01/09 1393

تقسیم کار والدین جوان در تربیت فرزندان

بچه ها مال هر دو نفره!
والدین، هر دو ، در تربیت ، آموزش و رشد فرزند خود سهم دارند. این جمله ای است که کمتر کسی با آن مخالفت می کند. با این وجود، بر سر این که هر یک از والدین ، در این امور چه میزان سهم دارد، توافق مشخصی وجود ندارد و حتی اختلاف نظر در این زمینه فراوان هم هست. البته، هر خانواده ای، بسته به مجموعه شرایطی که دارد، می تواند تعریف متفاوتی از تقسیم وظایف والدین درون خود داشته باشد و قوانین خاص خود را در این زمینه به کار گیرد. در حقیقت ، یک فرمول مشخص و مرز از پیش تعیین شده برای تقسیم وظایف والدین وجودندارد، با این حال، رعایت برخی نکات، به والدیدن و در نهایت فرزندان ، کمک می کند.

تفسیر سبک زندگی ، نیازهای تازه، الگوهای تازه
در گذشته ، تعریف های ساده تر و مشخص تری برای محدوده اختیارات زن و مرد در زندگی خانوادگی وجود داشت. اغلب، امور مربوط به بیرون از خانه و مسائل مالی به پدر خانواده واگذار می شد و امور مربوط به درون خانه ، بچه ها و روابط خانوادگی هم مربوط به مادر خانواده بود. زنان، سهم بیشتر وقت خود را در خانه و با فرزندان می گذراند و مردان، بیشتر اوقات در خانه نبودند یا خود را درگیر مسائل درون خانه نمی کردند. اما این الگو، امروزه دیگر پاسخگو نیست. بسیاری از زنان به درس یا کار مشغول هستند و زمان زیادی را بیرون از خانه می گذارنند. بسیاری از مردان هم، دوست دارند سهم بیشتری در امور خانه و به طور خاص تربیت فرزندان داشته باشند. مطالعات علمی هم روز به روز ، بر سهم هر دو والد در تربیت، رشد و سلامت فرزندان تاکید دارند و از والدین می خواهند هر دو، در این امر مشارکت داشته باشند. طبیعی است که برای والدینی که خود در خانواده های دارای سبک قدیمی تر بزرگ شده اند، یافتن تعادلی مناسب در این راه دشوار باشد.

الگوهای قدیمی همچنان موثرند
یکی از دلایل سردرگمی خانواده ها، بلاتکلیفی در آنچه می خواهند است. مثلا مادران ، در موقعیتی مطرح می کنند پدر باید برخی مسئولیت ها را بر عهده بگیرد، چون خسته هستند و از عهده همه امور بر نمی ایند، اما در مواردی که با نظر پدر موافق نیستند، به الگوی قدیمی بر می گردند و شاکی می شوند چرا اصلاً پدر باید در امور ریز خانه دخالت کند. پدران هم، وقتی احساس می کنند نظرشان نادیده گرفته شده است، معترض می شوند که چرا آن ها در امر فرزندپروری سهم کافی ندارند و زمانی که خسته می شوند یا از عهده کاری در رابطه با فرزند خود، ان طور که دوست دارند برنمی ایند، مدعی می شوند اصلاً برخی امور به آن ها ارتباطی ندارد و به الگوی قدیمی بر می گردند.
الگویی که در آن بزرگ شده اید و از طریق گوناگون مانند رسانه ها در شما شکل گرفته است، دست کم تا حدی روی شما موثر خواهد بود. بهترین راه این است که وجود این الگو در ذهن خود را بپذیرید و به جای انکار و نادیده گرفتن ، آن را بشناسید و کشف کنید در چه زمان هایی و به چه صورتی بیشتر روی شما تاثیر می گذارد.
وقتی بدانید کدام بخش از الگوهایی که شاید الان با آن ها موافق نباشید ، روی شما بیشتر تاثیر می گذارد، می توانید موقعیت هایی را در زندگی خود پیش بینی کنید، که دست به دامن این الگو شوید و از این طریق ، رفتار بهتری را در پیش بگیرند.
فراموش نکنید الگوهای قدیمی تر، مطلقاً بد و نامناسب نیستند. در بسیاری از خانواده ها، هنوز بخش های زیادی از زندگی به سبک والدین شان هست و مشکلی هم دیده نمی شود. مهم این است که شما الگوی متناسب با سبک زندگی خود را پیدا کنید.

