آرامیس مشاور




وقتی فردی را دوست دارید که دوست تان ندارد، چه باید بکنید؟

به خیر بگذرد این اشتباه یک طرفه
احتمالا اولین واکنش در عشق یک طرفه به اصطلاح آویزان شدن و سعی در برقراری ارتباط است.
در واقع وقتی عاشق کسی هستیم ، احساس می کنیم آن فرد تنها کسی است که می تواند ما را شاد و خوشبخت کند. چیزی که نمی توانیم درک کنیم این است که هیچ وقت نمی توانیم با کسی که دوست مان ندارد، خوشبخت شویم.
پس، با این که ممکن است احساس کنید می توانید برای همه عمر به آن فرد متعهد باشید، فرد مقابل این احساس را به شما ندارد. پس به جای سعی و تلاش برای برقرای ارتباط با ان فرد سعی کنید ، این واقعیت را بپذیرید که این عشق دوطرفه نیست و آن را فراموش کنید.

دیگر وقت و فکر و انرژی بیشتری را صرف آن فرد نکنید . پذیرش این واقعیات باعث می شود بتوانید تمرکزتان را تغییر بدهید و اولین قدم برای فراموش کردن آن فرد را بردارید.
در واقع پذیرش این واقعیت تنها راه حل است، البته خود پذیرش این واقعیت، به عنوان مسئله ای دردناک شناخته می شود. ناخواسته با توده ای از احساساتی نظیر حسرت ، غم، حسادت، خشم، زیان و جراحت، و تنفر روبه رو خواهید شد. این امکان وجود دارد دچار افسردگی شوید و به مرور زمان افسردگی شما تبدیل به خشم و نفرتی تلخ شود.
به تنها چیزهاییی که فکر می کنید این است که «آیا می توانم دوباره با او ارتباط برقرار کنم ؟» ، «مگر من چه چیزی کم دارم؟»، «چرا با وجود این همه عشق از طرف من واکنشی نشان نمی دهد؟» و شاید بعدها به خود بگوید «به او نشان خواهم داد با چه کسی طرف است؟» ، «کاری می کنم که پشیمان شود؟» اما اگر بخواهید واقع بین باشید، می بینید تنها مسئله ای که در ذهن تان می تواند وجود داشته باشد و عاقلانه است، این است که «الان چه کاری می توانم انجام دهم که احساس بهتری پیدا کنم؟» در این قسمت چند پیشنهاد برای تان داریم که مطمئناً به شما کمک خواهد کرد.
با خانواده و دوستان باشید و به آنان بپیوندید.
شاید کمی پیش پا افتاده به نظر برسد، اما اگر به خانواده و دوستان خود تکیه کنید و سعی کنید مدت زمانی را با انان بگذرانید وضعیت تان بهبود پیدا می کند. در واقع شما نیاز به حمایت دارید و بهترین کسانی که شما را می توانند حمایت کنند، اعضای خانواده یا دوستان هستند.
وقت خود را برای انجام کارهای متنوع با آنها صرف کنید و یادتان باشد در طول این زمان حتما لازم نیست در مورد احساس شکست یا گذشته خود با آنها صحبت کنید . اگر این کار برای تان کافی نبود به راحتی می توانید به یک گروه حمایت اجتماعی با مشاوره جمعی بپیوندید.
در مقابل خواهش های باطنی خود مقاومت کنید.
مطمئنا آرزو می کنید ای کاش کسی را که از دست داده اید، مجدداً باز گردد، اما به چه قیمتی حاضر به انجام این کار هستید؟ شاید در یک لحظه، این امر به نظرتان درست بیاید، سعی کنید کمی بیشتر روی آن متمرکز شوید. پس از سپری شدن زمانی طولانی، این فکر ارزش اولیه را در نظر شما از دست خواهد داد. البته این امر به ان معنا نیست که برای درست شدن موقعیت خود تلاش نکنید.
اگر احساس می کنید شانسی برای ایجاد علاقه و ابراز عشق وجود دارد ، کوتاهی نکنید؛ اگر معشوق شما با صراحت کامل مشخص کرده که دیگر این رابطه کار به جایی نمی برد، بهتر است دست از خواهش و تمنا بردارید، چرا که نه تنها با این کار هیچ نتیجه ای عایدتان نخواهد شد، بلکه این امکان وجود دارد که شرایط را سخت تر نیز بکنید و بیشتر احساس سرخوردگی بیابید.
در زندگی خود تغییراتی ایجاد کنید.
برای گذراندن وقت خود راه های جدیدی پیدا کنید. در کلاس های مختلف ثبت نام کنید ، باشگاه بروید یا دست به انجام کارهای داوطلبانه بزنید.
