آرامیس مشاور




آیا شوخ طبع ها واقعا" سلامت روان بالاتری دارند؟

قورباغه ها جدی جدی می میرند!
خیلی دوستش دارند و خیلی ها دوستش ندارند. مرز ظریف بین این دو گروه، تیغ تیز شوخ طبعی اوست. کافی است یک بار با یک نفر از آن شوخی های ناجورش بکند تا برای همیشه آن نفر را از گروه « کسانی که دوستش می دارند » به گروه « کسانی که دوستش ندارند » براند. دست خودش نیست شاید ... شاید خودش هم نمی فهمد که وقتی با نیش باز به میزبانش می گوید: « گدابازی در آوردی ها » و هیچ کدام از میهمانان دیگر نمی خندند، دیگر از مرز حرمت گذشته است ... شاید به خاطر اینکه شوخی های سوم شخصش با آدم های غایب همیشه حاضران را خندانده است و او عادت کرده به هر شوخی کردنی ... شاید به این خاطر که شوخی کردن، غصه های خودش را لااقل از یادش می برد یا شاید به دلیل دیگری که خودش هم از آن خبر ندارد ... هرچه هست، او برای اطرافیانش شده مایه ی این سؤال که بالاخره آدم های شوخ طبع آدم های سالم تری هستند یا نه؟

مثل خیلی چیز های دیگر در روان شناسی، « شوخ طبعی » هم از آن چیز هایی است که اولین بار فروید سراغشان رفته است. فروید می گوید شوخی جزو بهترین مکانیسم های دفاعی است. مکانیسم های دفاعی کار های هستند که ما در مقابل اضطراب انجام می دهیم. فروید می گوید ما وقتی که در مقابل مصیبت ها با خودمان شوخی می کنیم داریم به خودمان می گوییم: « نگاه کن این معنای دنیایی است که ظاهرا" خطرناک نامیده می شود، مثل بازی بچه ها خیلی خنده دار است. » بعد ها طرفداران فروید هم از این نظر مثبت فروید در مورد شوخ طبعی دفاع کردند. برای مثال، جورج و ایلانت تمام مکانیسم های دفاعی را چهار طبقه دانست و تأکید کرد که شوخ طبعی یکی از بهترین و بالغ ترین و سالم ترین مکانیسم های دفاعی است.
بعد ها روان شناس معروف دیگری به نام ویکتور فرانکل هم رفت سراغ شوخ طبعی و از آن به شدت دفاع کرد. او می گفت شوخ طبعی در مقابل مصیبت ها نوعی تناقض است. آدم نمی تواند همزمان هم شاد باشد و هم غمگین. شوخ طبعی به آدم این اجازه را می دهد که شاد بودن خودش را در تنش ها حفظ کند و از این طریق در مورد مشکلش راه حل های بهتری پیدا کند.
البته گروه های دیگری از روان شناس ها هم بودند که درباره شوخ طبعی نظر داشتند. انسان گراها می گفتند اگر بالاترین سطح نیاز آدمی نیاز به خود شکوفایی باشد، حتما" آدم های خود شکوفا آدم های شوخ طبعی هستند. رفتار گرا ها می گفتند شوخ طبعی هم مثل همه رفتار های آدمیزاد باید نمودی بیرونی داشته باشد و چه نمودی بهتر از زیاد خندیدن و زیاد لبخند زدن. شناخت گراها طبق معمول سراغ جنبه های عقلانی قضیه رفتند و گفتند اینکه یک آدم می تواند از کلمه های معمول یک شوخی بیافریند، یعنی آنکه یک توانایی شناخت خاص دارد. از همه جدیدتر هم روان شناسان مثبت گرا بودند. آنها می گفتند شوخی به اندازه ی ایمان و شجاعت می تواند سلامت روان یک آدم را پیش بینی کند.


