آرامیس مشاور




5 سوال رایج در مورد ترس کودکان از مهد کودک

کابوسی به نام مهدکودک
ترس از مهد کودک یکی از شایع ترین ترس های بچه های زیر 7 سال است ، با این ترس چه کار کنیم؟
انگار همین دیروز بود که کودک شما اولین قدم هایش را برداشت و اولین کلمات را به زبان اورد. او حالا دارد وارد مرحله جدیدی از زندگی خود می شود و به مهد کودک می رود. این مرحله می تواند بسیار ساده یا پیچیده و با نگرانی ها و دغدغه هایی برای شما همراه باشد. مطالب این بخش با پاسخ دادن به برخی سوالات رایج در مورد ترس از کودکان از مهد کودک، به شما درشناخت بهتر این مرحله کمک می کند تا بتوانید در صورت وجود مشکل ، راحت تر با ان کنار بیایید.

1- ترس از مهد کودک چیست؟
پیش از پرداختن به موضوع لازم است ترس از مهدکودک را تعریف کنیم . ترس از مهدکودک و یا امتناع از رفتن به مهدکودک حالتی است که کودک از رفتن به مهد امتناع می ورزد و در منزل می ماند. در این حالت کودک نه تنها به اصرار پدر و مادر توجهی نمی کند، بلکه اصرار و پافشاری آنها حتی می تواند باعث پیدایش علائم عدم تعادل روانی و اختلالات جسمانی در کودک نیز شود. این اختلالات جسمانی معمولاً به صورت دل درد، تهوع، استفراغ، سردرد، سرگیجه و ضعف ظاهر می شود و غالباً کمی ادامه پیدا می کند. نکته حائز اهمیت در این نوع ترس، از بین رفتن حالات جسمانی در روزهای تعطیل و تشدید این حالات در روزهای شنبه یا روزهای بعد از تعطیلات است. این نوع ترس اغلب در روزهای اول ورود به کودکستان یا مهد کودک اتفاق می افتد و در اکثر موارد پس از چند روز از بین می رود.

2- آیا واقعا مشکلی وجود دارد؟
اکثر کودکان هنگام جدایی از والدین احساس ناراحتی و اضطراب می کنند. این ناراحتی و اضطراب در بین سنین 8 ماهگی تا 3 سالگی طبیعی است. البته گذر از این مرحله با توجه به خلق و خوی کودک و مهارت های فرزند پروری والدین متفاوت است. اما برخی از کودکان در سنین بالاتر نیز هنگام جدا شدن از والدین دچار اضطراب می شوند که این ترس و اضطراب دیگر طبیعی تلقی نمی شود و می تواند مشکل ایجاد کند. این نوع اضطراب که از 3 سالگی به بعد اتفاق می افتد ، در صورتی که حداقل به مدت جهار هفته ادامه پیدا کند و حداقل سه ویژگی از هشت مورد زیر را داشته باشد، با عنوان اختلال اضطراب جدایی شناخته می شود و نیاز به درمان دارد.
1) ناراحتی شدید و مداوم هنگام جدایی ازخانه یا والدین
2) نگرانی شدید و مداوم در مورد از دست دادن یا آسیب دیدگی احتمالی والدین
3) نگرانی شدید و مداوم در مورد این که یک رویداد ناگوار باعث جدایی او از والدینش خواهد شد ( مانند گم شدن یا دزدیده شدن)
4) اکراه یا خودداری مداوم از رفتن به مهدکودک یا جاهای دیگر به دلیل ترس از جدایی
5) ترس شدید و مداوم با اکراه از تنها ماندن در خانه یا اماکن دیگر بدون حضور والدین با افراد بزرگ تر.
6) اکراه یا خوداری مداوم از خوابیدن بدون حضور والدین و یا خوابیدن در مکانی غیر از خانه خود
7) کابوس های مکرر درباره موضوع جدایی
8) شکایات مکرر از علائم جسمانی منفی (سردرد، دل درد، تهوع یا استفراغ) هنگامی که جدایی از والدین رخ داده و یا احتمال آن وجود دارد.