یک چیز جدبد یاد بگیرید، احتمالاً کارهایی هستند که همیشه دوست داشتید آنها را انجام دهید ، اما هیچ گاه زمان آن را پیدا نمی کردید. حالا وقتش رسیده؛ هر کاری که باعث می شود نسبت به خودتان احساس بهتری پیدا کنید را انجام دهید. ضمیر شما در چنین حالتی، آسیب دیده است؛ کاری کنید که جراحات آن از بین برود با این امور خود را مشغول کنید تا علاوه براین که کمتر به فکرهای منفی بپردازید؛ از امور تازه و موفقیت های جدید، انرژی فزاینده ای برای زندگی دوباره بیابید.
اشتباهات خود را قبول کنید اما خود را بازنده تصور نکنید.
با خودتان درگیر نشوید، اگر اشتباهی از جانب شما سر زده، باید آن را بپذیرید، از آن درس بگیرید و سعی کنید دیگر هیچ گاه آن را در زندگی خود تکرار نکنید.
همان طور که برای ایجاد یک رابطه نیاز به دو نفر هست، برای خاتمه دادن به آن نیز وجود دو نفر ضروری است . شما تنها کسی نیستید که مرتکب اشتباه شده است. شاید الان به نظرتان نیاید، اگر بتوان از اشتباهات تان درس بگیرید و انها را در روابط بعدی به کار گیرید، ان وقت متوجه خواهید شد تا چه اندازه روابط تان محکم تر و سالم تر خواهند شد.
می توان گفت، هیچ وقت به این نوع رابطه (البته اگر در واقع رابطه ای شکل گرفته باشد) به چشم یک شکست در زندگی نگاه نکنید. شکست به این معنا نیست که کار برای شما تمام شده، شکست یعنی شما یک فرصت دیگر دارید . شکست های گذشته یا کنونی شما را به سمت موفقیتی که همیشه آرزویش را داشته اید. راهنمایی می کند.
زیاد به دنبال دلایل و مقایسه نباشید.
در این مواقع عموماً افراد وقت زیادی را صرف می کنند تا دلیل قانع کننده ای برای از دست دادن معشق خود پیدا کنند. دلیلی که بتواند آنان را راضی کند که چرا من را انتخاب نکرد؟ یا چرا به طرف من نیامد؟ و شاید از آن بدتر اینکه دائماً با فرد مقابل، مستقیم یا با واسطه تماس بگیرید که برای شما دلیل بیاورد.
اما این را بدانید دانستن دلیل به شما کمکی چندانی نمی کند. معشوق شما به دلایل شخصی خود که شاید فقط برای خودش قانع کننده باشد، شما را ترک کرده یا بهتر بگویم شما را انتخاب نکرده است.
این دلایل فقط برای او هستند و با شدت عشقی که شما به او دارید، حتی اگر بیان هم شوند، نمی تواند شما را قانع کند. فقط این واقعیت را بپذیرند که او شما را انتخاب نکرده است و به شما علاقه ندارد و در نتیجه شما بهتر است، خود را سازگار کنید.
تا مدتی وارد رابطه جدید عاطفی نشوید
شما آسیب پذیر هستید و به گذر زمان برای یافتن انرژی و فراموش کردن خاطرات تلخ گذشته نیاز دارید. پیشنهاد می کنیم تا زمانی که پرونده رابطه قبلی را نبسته اید وارد رابطه جدید نشوید.
این کار هم به خود شما و هم به معشوق یا شریک جدیدتان و به رابطه بین شما، اسیب وارد خواهد کرد. در واقع پیش از این که اماده پذیرش هر گونه تعهد جدید شوید، باید به طور کامل شرایط روحی تان بهبود پیدا کند، اما نباید برای مدت زمان طولانی خودتان را از محیط های اجتماعی و احیاناً عشق دوباره ، دور نگه دارید.
بازیچه دست دیگران نشوید
بسیاری از افراد در یک چنین مواقعی شروع به تجویز کارهای مختلف می کنند و به شما تضمین می دهند اگر بر طبق گفته های شان عمل کنید، حتما طرف مقابل را از پای در می آورید یا مهر خود را بر دل او خواهید انداخت! اجازه ندهید در زمانی که اسیب پذیر هستید، دیگران از شما سوء استفاده کنند.
افکار ذهنی خود را آزاد کنید
در ابتدا نمی توانید به این مسئله فکر نکنید؛ اما اگر این امر برای مدت زمان طولانی ادامه پیدا کرد، راهی پیدا کنید که به واسطه آن بتواند ذهن خود را از آن مطلب منحرف سازید. هر کاری که به ذهن تان می رسد انجام دهید. اگر احساس کردید هیچ کدام از این کارها جواب نمی دهند، این یکی را امتحان کنید : لیستی از دلایلی که «چرا بهتر شده او را رها کرده اید یا بهتر بگویم رها شده اید» تهیه کنید.
