آرامیس مشاور




به کودک تان احساسات خود و دیگران را آموزش دهید.

بچه از ما یاد می گیرند چه طور احساسات خود و دیگران را بشناسند. بگذار احساساتش را بشناسد.
هیجان و احساسات ما
هر کدام از ما در لحظه لحظه از زندگی مان ، احساسات مختلفی را تجربه می کنیم. ممکن است برای هر احساس ، چندین دلیل در کنار هم داشته باشیم. تا به حال برای تان پیش آمده احساس کنید ناراحت و کلافه اید؟ آن وقت چه می کنید؟ شاید به دوستی تلفن بزنید و متوجه شوید واقعا حرفی برای گفتن ندارید، بعد شروع به تماشای فیلمی کنید، اما کمکی به رفع ناراحتی تان نکند و آن را کنار بگذارید، بعد دوری در خانه می زنید، به سراغ یخچال می روید و کمی هم پرخوری می کنید. اما بهتر نمی شوید .چرا؟

یکی از دلایل اصلی چنین شرایطی این است که واقعا نمی دانیم چه احساسی را تجربه می کنیم. نمی دانیم چه عاملی باعث به وجود آمدن چنین احساسی شده است. وقتی نمی دانیم با چه چیزی دست و پنجه نرم می کنیم، چه طور باید برای ان یک راه حل مناسب پیدا کنیم؟ اگر بدانیم احساسی که تجربه می کنیم به دلیل احساس غم ، خشم ، رنجش بی حوصلگی، تنهایی یا استرس و اضطراب است، راحت تر می توانیم برای آن چاره ای بیابیم. مثلا اگر من خشم و استرسی را تجربه می کنم، در واقع به دعوای دیروز در محل کارم بر می گردد، خوردن یک کیک بزرگ آن را برطرف نخواهد کرد. تا زمانی که ندانم در چه شرایطی هستم، دید خوب و درستی نخواهم داشت و بهتر نخواهم شد. شاید به نظر ساده برسد ، اما در حقیقت شناسایی و نام گذاری احساسات کاری است که نیاز به آموزش و تمرین بسیار دارد . باید برای آن حسابی انرژی گذاشت . بهترین زمان برای ان هم مطابق معمول دوران کودکی است.


شناسایی و نام گذاری احساسات به چه دردی می خورد؟
وقتی بدانیم چه احساسی را تجربه می کنیم، وقتی بدانیم نام آن واقعا چیست، می توانیم آن را ابراز کنیم و خودمان تصمیم بگیریم به چه صورت آن را منتقل کنیم. احساسی که بروز می دهیم، سهم مهمی در تعاملات اجتماعی هر روزه مان دارد. اگر من عصبانی باشم، اما به طرف مقابلم این طور القا کنم که بی حوصله ام ، احتمالا مرا تنها خواهد گذاشت که مزاحم من نباشد، اما وقتی در واقع خودم هم نمی دانم عصبانی ام و نیاز دارم در مورد موضوع حرف بزنم، از رفتن طرف مقابلم عصبانی تر می شوم و احتمالا احساس رنجش هم به احساس بد قبلی ام اضافه می شود، اما هیچ کدام را نمی توانم منتقل کنم تا چاره ای برای آن بیابم.
افرادی می توانند احساسات خود را بشناسند و به درستی آن ها را بروز بدهند، از سلامت روانی بالاتری برخور دارند و روابط اجتماعی بهتر و اعتماد بنفس بالاتری هم دارند و معمولا در زندگی می توانند به موقعیت های بهتری دست یابند و زمان شان بهتر استفاده می کنند.


شما چند احساس را می شناسید؟
یک بار امتحان کنید کاغذی را بردارید و نام همه احساساتی که می شناسید بنویسید. چند احساس را می توانید نام ببرید؟
احتمالا خیلی زود نام چند احساس را می توانید بنویسید: خشم، خوشحالی، غمگینی، استرس و اضطراب و ... خب، دیگر چه مواردی را می توانید به این لیست اضافه کنید؟ خوب فکر کنید. اگر نمی توانید تعداد زیادی از احساسات را نام ببرید، در واقع نشان می دهید در روابط روزمره خود، در مکالمه با دیگران یا حتی شناسایی احساس خود از دایره لغات محدودی استفاده می کنید که باعث می شود برخی جزئیات مخصوص به احساس های مختلف از نظرتان دور بماند و نتوانید دقیقا برای احساسی که دارید، راه ابراز درست یا راه کنار آمدن مناسب پیدا کنید. در واقع ، برخی احساس های تان را غلط نام گذاری می کنید و یا به آن ها توجه نمی کنید.


