آرامیس مشاور




آیا درست است دوباره ازدواج کنم؟

مشکلات و توانمندی های خانواده حاصل از ازدواج مجدد

بسیاری از زنان و مردان متأهل پس از مرگ همسر یا طلاق، تمایل به ازدواج دوباره دارند، اما با دو پرسش مهم و اساسی روبه رو می‌شوند؛
آیا ازدواج دوبارة من، آسیبی به فرزند یا فرزندانم وارد نمی‌کند؟
آیا این ازدواج، احساس خلأ نداشتن مادر یا پدر را برای او پر می‌کند؟
اما به‌هرحال چون انسان‌ها تمایل به ازدواج و تشکیل خانواده دارند، بسیاری ازدواج دوباره را انتخاب می‌کنند. از این رو ضرورت دارد که افراد از مشکلات احتمالی که در این ازدواج ممکن است به وجود آید آگاهی داشته باشند و از بروز آن پیشگیری کنند. در اینجا بیشترین و رایج‌ترین مشکلاتی که در این نوع ازدواج‌ها ممکن است پیش بیاید توضیح داده می شود:

 

فقدان یک عضو بانفوذ
یکی از مشکلاتی که در خانواده‌های ازدواج مجدد رایج است و نیازمند یافتن راه‌حلی مناسب است، جای خالی عضو یا اعضای بانفوذ خانوادة سابق است. برای نمونه ممکن است که پدر یا مادر غیرسرپرست در یک خانوار، حضور فیزیکی نداشته باشد، اما به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم، برای همیشه تأثیر چشمگیری بر دیگر اعضای خانواده بر جای بگذارد. این فقدان بیشترین تأثیر خود را معمولاً زمانی می‌گذارد که افراد مهم خانوادة سابق حضور ندارند (مثلاً فوت کرده‌اند) که همین باعث بروز مشکلات احساسی در فرد می شود و به‌صورت یک واکنش زنجیره‌ای در کل خانواده اثر می‌گذارد و همة اعضای خانواده از مشکلات حل‌نشدة‌ شخصی یک فرد در رابطه با آن فقدان متأثر می‌شوند.

ایجاد سلسه مراتب
مشکل مهم دیگر برای این خانواده‌ها، ایجاد سلسه مراتب است. در این مورد ممکن است بچه‌ها دچار مشکل بشوند، زیرا با تغییر در جایگاه ترتیب آنها در خانواده، جایگاه و مقام خود را از دست می‌دهند. برای نمونه، ممکن است به جای فرزند ارشد به فرزند وسط تبدیل شوند و در این فرایند نقش رهبری و مزایای آن را از دست بدهند. این جابه‌جایی یا از دست دادن جایگاه و قدرت، ممکن است پیچیده و دشوارتر گردد، بویژه اگر بچه‌های درگیر در این مسئله، خواهر یا برادر ناتنی و یا نامادری یا ناپدری جدید را دوست نداشته باشند. ایجاد روابط میان فرزندان، نیازمند گذر زمان است و همیشه شیرین و دلچسب نیست. خانواده‌های ازدواج مجدد که به‌تازگی تشکیل‌شده‌اند و دارای فرزندانی هستند، نسبت به فروپاشی و تغییرات ناگهانی از جمله درگیری روحی، حتی اگر درگیری جسمی نباشد، آسیب‌پذیر هستند.

مشکلات ناشی از مرز
سومین مشکل خانواده‌های ازدواج مجدد که گاهی بومی است، به مرزها مربوط می‌شود. مشکلات مرزی به ترتیب عبارت‌اند از:
1. عضویت (چه کسانی از اعضای واقعی خانواده هستند؟)
2. جا (کجا جای من است؟ کجا واقعاً متعلق به من است؟)
3. قتدار (چه کسی واقعاً مسئول است؟ در برابر نظم و برنامه‌ریزی؛ در برابر پول؛ در برابر تصمیمات)
4. زمان (چه کسی، چقدر وقت مرا می‌گیرد و من چقدر می‌توانم وقت دیگران را بگیرم؟)
بیشتر اعضای خانوادة ناتنی، روابط خود را آشفته توصیف می‌کنند. آنها مطمئن نیستند که چه کسی و چه چیزی می تواند زندگی آنها را با همدیگر هماهنگ سازد. برای حل مسائل پیرامون اختلال و آشفتگی در مرزها، بیشترخانواده‌های ازدواج مجدد، به گذشت زمانی دراز، انعطاف‌پذیری و تعهد نیاز دارند. آنها باید با مسائل به‌گونه‌ای روشن و واضح برخورد کنند، مسائلی شامل وجود میل جنسی بین برادر و خواهرهای ناتنی یا بین ناپدری یا نامادری با فرزندان ناتنی. برای نمونه، آیا خواهر و برادر ناتنی می‌توانند باهم قرار ملاقات داشته باشند؟ به‌هرحال، چه نوع تماسی بین ناپدری یا نامادری با فرزند ناتنی باید وجود داشته باشد؟