این لیست می تواند شامل مواردی از این دست باشد، «به اندازه کافی وقت دارم به کارهای دیگر خود رسیدگی کنم، و می توانم با کسی ارتباط برقرار کنم که به اندازه کافی برای من ارزش و اهمیت قائل باشد.» همچنین می توانید به کارهایی که او انجام می داد و باعث دیوانه کردن شما می شد فکر کنید.
این عقیده را در ذهن خود پرورش ندهید که اگر یک بار دیگر می توانستیم در کنار هم باشیم ، من خوشبخت می شدم و دیگر چیزی از دنیا نمی خواستم . اشتباه می کنید؛ آیا اگر یک بار دیگر به رابطه گذشته باز می گشتید ، هویت و شخصیت او برای تان سوال برانگیز جلوه نمی کرد؟ بگذارید همان جایی که هستند بمانند، به سمت جلو پیش بروید.
آینده را ببینید و گذشته را رها کنید.
روی تان را از گذشته برگردانید و به سمت اینده نگاه کنید؛ آینده خودتان. گذشته شما برابر با آینده تان نیست.
گاهی اوقات بعد از جدایی از یک عشق، هنوز در گذشته مان زندگی می کنیم و افکارمان همه و همه خرج آن فردی می شود که دیگر او را به دست نیاوردیم. زمانی بهبود پیدا می کنید که به فکر کردن یا نوشتن در مورد چیزی که از زندگی می خواهید شروع کنید.
خود را در او تعریف نکنید
این گونه نیندیشید که بدون وجود او دیگر ارزشی ندارید. بدانید خودتان نقش او زندگی تان را بازی می کنید. هر روز کاری را انجام دهید که در شما احساس لیاقت و کفایت ایجاد کند؛ در واقع چیزهایی زیادی هستند که از شما انسانی بزرگ می سازند.
آنها را بروی تکه ای کاغذ بنویسید و هر زمان که احساس حقارت به شما دست داد، یک بار از روی ان بخوانید و اگر چیز جدیدی به ذهن تان رسید به انتهای لیست اضافه کنید.
شما خودتان فرد بزرگی هستید؛ هیچ گاه به هیچ کس اجازه ندهید این حس را در وجود شما سرکوب کند و بدانید اگر قبل از آمدن کسی احساس خوشبختی می کردید، در صورت نبودنش یا بعد از رفتنش هم می توانید احساس خوشبختی کنید.
احساسات خود را مدیریت کنید
با احتساب به احساسات شدید و آنی از خود عکس العمل نشان ندهید. باید توجه داشته باشید حتی بدترین نوع احساسات نیز به خودی خود نمی توانند به شما اسیبی وارد سازند، بلکه این عکس العمل های فردی هستند که سبب لطمه وارد آوردن به شما و اطرافیان تان خواهند شد.
اگر احساس می کنید نسبت به خود یا دیگران عصبانی هستید و افکار ویران کننده به مغزتان هجوم آورده اند، به خودتان اجازه دهید این احساسات در ذهن تان تجزیه و تحلیل شود بدون این که با توجه به انها از خود واکنش نشان دهید، بگذارید، از ذهن تان بیرون بیایند.
اگر احساس کردید نمی توانید خودتان را کنترل کنید و عکس العمل نشان ندهید، حتما با یک روان شناس تماس بگیرید و با او در مورد تکنیک های مدیریت احساسی صحبت کنید.
از مصرف الکل و داروهای روان گردان بپرهیزید.
هر دو این موارد می توانند در روند عادی احساسی افراد اختلال ایجاد کنند. الکل خود به عنوان اصلی ترین عامل ایجاد پریشانی و کاهش دهنده فعالیت های بدنی به شمار می رود که مضرات بی شمری را به سیستم عصبی بدون وارد می آورد.
حتی اگر دائماً نوشیدنی های الکلی مصرف نمی کنید ، باید بدانید فرو بردن نوشیدنی الکلی و رسیدن به الکل به معده، حس افسردگی و رخوت را تا چند برابر افزایش خواهد داد.
به خودتان زمان دهید
می دانیم انگار به شما شوک بزرگی وارد شده است و حس کودکی را دارید که خانه رویایی با دست ساخته اش ناگهان نابود و فنا شده است.
طبیعی است حس «خود گم گشتگی» پیدا کرده باشید و به عبارتی دیگر اعتماد به نفس خود را از دست داده اید . نگران نباشید، این حس همیشگی نیست.
با کمی صبر و کمی هم تفکر دوباره خودتان خواهید شد. فقط کافی است به آن کمی زمان بدهید.

محمد ترکمان، کارشناس ارشد روان شناسی بالینی