آرامیس مشاور




پیری و هزار مصیبت و یا پیری و فرزانگی؟

آیا دوران پیری دورانی سرشار از دردسر و مشکلات است و یا اینکه امتیازاتی نیز برای این دوران می توان در نظر گرفت؟
اگر از شما بپرسند چه کسی پیر است و یا از چه سنی باید افراد را در زمره افراد پیر در نظر گرفت، چه پاسخی می دهید؟ این سئوالی است که روان شناسی مانند بسیاری از حوزه های دیگر نیز در معرض آن قرار گرفته و البته پاسخ هایی برای آن دارد. البته تعریف از سنین پیری نیز مانند بسیاری از موضوعات دیگر طی سال ها تغییراتی داشته است و تعریف ان وابسته به جامعه ای که در آن، این پرسش مطرح می شود نیز می توانند متفاوت باشد. البته از آن جالب تر اینکه تفاوت دیدگاه ها در بین سنین مختلف در رابطه با تعریف دوران پیری و ویژگی این دوران نیز نشان دهنده تفاوت های بسیاری است.

در طول تاریخ از دوران پیری تفاوت های بسیاری را به خود دیده است. به عنوان مثال در اواخر قرن نوزدهم در انگلستان افراد بالای پنجاه سال را به عنوان افراد پیر در نظر می گرفتند، اما امروزه در کشورهای غربی افراد بالای شصت و پنج سال را به عنوان افراد پیر در نظر می گیرند. البته تفاوت در آغاز سنین کهنسالی در همین دوران نیز در بین کشورهای مختلف و مناطق جغرافیایی مختلف وجود دارد. به عنوان مثال، در شرایطی که در کشورهای غربی و توسعه یافته شصت و پنج سالگی آغاز دوران پیری در نظر گرفته شده است، اما در کشورهای آفریقایی افراد بالای پنجاه و پنج و یا در نهایت شصت سال به عنوان افراد پیر در نظر گرفته می شوند. این تفاوت البته وابستگی زیادی به وضعیت بهداشتی و البته سن بازنشستگی افراد در هر جامعه ای دارد. به صورت معمول هر چه امید به زندگی بالاتر بوده و نظام سلامت قوی تری وجود داشته باشد ، خط برش برای آغاز سنین پیری بالاتر تعریف می شود. البته به صورت کلی سازمان بهداشت جهانی افراد بالای شصت سال را به عنوان افراد پیر در نظر دارد.

تعریف پیری، امری وابسته به سن
اما آیا علی رغم تعریفی که نظام های رسمی از سن پیری ارائه می کنند، بین افراد جامعه نیز دیدگاهی روشن و یکپارچه در تعریف دوران پیری وجود دارد ؟ این سوال مهمی است که روان شناسان و پژوهشگران به دنبال جوابی برای آن بوده و هستند. به عنوان مثال، در یک نظر سنجی گسترده در امریکا نشان داد که افراد جوان بالای هجده سال ، سن شصت سال به بالا را دوران پیری در نظر می گیرند، اما افراد بالای شصت و پنج سال ، هفتاد و چهار سالگی به بعد را سن پیری در نظر می گیرند. البته چنین تفاوت دیدگاهی بین جوانان و افراد مسن در تعریف دوران پیری در دیگر نظرسنجی ها که در کشورهای دیگر نیز انجام شده دیده می شود.