حل‌ و فصل احساسات
چهارمین حوزة مشکل‌آفرین برای خانواده‌های ازدواج مجدد مربوط به احساسات است. در برخی از اعضای خانواده‌های ازدواج مجدد، بویژه اعضایی که مورد انکار قرارگرفته‌اند، احساسات حل‌نشده‌ای وجود دارد. احساساتی همچون گناه، وفاداری و یا خشم. پاسخ نمونة بسیاری از اعضای خانواده‌های ازدواج مجدد این است که به هنگام بازشناسی (تشخیص) احساسات حل‌نشده، باید از نشان دادن عواطف‌شان خودداری کنند. راه دیگر رویارویی با این احساسات که به همین میزان نامطلوب است این است که احساسات خود را به دیگران فرافکنی نکنند. برای نمونه، برخی از اعضای خانوادة ازدواج مجدد ممکن است رفتاری از خود نشان دهند که خواهر یا برادر ناتنی یا پدر و مادر ناتنی با چهره‌های منفی مشخص و شناسانده شوند. 
مشکلات اقتصادی
مشکل دیگری که خانواده‌های ازدواج مجدد با آن روبه رو هستند، مشکل اقتصادی است. به‌عنوان یک گروه، خانواده‌های مختلط نسبت به دیگر انواع خانواده‌ها (بجز تک والدی) از رفاه مالی کمتری برخوردارند. بی‌پولی، فشار دوچندانی بر اعضای خانواده و بر کل خانواده وارد می‌کند. همچنین بسیاری از خانواده‌های ازدواج مجدد ناچار به پرداخت هزینه‌هایی همچون حمایت کودک یا نگهداری در محل سکونت هستند که دیگر خانواده‌ها این هزینه‌ها را ندارند. ممکن است آن‌ها در فشار مالی قرار گیرند و به‌زحمت از عهده دخل‌وخرج زندگی برآیند.

توانمنـدی‌هـا
معمولاً تنها جنبه‌های منفی ازدواج مجدد دیده شده و دلیل آن نیز می‌تواند این باشد که نقاط قوت خانواده‌های ازدواج مجدد به ‌اندازة محدودیت‌های آشکار آنها به آسانی قابل ردگیری نیست. باوجوداین، نکات زیر را می‌توان به‌عنوان نقاط قوت این نوع خانواده‌ها بیان کرد که برای ثبات و ماندگاری این واحدها اهمیت دارند.

تجربه زندگی
یکی از گرانبهاترین دارایی‌هایی که اعضای خانوادة ازدواج مجدد برای یکدیگر به ارمغان می‌آورند، تجربة زندگی است. هم بزرگ‌سالان و هم بچه‌ها که اعضای خانواده‌های مختلط را تشکیل می‌دهند، هر دو حوادث بحرانی زیادی را پشت سر گذاشته‌اند که معمولاً از آنها برای خود و دیگران درس گرفته‌اند. این دانش می‌تواند به آنها در درک و شناخت اوضاع و شرایط خود و برخورد منطقی و درست با مشکلاتی که در زندگی وجود دارد یاری رساند. همچنین افراد را در همدردی با اعضای خانوادة‌ جدید یاری می‌دهد و بر قابلیت انعطاف‌پذیری خانواده و فرد در شرایط نامطلوب مؤثر است.

شبکه‌های خویشاوندی و شبه خویشاوندی
دومین نقطه قوت خانواده‌های ازدواج مجدد، شبکه‌های خویشاوندی و شبه خویشاوندی است. گاه زن و شوهر در خانواده‌های ازدواج مجدد، هنگام روبه‌رو شدن با وقایع اجتماعی احساس انزوا و ناکامی می‌کنند؛ مثل درخواست مدرسه از پدرها یا مادرها برای شرکت در مراسم‌ مختلف. به‌واسطة شبکه‌های خویشاوندی و شبه خویشاوندی، اعضای خانوادة ازدواج مجدد می‌توانند از راه‌های مختلف مانند ارائة حمایت اخلاقی، راهنمایی یا آرامش به همدیگر کمک کنند.

احترام گذاشتن به تفاوت‌ها
توانایی دیگر خانواده‌های ازدواج مجدد، ظرفیت آنها برای تقدیر و احترام به تفاوت‌های میان افراد و روش‌های زندگی است. بویژه بچه‌ها از خواهر و برادر جدید و ناپدری یا نامادری باتجربه و سرد و گرم چشیده بسیار بهره‌مند خواهند شد. برای نمونه، آنها می‌آموزند که مسئولیت مادر یا پدر بودن، به شکل‌ها و شیوه‌های گوناگونی می‌تواند صورت پذیرد. در فرایند دستیابی به این بینش و بصیرت، آنها عادات جدیدی از خواهر و برادرهای ناتنی به دست می‌آورند که ممکن است برای آنها مفید باشد. ازدواج‌های مجدد برای افراد این امکان را فراهم می‌آورد که گونة‌ غنی‌تری از الگوها را که ممکن است نوعاً تجربه کرده باشند، مشاهده و الگوبرداری کنند.

حداکثر استفاده لازم از موقعیت‌ها
نقطة قوت دیگر خانواده‌های ازدواج مجدد، توانایی آنها در به دست آوردن بیشترین بهره مندی از موقعیت‌هاست و در این فرایند آنها به دیگر خانواده‌ها یاد می‌دهند که چگونه روابط رضایت‌بخشی داشته باشند. البته همة خانواده‌های ازدواج مجدد و اعضای آن یاد نمی‌گیرند که چگونه با مشکلاتی همچون فقدان یا افزایش توجه و مراقبت و همچنین برقراری ارتباط در بافت جدید برخورد کنند. بااین‌ همه، در خانواده‌های ازدواج مجدد که چنین توانایی‌هایی را ایجاد می‌کنند، بینشی که آنها به دیگر خانواده‌ها می‌دهند این است که در هنگام اندوه و ناراحتی نیز می‌توان پاداش گرفت و توانمند شد.

طناز فرخ زاد، کارشناس ارشد مشاوره