اعتماد به نفس پایین: تعریف مشخصی از خودشان ندارند و مدام از این شاخه به آن شاخه می پرند و با کسانی که نظر دیگران را بدون هیج بحثی قبول می کنند، معمولاً افرادی هستند که اعتماد به نفس کمی دارند .


5-برخورد نا سازگارانه با مشکلات زندگی: در صورت بروز مشکل، یا به سراغ والدین یا افراد دیگری می روند و از آنها راه حل می خواهند یا اینکه از مشکل فرار می کنند برای مثال، برای فرار از مشکل به سراغ مواد مخدر می روند برخی هم به سمت بزهکاری و انجام کارهای خلاف کشیده می شوند.


6-اعتیاد به مواد مخدر: احتمال به گرایش نوجوانانی که هنوز موفق به حل بحران هویت خود نشده اند، به مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی بیشتر از دیگران است.


 4 قدم برای عبور موفق از بحران هویت:
برای اینکه سالم از بحران هویت عبور کنید و به اصطلاح روان شناس ها آن را حل کنید، برداشتن این چند قدم واجب است
1- داده جمع کنید:در فدم اول به دنبال جمع کردن اطلاعات باشید. در مورد موضوعاتی که ذهنتان را به خودش مشغول کرده است تا می توانید داده جمع کنید و سعی کنید این اطلاعات را از منابع درست و حسابی بگیرید. این کار به این درد می خورد که شما بی گدار به آب نزده اید. یعنی درمورد هر جور سبک زندگی ،هر مورد جهان بینی یا هر جور شغلی که می خواهید انتخاب کنید، اول اطلاعات دارید یعنی بدون تعصب و با آگاهی هویت خودتان را پیدا کرده اید .
2- عجله نکنید: به خودتان فرصت بدهید و عجله نکنید و نخواهید راه صد ساله را یک شبه سپری کنید دستیابی به هویت چیزی نیست که به همین راحتی و حاصل شود برای همین باید به خودتان فرصت دهید و نگران سر در گمی حتی چند ساله تان نباشید
3- جو گیر نشوید:لطفاً وقتی چشم تان به یک نظر و عقیده جدید افتاد. فوری جو گیر نشوید و فکر نکنید که از همه بهتر است، کمی آن را محک بزنید و سعی کنید. و با بقیه چیزهایی که شنیده اید مقایسه اش کنید جوگیر شدن به هویت های زودرس اما سطحی می انجامد.
4- دعوا راه نیندازید: در حفظ رابطه عاطفی با خانواده و اطرافیان تان دقت کنید. اگر در برخی جنبه ها با خانواده تان هم عقیده نیستید. دعوا راه نیندازید و سعی کنید با آنها برخورد مناسبی داشته باشید و به چشم اختلاف سلیقه به این موضوع نگاه کنید نه دشمنی.


مینو شیرین بیان، کارشناس ارشد روان شناسی
مرکز مشاوره روانشناسی آرامیس