3- علت مشکل چه می تواند باشد؟
پس از آشنایی کلی با ترس از مهد کودک و تشخیص صحیح آن، حال بهتر است با عوامل پدیدآورنده این نوع ترس آشنا شویم. یکی از مهمترین عوامل موثر بر ایجاد اضطراب جدایی روابط دلبستگی کودک با والدینش است. روان شناسان دلبستگی را پیوند عاطفی شدید بین مادر و کودک می دانند که از بدو تولد آغاز می شود. روابط دلبستگی طی ماه های اول پس از تولد، تنها به این محدود می شود که نوزاد به یک فرد خاص به نام «مادر» دلبسته شود . در مرحله بعد که از 6 ماهگی تا 3 سالگی رخ می دهد و همزمان با تغییرات شناختی کودک است، کودک به طور اختصاصی به مادر واکنش محبت آمیز نشان می هد و دلبستگی خود را به او ظاهر می کند. پس از این مرحله، یعنی در مرحله سوم دلبستگی، کودکان براساس سبک دلبستگی ، خود نشان میدهند و به این ترتیب ، سبک دلبستگی آنها قابل تشخیص است:
1) کودکان با سبک دلبستگی ایمن: هنگام دوری از مادر به شدت ناراحت می شوند و پس از بازگشت مادر آرام می گیرند.
2) کودکان با سبک دلبستگی دو سوگرا: هنگام دوری از مادر به شدت ناراحت می شوند و پس از بازگشت مادر آرام نمی گیرند و همچنان خشم و ناراحتی زیادی ازخود نشان می دهند.
3) کودکان با سبک دلبستگی اجتنابگر: واکنش سردی به دوری از مادر و بازگشت او دارند و حضور یا غیاب مادر تفاوتی برای آنها ندارد.
کودکانی که سبک دلبستگی آنها ایمن باشد پس از گذار از 3 سالگی، کم کم می آموزند که با اطمینان از حمایت مادر می توانند از او کمی فاصله بگیرند و کارهای مستقلی انجام دهند . آنها به تدریج این توانایی را پیدا می کنند که غیبت های موقت مادر را برای چند ساعت تحمل کنند، به مهد کودک بروند ، افراد دیگری را به جای مادر بپذیرند و با انها روابط صمیمانه ای برقرار کنند. این در حالی است که کودکان با سبک های دلبستگی دو سوگرا و یا اجتنابی نمی توانند به راحتی به حمایت مادر اطمینان کنند و فرصت کارهای مستقل را در غیاب مادر به خود نمی دهند. به این ترتیب، آنها به سختی می توانند غیبت های طولانی مادر را تحمل کنند و به مهد بروند و روابط صمیمانه با افراد دیگر داشته باشند. همین کودکان هستند که اغلب دچار اختلال اضطراب جدایی می شوند و در روزهای اول رفتن به مهد کودک، ترس از مهد کودک را تجربه می کنند.

4) اطرافیان در ایجاد این ترس چقدر موثرند؟
با این که مطالعات نشان داده اند که در بیشتر موارد، علت ترس از مهد کودک مربوط به عوامل بیرونی نیست و کودک به دلیل اضطراب ناشی از جدا شدن از مادر احساس ناامنی می کند، گاه باید علت مشکل را در عوامل بیرونی جست و جو کرد. درست است که همه والدین نهایت تلاش خود را می کنند تا بهترین و مناسب ترین مهدکودک را برای فرزندان شان انتخاب کنند، اما گاهی علت اصلی ترس کودک به والدین و یا مهد کودک مربوط می شود . والدینی که خود نگرانی شدیدی در مورد محیط کودک دارند، ممکن است ناخواسته این نگرانی و اضطراب را به کودک منتقل کنند و سبب نگرانی و ترس او از مهد کودک شوند. ممکن است مشکلاتی در تطابق کودک با محیط مهد، مربیان او و سایر کودکان وجود داشته باشد. البته در برخی موارد مشکلات جسمی کودک، مثل ضعف شنوایی یا بینایی او، موجب ناراحتی کودک در معاشرت با سایرین و ترس او از مهد کودک می شود که در بررسی همه جانبه موضوع باید این موارد را نیز درنظر داشت.

5) سن مناسب برای استفاده از مهد کودک چه زمانی است؟
با توجه به این که 3 سالگی زمان اوج دلبستگی کودک به والدینش است، روان شناسان مناسب ترین سن ورود به مهد کودک را 3 تا 4 سالگی عنوان می کنند. آنها بر این باورند که بهتر است کودکان تا پایان 2 سالگی در محیط خانواده و نزد والدینشان بمانند، چرا که در دو سال اول زندگی ، کودکان به شدت به والدینشان وابسته هستند و جدایی طولانی مدت از آنها ممکن است سبب پیدایش سبک های دلبستگی دو سوگرا یا اجتنابی درآنها شود.


سمیه بهجت پناه ، کارشناس ارشد روان شناسی تربیتی