قیمت نسبت به انچه انجام می دهید
سعی کنید نسبت به رفتار خود آگاه باشید و ببینید رفتارتان در موقعیت های مختلف دقیقاً بر چه اساسی است. آیا فقط یاد گرفته ایداین طور باید رفتار کرد؟ یا فکر کرده اید و این روش را انتخاب کرده اید؟ یا در حال سنجیدن این رفتار هستید تا الگوی مناسب خود را پیدا کنید؟

مشورت گرفتن آری،مقایسه و تقلید نه
با اشنایان و دوستان خود مشورت کنید. صحبت با آن ها در آن زمینه، می تواند به اگاهی شما کمک کند. البته از مقایسه بپرهیزید و سعی نکنید الگویی دقیقاً مانند آن ها داشته باشید.

لزوم هماهنگی
نداشتن هماهنگی ، علاوه بر این که باعث دعوا و مشاجره و درنتیجه احساس ناامنی در فرزند شما خواهد شد، باعث می شود او دقیقاً نیاموزد چه رفتاری باید داشته باشد، قوانین خانه چه هستند و این که از او چه انتظاری می رود. بنابراین ، اختلاف نظرهای تان را در نبود فرزندتان مطرح کنید و به توافقی برسید، بعد آن را به فرزند خود اعلام کنید. به او نشان ندهید یکدیگر را قبول ندارید یا به حرف دیگری اهمیتی نمی دهید.

نیـازهـا
از مواردی که به عنوان راهنما در تقسیم وظایف می توان به کاربرد ، نوشتن لیستی از نیازهای شخصی، خانوادگی و نیازهای فرزندان است. همه ما، در هر جایگاهی که باشیم، در شبانه روز 24 ساعت فرصت داریم. بنابراین باید زمان خود را بین این سه دسته نیاز در خانواده تقسیم کنیم.
1- هر کدام (والدین) ، یک کاغذ سفید بردارید و روی آن سه ستون بکشید. هر یک از سه نیاز عنوان شده را بالای هر یک از سه ستون بنویسید.
2- سعی کنید به خودتان زمان بدهید و جدا جدا ، ستون ها را پر کنید، بهتر است تا پایان نوشتن، لیست های تان را با هم مقایسه نکنید و روی لیست های هم تاثیر نگذارید.
3- زمانی را برای مقایسه تعیین کنید: مثلاً دو روز دیگر. در غیر این صورت، ممکن است هفته ها بگذرد و لیست ها ناتمام باشند.
4- وقتی زمان مقرر رسید، لیست ها را کنار هم بگذارید. در ستون نیازهای خانوادگی و نیازهای فرزندان، تشابه ها را مشخص کنید. در اینجا، توافقی دارید که خب، در بسیاری از موارد کمک کننده خواهد بود. اختلاف نظرها بر سر چیست؟ در مورد آنها با هم صحبت کنید و منظور خود را توضیح دهید. گاهی با صحبت به این نتیجه می رسید که در واقع منظور هر دو یکی است، فقط متفاوت بیان شده اند.
5- مواردی هستند که در آن ها، اختلاف نظر جدی است. در این موارد باید صحبت کنید و به یک نتیجه واحد برسید. در مواردی شاید لازم باشد معامله کنید: شما یک مورد از لیست او را بپذیرید تا در عوض، او هم یک مورد از لیست شما را بپذیرد!
6- نگاهی به لیست نیازهای شخصی بیندازید. هر کدام چه قدر از وقت خود را صرف نیازهای شخصی خود می کنید؟ آیا تعادلی مشابه در تنظیم وقت و انرژی خود بین این ستون می بینید؟ هر دو باید سهمی برای نیازهای خانوادگی، سهمی برای فرزند و سهمی هم برای خود در نظر بگیرید.
7- می توانید نموداری دایره ای رسم کنید و ببینید هر کدام از والدین، چقدر به نیازهای خود، نیازهای خانواده و نیازهای فرزند خود می تواند رسیدگی کند. سعی کنید نمودارهای تان دارای نسبت های مشابه با هم باشد. در این صورت ، به احتمال زیاد همه راضی تر خواهید بود.

لونا خرامان، کارشناس ارشد روان شناسی