 شوخ طبعی چطور به آدم کمک می کند؟

اگر تمام این نظر های مثبت را جمع کنیم، می بینیم که شوخ طبعی از چند طریق به فرد کمک می کند تا با تنش مقابله کند:
اول اینکه شوخ طبعی احساس خودکار آمدی فرد را بالا می برد؛ یعنی کسی که در مقابل مشکلات هم می تواند شوخ طبع باشد، حس می کند که می تواند به آن مشکل غلبه کند. دوم اینکه شوخ طبعی کمک می کند که فرد از مشکل فاصله بگیرد و فرصتی فراهم می کند تا فرد برای یافتن راه حل فکر کند. فایده سوم شوخ طبعی این است که مردم بیشتر مایلند در کنار افراد شاد و سرحال باشند و از آنها حمایت می کنند، یعنی شوخی به طور غیر مستقیم میزان حمایت دیگران را از فرد شوخ طبع بالا می برند.
روان شناسان تا پایان قرن بیستم چنین نگاه مثبتی به شوخ طبعی داشتند و جالب اینکه نتایج تحقیقات شان هم این بود که شوخ طبعی هم با سلامت روان و هم با سلامت جسمی رابطه مثبت دارد. اما یک جای کار اشکال داشت. آنها شوخ طبعی را فقط به یک معنای کلی و مبهم در پرسش نامه هایشان می سنجیدند و کسی انواع گوناگون شوخ طبعی را از هم جدا نکرده بود.


 شوخ طبعی داریم تا شوخ طبعی!

اوضاع به همین منوال می گذشت که در سال 2003 یک روان شناس خلاق و تیزبین به نام « مارتین » به نتیجه آزمون های شوخ طبعی شک کرد. او که خودش تحقیقاتی در مورد شوخ طبعی انجام داده بود و حتی مجله ای علمی در آمریکا به نام « تحقیقات شوخی » منتشر می کرد، با کاری مهم و اساسی تمام پژوهش هایی را که تا آن موقع در مورد شوخ طبعی انجام شده بود، زیر و رو کرد. او با مجموعه ای از کار های پیچیده آماری به این نتیجه رسید که اولا" رابطه شوخ طبعی و سلامت روان و جسم آن قدر ها هم که می گویند مثبت نیست و ثانیا"، پرسش نامه های شوخ طبعی خیلی کلی هستند. به نظر او، این پرسش نامه ها انواع مختلف شوخ طبعی را از هم جدا نمی کردند؛ در صورتی که همه می دانند که طعنه زدن هم نوعی شوخ طبعی حساب می شود اما می تواند رابطه دو نفر با همدیگر را کاملا" کدر کند. او به دنبال نظریه ای بود که بتواند این تفاوت ها را از هم جدا کند.
وقتی که مارتین نظریه های مختلف را بررسی کرد و متوجه شد که غیر از فروید کسی نظریه معتبری در مورد شوخ طبعی ارائه نکرده است. خودش دست به کار شد و پرسش نامه جدیدی طرح کرد و در آن چهار نوع شوخ طبعی را گنجاند. او نام این چهار نوع را « سبک های شوخ طبعی » گذاشت و منظورش این بود که چگونه ما از شوخ طبعی به عنوان ابزار استفاده می کنیم.


 شوخ طبعی؛ انواع و اقسام

مارتین نظریه ی جدیدی در مورد شوخی ارائه کرد و شوخ طبع ها را به چهار دسته تقسیم کرد:
1- شوخ طبعی پرخاشگرانه: در شوخ طبعی پرخاشگرانه، ما با دیگران شوخی می کنیم و اصلا" برایمان مهم نیست که آنها با شوخی ما تحقیر شوند. مثالی که در مقدمه مطلب زده شد، نوع کاملی از شوخ طبعی پرخاشگرانه است. متأسفانه اطراف ما پر است از شوخی هایی که بیشتر به زخم زبان و طعنه شبیه اند، اما نام آن را شوخی می گذارند. هزل و هجو دیگران در ادبیات قدیم ما شوخی پرخاشگرانه محسوب می شوند.
2- شوخ طبعی خودشکنانه: روی دیگر شوخ طبعی پرخاشگرانه، شوخ طبعی خودشکنانه است. در شوخ طبعی خودشکنانه ما به بهای تحقیر خودمان، جمع را می خندانیم. ما دلقک یک کلاس می شویم و با توسل به هر خواری و ذلتی، لبخندی بر لب دیگران می نشانیم. در واقع ما خودمان را مسخره می کنیم و دیگران می خندند.
3- شوخ طبعی خود ارزنده ساز: در شوخ طبعی خود ارزنده ساز، ما با مشکل پیش رویمان شوخی می کنیم. در این نوع از شوخ طبعی لازم نیست دیگران حضور داشته باشند. ما در خلوت خودمان با خودمان و مشکلاتمان شوخی می کنیم. مثلا" در مقابل کنکور خودمان را یک نفر تصور می کنیم که باید از دهانه تنگ قیف بگذرد و ما احتمالا" باید برای این کار رژیم لاغری هم بگیریم!
4- شوخ طبعی پیوند دهنده: معمول ترین نوع شوخ طبعی است. در این نوع از شوخ طبعی ما هدفمان فقط سرگرم کردن جمع و خنداندن آنهاست. ما می خواهیم رابطه مان صمیمانه تر شود، ولی مراقبیم که شوخی هایمان موجب آزار کسی نشود و در ضمن خودمان را هم کوچک نمی کنیم.