نگرش های منفی، دردسری اضافه
این امری شایع است که افراد دوران جوانی را به دوران پیری ترجیح دهند. بررسی ها نیز نشان داده که افراد به صورت معمول چنین نگرشی دارند، به عنوان مثال، در یک بررسی که توسط دانشگاه هاروارد انجام شده مشخص شد حدود هشتاد درصد افراد دوران جوانی را بر دوران پیری ترجیح می دهند اما چرا چنین دیدگاهی این قدر شیوع دارد.
به صورت معمول دیدگاهی که دوران پیری را دوران محدودیت های جسمانی و روانی قلمداد کرده و افراد پیر را ناتوان در نظر می گیرند. این نگرش البته طی سال های اخیر تا حد کمی اصلاح شده است . دلیل این مسئله نیز رشد بهداشت و البته پژوهش های گسترده ای است که در این زمینه صورت گرفته است . البته اهمیت تقابل با باورهای نادرست نیز یکی از مسائلی است که باعث شده تا متخصصان انرژِی بیشتری صرف اصلاح باورهای نادرست معطوف به پیری داشته باشند. چرا که قضاوت های منفی در مورد دوران پیری خود یکی از عوامل ایجاد مشکلات در این زمینه است به طور مثال ، پژوهشی که نتایج آن در 2012 منتشر شد ، نشان می دهد افرادی که تصور می کنند با افزایش سن، احتمال بروز افسردگی افزایش می یابد، با افزایش سن بیش از سایرین در معرفی ابتلا به افسردگی هستند.
بررسی ها نیز نشان می دهد علی رغم همه تصورات، مشکلات معروف دوران کهنسالی آن قدرها هم که عده ای تصور می کنند فراگیر نیستند و یا انکه در سنین ابتدایی دوران پیری به سراغ افراد نمی ایند. به عنوان مثال، فراموشی هر چند با دوران پیری نامش گره خورده، اما بد نیست بدانید به صورت معمول حدود ده درصد افراد بالای شصت و پنج سال و البته پنجاه درصد افراد بالای هشتا و پنج سال از فراموشی ناشی از افزایش سن رنج می برند.
شاید به خاطر چنین مسائلی است که افراد با افزایش سن و توجه به این نکته که هنوز توانایی هایی خوبی دارند، آغاز دوران پیری را دورتر تصور می کنند، چرا که فکر می کنند زمانی پیر هستند که ناتوان شده باشند! اما شاید نکته ای که بد نباشد به آن توجه کنیم امتیازات دوران پیری باشد، امتیازاتی که غالباً مغفول می مانند.

امتیازاتی مغفول مانده
دوران پیری را می توان به چند بخش تقسیم کرد؛ سال های ابتدایی آن که همزمان است با بازنشستگی و ازدواج فرزندان از جهتی می تواند دوران خوبی برای افراد باشد. چرا که دوباره فرصتی خواهند داشت تا به آروزهای خود جامه عمل بپوشانند؛ سفرهایی که همیشه ارزوی ان را داشتند و یا حتی آموختن هنرها و مهارت هایی که دوست دارند آنها را تجربه کنند. در این دوران با توجه به اینکه قوای جسمی و روانی فرد هنوز چنان افتی نکرده است، می تواند زمان خوبی برای لذت بردن از زندگی باشد.
بعد از آن سال های میانی دوران کهنسالی است که آرام آرام محدودیت ها سر و کله شان پیدا می شود.
اما دوران بعد از هشتاد و پنج سال چه ما بخوایم و چه نخواهیم با دشواری هایی همراه خواهد بود . علی رغم تمامی دقت نظرها توان جسمی و روانی افراد تحلیل می رود و در این زمان افراد ناچارند در سبک زندگی خود تغییراتی بدهند تا بتوانند آرامش بیشتری داشته باشند. البته همان طور که امارها نیز نشان می دهد تمامی افراد درگیر مسائل و مشکلات حاد در سلامتی خود نیستند. نکته امیدوار کننده آنکه، علی رغم تمامی این مشکلات غالب افراد در سنین بالا توانایی کنار آمدن با مسائل خود را دارند و تنها بخشی از افراد ناچار از کمک گرفتن از متخصصان برای کنار آمدن با تغییرات روی داده هستند.
اما نکته پایانی در این زمینه آنکه همان طور که در فرهنگ ما نیز اشاره شده، دوران پیری همراه با برخی ویژگی های استثنایی و خاص است، مواردی چون پختگی و خردمندی. در برخی نظریات روانشناسی مانند نظریه اریکسون نیز البته به این موضوع اشاره شده است. در واقع درست است که به نظر می رسد دوران پیری و کهنسالی همراه با فقدان های بسیاری در قوای جسمی و روانی است اما در عین حال می تواند همراه با شکوفایی در بخشی دیگر از توانایی های ما باشد.

شیوا امینی – کارشناس ارشد مشاوره