چشمان تمام باز
بیش از یک دهه تلاش برای حل مشکلات خانواده ها و افرادی که از هم جدا شده اند، یک نکته را به من آموخته است. زوج ها باید در مورد ازدواج مجدد و فرایند بعد از آن، قبل از اقدام، آموزش روان شناختی زیادی ببینند. ازدواج مجدد به خصوص هنگامی که یکی از همسران یا هر دو دارای فرزند باشند، بسیار دشوارتر از آن است که به نظر می آید. بنابراین مطمئن باشید که قبل از تصمیم به ازدواج چشم هایتان باز است. مواردی که در زیر ارائه می شود، چالش های کلیدی هر فرد طلاق گرفته است که باید قبل از تصمیم به ازدواج مجدد از آنها مطلع باشد.
هر دوچشم تان را باز نگه دارید تا بعداً شما و احتمالاً فرزندتان- دچار مشکل نشوید:
1)زمان مناسبی برای ازدواج مجدد: فاصله بین طلاق و ازدواج مجدد بر اساس فرهنگ، جنسیت، سن و فرزندار بودن یا نبودن متغییر است. اما آنچه که برای اغلب افراد توصیه می شود، این است که حداقل تا 6 ماه بعد از طلاق به فکر ازدواج مجدد نباشد. اغلب افراد به این زمان نیاز دارند تا از زندگی قبلی شان جدا شوند. البته این زمان برای برخی از افراد که تجربه یک زندگی بسیار متشنج را داشته اند و فرایند بازیابی روانی شان نیاز به زمانی بسیار بیشتر از 6 ماه دارد، طولانی تر خواهد بود. برخی از افراد نیز تا مدت ها بعد از طلاق همچنان درگیر مواردی همچون مسائل مالی و موضوعات حقوقی مربوط به حضانت فرزند هستند. این افراد نیز باید تا زمان حل این مشکلات اقدام به ازدواج مجدد نکنند. در صورتی که دارای فرزند هستید، نیاز به زمان بیشتری برای کنار آمدن او با زندگی جدید دارید. پس برای ازدواج مجدد عجله نکنید.
2 ) آشنا شدن فرزندان با همسر جدیدتان؛
در صورتی که دارای فرزند هستند، قبل از ازدواج مجدد و در دوران آشنایی با همسر آینده تان او را با فرزندان آشنا کنید و در مورد تمامی موارد مربوط به فرزندان با او صریح صحبت کنید. شما باید به گونه ای این آشنایی را انجام دهید که فرزندتان در برابر او قرار نگیرد. زیرا آشنایی اولیه آنها با همسر آینده تان با هم بسیار مهم است. معمولاً فرزندان کوچکتر در اولین جلسات آشنایی دلبسته همسر آینده تان می شوند. و فرزندان بزرگتر با احتیاط و شاید با رویکردی منفی با او مواجه شوند. آنها نیاز به زمان بیشتری برای برقراری ارتباط دارند.
3) دریافت اطلاعات؛
در مشاوره با روان شناس، از ویژگی های خانواده هایی که یک نامادری یا ناپدری در آنها حضور دارد، اطلاع یابید. به دلیل آشنا نبودن با این نوع خانواده ها ممکن است با اتفاقاتی روبه رو شوید. که به دلیل برخوردار نبودن از مهارت، مواجهه با آنها برایتان شوکه کننده یا دلسرد کننده باشد.
4) انتظار غیر واقعی؛
از همسر آینده تان انتظار نداشته باشید که در مورد فرزندتان احساسی شبیه به شما داشته باشد. این خوب است که همسر آینده تان فرزندتان را همچون شما دوست داشته باشد، اما متأسفانه واقعیت غیر از این است. البته این به معنای آن نیست که فرزند شما نمی تواند با همسر آینده تان رابطه صمیمی داشته باشد، بلکه به این معنا است که احساس او شبیه به شما نیست. برای مثال؛ موقعی که به دختر 16 ساله تان نگاه می کنید، فردی را می بینید که موقعی که چهارسالش بود همیشه لباس هایش خاکی و کثیف بودند و هر شب قبل از خواب شما او را در آغوش می گرفتید و برایش قصه می خواندید. اما همسر جدیدتان او را یک دختر لوس خودمحور می بیند که در برابر قواعد مربوط به خانه می ایستد.
5) موانع زندگی جدید؛
متوجه باشید که زندگی مشترک جدیدتان موانع نسبتاً جدیدی نسبت به زندگی قبل دارد. یکی از این موانع خطر، از دست دادن فرزند است. آیا شما بیشتر به همسرتان متعهد هستید یا به فرزندتان؟ برای مثال؛ اگر می خواهید فرزندتان را به همسرتان بدهید و می دانید که این اتفاق بعد از ازدواج مجددتان رخ خواهد داد، تا زمانی که این مسئله را برای خودتان حل نکرده اید ازدواج نکنید. مانع دیگر ازدواج مجدد، شبح ازدواج قبلی است. افراد ممکن است مدام تجربه های منفی قبل را به یاد بیاورند و حتی از تأثیر آنها بر زندگی جدیدشان مطلع نباشند. با کمک یک روان شناس از تفسیر وضعیت فعلی در قالب گذشته پرهیز کنید.
6)صحبت هایی که باید با فرزندتان داشته باشید، از قبل آماده کنید؛
برای مثال؛
• من می دانم که تو از ورود یک فرد جدید به زندگیمان آشفته هستی.
• من میدانم که تو از طلاق ما ناراحتی.
• تو نیاز به فردی داری که بتوانی با او در مورد این مسائل صحبت کنی.
• تو مجبور نیستی که همسر آینده ام را دوست داشته باشی، اما باید با او با احترام رفتار کنی.
• سرانجام استرس زندگی جدیدمان کاهش خواهد یافت.
• من تو را دوست دارم و همیشه دوست خواهم داشت.
دکتر ران دیل
گرد آوری ؛ مرکز مشاوره روان شناسی آرامیس.