 شوخی های خوب، شوخی های بد

تحقیقات ثابت کرده اند که دو نوع اول یعنی شوخی پرخاشگرانه و خودشکنانه نه تنها با سلامت روان رابطه مثبت ندارند، بلکه برای سلامت روان مضر هم هستند. کسانی که از این نوع شوخ طبعی ها استفاده می کنند، آدم هایی هستند که شخصیت متخاصمی دارند. آنها افسردگی، اضطراب و استرس بیشتری تحمل می کنند، هیجانات شان پایدار نیست و نمی توانند با یک نفر رابطه صمیمانه داشته باشند. جالب اینجاست که مرد ها بیشتر از زن ها از شوخی پرخاشگرانه و شوخی خودشکنانه استفاده می کنند.
اما دو نوع شوخ طبعی یعنی شوخی های خود ارزنده ساز و پیوند دهنده، رابطه مثبتی با سلامت روان دارند؛ یعنی این دو نوع شوخی به طور کلی شوخی های سالم تری هستند. کسانی که از این نوع شوخ طبعی ها استفاده می کنند، رابطه بهتر و صمیمانه تری با دیگران دارند. آنها کمتر هیجان های منفی مثل افسردگی، اضطراب، خصومت و خشم را تجربه می کنند. این شوخ طبع ها هیجان های پایدارتری دارند و دمدمی مزاج نیستند، ضمن اینکه این افراد برون گراتر، وظیفه شناس تر، مردم دارتر و دارای فکر بازتری هستند.


 شوخی های زنانه، شوخی های مردانه

اگر بخواهیم طبق طبقه بندی جلو برویم، همان طور که می شود حدس زد، مرد ها بیشتر از شوخی های پرخاشگرانه استفاده می کنند و همان طور که اصلا" حدسش را نمی زنید، مرد ها از شوخی خودشکنانه هم بیشتر استفاده می کنند. در شوخ طبعی های دیگر هر دو برابرند.
اما محقق های دیگر هم بیکار نشستند و در این مورد به نتیجه های زیر رسیدند:
اریک برسلر، روان شناس دانشگاه مک مستر کانادا، دریافت که مرد ها و زن ها برای شوخی های مشابه معنا های مشابه قائل نیستند. در تحقیق او، زن ها و مرد ها باید به پرسش نامه ای پاسخ می دادند که تمایل به انواع توانایی شوخی در فرد مقابل را انتخاب می کردند. برسلر به این نتیجه رسید که زن ها دوست دارند که مردان تولید کننده یا ژنراتور شوخی باشند، اما مرد ها بالعکس تمایل دارند زن ها شنونده شوخی هایشان باشند.
جان مورال، استاد کالج ولیا بورگ ایالت ویرجینیا، معتقد است که مرد ها گاهی برای تحقیر دیگران از شوخی استفاده می کنند؛ یعنی آنها شوخی را یک توهین خودمانی می دانند ( چیزی در مایه های شوخی پرخاشگرانه خودمان )، اما زن ها نه تنها از شوخی های عملی استفاده نمی کنند، بلکه هیچ وقت آن را برای تحقیر دیگران به کار نمی برند.
یک تفاوت پایه ای جنسیتی این است که به طور کلی مرد ها برای رقابت با مرد های دیگر شوخی می کنند و زن ها بیشتر برای پیوند با زن های دیگر.
« مردان بامزه جذاب ترند. » این جمله بدیهی رانیلسون تبیین علمی کرده است. این مردان دو صفت دارند: آنها می توانند چیزی را « خارج از جعبه » افکار معمولی تولید کنند، یعنی آنها خلاق هستند. دوم اینکه آنها چشم انداز مضاعف دارند، یعنی هم می توانند از دید خودشان و هم از دید شوخی شونده به دنیا نگاه کنند. هر دو صفت به ویژه برای زن ها جذاب است.
جالب این است که بدانید در یکی از روش های رایج درمان افسردگی به نام شناخت درمانی، یکی از هدف ها تغییر دادن نوع نگاه فرد افسرده به جهان است. شناخت درمانگران از شوخی برای تغییر چشم انداز مراجع استفاده می کنند. افسردگی موجب می شود فرد نتواند از نگاه دیگران به جهان نگاه کند.