انواع احساس ها
می توان انواع احساس هایی را که آدمی تجربه می کند، در سه دسته تقسیم کرد:1. احساسات خوشایند 2. احساسات ناخوشایند و 3. سایر احساس ها که لزوما نه خوشایند و نه خوشایند هستند.


1. احساسات خوشایند:

عشق یا علاقه، امید، میل و گرایش، احترام، لذت و آرامش، شادی، دوستی و صمیمیت، امنیت، رضایت، قدرشناسی، تعلق، هیجان زدگی، شگفت زدگی


2. احساسات ناخوشایند :

درد و رنج، شرمگینی، غم، افسردگی، ترس، ناامنی، دلتنگی، خشم و عصبانیت، بهت زدگی، خستگی، تنفر، نگرانی یا دلشوره، خصومت و دشمنی ناامیدی یا دلسردی، حسادت، غبطه خوردن، نارضایتی، تقصیر، پشیمانی، دلشکستگی، رنجش و دلخوری، حقارت، طردشدگی، سردرگمی، بی انگیزگی، تاسف، بی میلی


3. سایر احساسات که بسته به شرایط ممکن است خوشایند یا ناخوشایند باشند یا این که لزوما چنین باری نداشته باشند:

غرور، آرزو و خواستن شدید، وابستگی، افتخار به خود یا خود را مهم دیدن


چه طور می توانی احساسات مختلف را به کودکان آموخت؟
فراموش نکنید اولین گام در این راه، این است که خودتان با احساسات مختلف و نام های آن ها آشنا باشید. معنای هر کدام را بدانید و بدانید در چه موقعیتی انسان هر کدام را تجربه می کند. همچنین بتوانید آن ها را در خود تشخیص بدهید. برای این کار بهتر است خودتان هم تمرین کنید.


برای آموزش احساسات به کودکان از روش های متنوعی می توانید استفاده کنید.

1. پوسترها و کتاب ها

پوسترها و کتاب هایی هستند که با تصاویر مختلف چهره ها، انواع احساساتی را که افراد تجربه می کنند، لیست کرده اند. می توانید یکی از این پوستر ها تهیه کنید و آن را به دیوار اتاق یا آشپزخانه بزنید. بعد از ان ها برای توصیف حالت های مختلف خود استفاده کنید. مثلا «امروز مامان احساساش مثل تو شکلکیه که زیرش نوشته آزرده.» این کار بهانه خوبی می شود برای این که در مورد احساسات خودتان صحبت کنید.
در مورد جنبه های مختلف آن حرف بزنید «احساس خوبی نیست. حتی کمی هم احساس می کنم غمگینم. شاید یه احساسی بین غمگینی و عصبانیت باشه. می دونی چی شد که چنین احساسی دارم؟» بعد در مورد علت به وجود آمدن این احساس صحبت کنید. این صحبت ها هر چند کوتاه، تجربه ای عالی برای کودک خواهد بود تا بتواند احساسات خودش را به همین شکل تشخیص بدهد و با روشی مشابه با شما در مورد احساسی که تجربه می کند، صحبت کند.


2. ماسک های هیجانی
اگر دنبال راه حل جذاب تری برای تشویق فرزندتان به صحبت در مورد احساساتش می گردید، می توانید از ماسک های رنگی استفاده کنید.
یک بسته کاعذ رنگی بخرید و با کودکان تصمیم بگیرید برای هر احساس از چه رنگی می توانید استفاده کنید. با احساسات پیچیده شروع نکنید. بعد با هر رنگ یک ماسک درست کنید و حالت دهان و ابروی مناسب را هم برای آن بکشید. روپیشانی آن اسم احساسی را که قرار است نشان بدهد بنویسید. حالا از این به بعد، هر وقت فرزندتان احساسی را تجربه می کند، می تواند از این ماسک ها برای بیان نامی که برای آن انتخاب کرده است استفاده کند. فکر نکنید او دیگر یک حرفه ای شده است.
با او در مورد ماسکی که نشان می دهد صحبت کنید: «اوه تو امروز با ماسک صورتی پررنگ اومدی توی آشپزخانه! خب این ماسک به من میگه تو هیجان زده ای . برام تعریف کن ببینم چی باعث شده این احساس خوب رو داشته باشی.»
ممکن است کو دکان گاهی از برخی احساس ها به جای دیگری استفاده کنند یا آن ها را خوب از هم متمایز نبینند. بارها و بارها صحبت در مورد هر کدام، باعث می شود این تمایز برای شان ساده تر و روشن تر شود.


3. صحبت کردن
زمان هایی را برای صحبت در مورد احساس ها بگذراید. می توانید یک بازی طراحی کنید. مثلا عصرانه های احساسی و می توانید کیک های فنجانی داشته باشید و هرکس، احساس آن روز خودش را با مربا یا خامه روی ان بکشد. بعد در مورد احساسات هم با هم صحبت کنید. اگر همه افراد خانواده در این بازی شرکت داشته باشند، می بینید گاه به چه بحث های عمیقی در مورد احساسات هم می رسید. همچنین این صحبت، از بار بسیاری از احساسات منفی کم می کند و به سلامت روان و شادی همه خانواده کمک می کند. پنهان کردن یک احساس معمولا کمکی نمی کند.بنابراین سعی کنید همیشه برای شنیدن احساسات فرزندان خود باز و آماده باشید و احساسات او را هر چه که هستند بپذیرید. فقط بعد از پذیرفتن می توانید به او کمک کنید نظرش را عوض کند یا رفتار مناسبی را در پیش بگیرد. این که بگویید نباید عصبانی باشد، کمکی نمی کند. فقط احساس می کند درکش نمی کنید. در عوض، قبول کنید او عصبانی است . در مورد خشمی که تجربه می کند و دلیل آن صحبت کنید.


چه چیزهایی این احساس را به وجود آورده اند
دانستن این که هر احساس در پی رویدادهایی به وجود می اید، به افراد کمک می کند پیش بینی دقیق تری از موقعیت داشته باشند. فرض کنید فرزندتان با صحبت هایی که تا به حال در جمع خانواده خود داشته است، به این نتیجه رسیده باشد که وقتی در شرایطی احساس می کند دیگران زیاد به او توجه نمی کنند، دچار احساس رنجش و اضطراب می شود.
همچنین در صحبت ها یاد گرفته است اگر نسبت به این احساس خودش آگاه نباشد و حواسش نباشد، سکوت می کند، در خودش فرو می رود و در نتیجه باعث می شود دیگران بیشتر و بیشتر هم از او فاصله بگیرند و احساسش بدتر و بدتر شود. بنابرانی، فردا که قرار است به مهمانی همکلاسی های جدیدش برود، می تواند پیش بینی کند موقعیت ممکن است در دقایق اول، به نحوی باشد که در او احساس رنجش و اضطراب ایجاد کند. دانستن همین نکته، به او کمک می کند با این احساس ها کنار بیاید و خودش آن ها را تشدید نکند ، بلکه برعکس برای رفع آن ها کاری انجام دهد، مثلا سر صحبت را با کسی باز کند.


رفتارهای مرتبط
یکی از مواردی که به احساسات بسیار وابسته است، رفتاری است که هر فرد در موقعی که هر احساسی را تجربه می کند از خود نشان می دهد. بسیاری از افراد در مواجهه با احساس های گوناگون، رفتارهای مشابهی دارند. مثلا هنگامی که غمگین هستند، سکوت می کنند، گریه می کنند، لب هایشان آویزان می شود. یا وقتی مضطرب می شوند، صدای شان می لرزد، دست های شان را به هم می کشند، پاهای شان را با بی قراری تکان می دهند یا مداد و و خودکاری که در دست دارند را می جوند. یکی از راه های موثر برقراری ارتباط بین انسان ها، دانستن همین رفتارهاست. این رفتارها را به کودک تان یاد بدهید.


تشخیص هیجان ها و احساسات در دیگران
وقتی با فرزندتان فیلم یا کارتون تماشا می کنید، در مورد احساسات شخصیت ها صحبت کنید و از او بخواهید بگوید به نظر او، شخصیت مورد نظر چه احساسی دارد؟ چه دلیلی برای حرفش دارد؟
شخصیتی که در مورد او صحبت می کنید، چه رفتاری نشان می دهد که به این احساس مرتبط باشد؟ در خیابان هر روز آدم های مختلفی را می بینید که می توانید در مورد تجربه احساسی آن ها با فرزند خود صحبت کنید.
بدین ترتیب ، حساسیت او را در تشخیص احساسات دیگران بالا می برید و به او ابزاری قدرتمند برای موفقیت در روابط اجتماعی می دهید.


فرنوش سپیدکام، کارشناس ارشد روان شناسی بالینی کودک و نوجوان