 شوخی و 5 عامل بزرگ شخصیت

یک گروه بزرگ از روان شناس های شخصیت که به مکتب صفت مشهورند، از پنجاه شصت سال پیش شروع کردند به جست و جوی صفات عمده ی شخصیت انسان. روش آنها این بود که لغتنامه ها را ورق می زدند، تمام صفات انسانی را بیرون می کشیدند و آنها را تبدیل می کردند به پرسش نامه. بعد آنها را روی یک گروه که نماینده جامعه شان بود اجرا می کردند. سپس کار های پیچیده ی آماری انجام می دادند تا به چند صفت عمده می رسیدند. جدیدترین و پذیرفته شده ترین این صفات، پنج عامل بزرگ شخصیت هستند که آقایان مک کرا و کوستا آنها را کشف کردند. این پنج صفت عبارتند از:
• روان نژند گرایی؛ یعنی اینکه شما چقدر هیجان هایتان پایدار است؟
• برون گرایی؛ یعنی اینکه شما چقدر دوست داری با جمع باشید و در گروه ها فعالیت کنید؟
• باز بودن در مقابل تجارب جدید؛ یعنی اینکه شما چقدر دوست دارید با عقاید جدید، جاهای جدید، هنر های جدید، و کلا" موقعیت های جدید آشنا شوید؟
• توافق پذیری؛ یعنی اینکه شما وقتی در یک جمع قرار می گیرید چقدر با آن جمع همرنگ می شوید یا فروتنانه قوانینش را می پذیرید؟
• وظیفه شناسی؛ که می خواهد منظم بودن، باوجدان بودن و دقیق بودن شما را بسنجد.


این مقدمه ی بلند را به این دلیل آوردیم که بگوییم سبک های شوخی با عوامل شخصیتی هم رابطه دارند:
- کسانی که از شوخی خود ارزنده ساز استفاده می کنند، هیجانات پایدارتری دارند، یعنی به قول معروف دمدمی مزاج نیستند. این افراد برون گراتر هستند، در مقابل تجربه های جدید گشایش بیشتری دارند. جالب این است که بدانید آنها صفات مردانه بیشتری هم دارند؛ چه زن باشند و چه مرد.
- کسانی که از شوخی پیوند دهنده استفاده می کنند، بیشتر تمایل دارند که با جمع باشند، یعنی برون گراترند و مثل خود افزاینده ها به بودن در موقیت های جدید هم تمایل بیشتری دارند. این افراد برعکس خود افزاینده ها صفات زنانه بیشتری دارند.
- کسانی که از شوخی پرخاشگرانه استفاده می کنند، « پایداری هیجانی » پایین تری دارند، یعنی دمدمی مزاج ترند و زود از کوره در می روند. آنها وقتی در جمعی قرار می گیرند، ساز خودشان را می زنند یعنی « توافق پذیری » یایینی دارند. و بالاخره اینکه آنها آدم های وظیفه شناسی نیستند. قابل حدس است که این شوخی هم جزو شوخی های مردانه محسوب می شود.
- کسانی که از شوخی خودشکنانه استفاده می کنند به شدت پایداری هیجانی پایینی را تجربه می کنند. به همین دلیل نمره های اضطراب و افسردگی شان بالاست. آنها هم مثل پرخاشگر ها در جمع توافق پذیری پایینی دارند و آدم های چندان با وجدانی نیستند. جالب تر اینکه این شوخ طبعی هم با صفات مردانه رابطه دارد.


سعید بی نیاز، کارشناس ارشد روان شناسی
گردآوری: مرکز مشاوره روان شناسی آرامیس