آرامیس مشاور




آیا فیس بوک واقعا ما را خودشیفته می کند؟ مطلب ویژه

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)
نوشته شده توسط  | منتشرشده در: مقالات عمومی

خودشیفته ها فیس بوک را دوست دارند ولی آیا این فیس بوک است که آدم را خودشیفته می سازد؟
شواهد بسیار نشان می دهند که خودشیفتگی با استفاده زیاد از فیس بوک مرتبط است و بسیاری از مردم در شبکه های اجتماعی ، فیس بوک را به خاطر افزایش سطوح خودشیفتگی در افراد سرزنش می کنند. با این همه، براساس آخرین پژوهش ها ، استفاده از فیس بوک ممکن است نتیجه خودشیفتگی باشد نه علت خودشیفتگی.

در رسانه عمومی، بسیاری به خاطر تکثیر پست ها و عکس های خودشیفته در شبکه اجتماعی ، اظهار تاسف می کنند و پژوهش ها نشان می دهند که بسیاری از چیزهایی که در شبکه های اجتماعی به چشم می خورد ممکن است از سر خودشیفتگی باشد . از سوی دیگر ، احتمال خود شیفته بودن در کاربرانی که از فیس بوک بیشتر استفاده می کنند، بالاتر است. خودشیفته ها تمایل دارند مطالبی با محتوای خود بزرگ بیانانه در فیس بودک بگذارند و بویژه بیشتر احتمال انتخاب عکس پروفایل با تاکید زیاد بر زیبایی هایشان از سوی آنها وجود دارد.
برخی شبکه های اجتماعی را به خاطر افزایش میزان خودشیفتگی در جوانان سرزنش می کنند. این ادعای بدون استدلال و منطق، با معنی به نظر می رسد. تمرکز مداوم روی خودتان و ارسال اطلاعات و عکس هایی درباره فعالیت های روزانه تان برای تمام جهان برای دیدن شما، به نظر می رسد حس خودشیفتگی را تقویت می کند. اگر چه این نکته نیز محتمل است که خود شیفته ها در شرایطی قرار می گیرند که بیشتر اجازه خودنمایی به انها می دهد.
همان طور که در واحدهای اولیه درسی آمار مطالعه کرده اید، همبستگی و نه علیت در این رابطه صادق است. اگر استفاده از فیس بوک با خودشیفتگی مرتبط باشد ، امکان دارد که فیس بوک مردم را خودشیفته کند، اما این احتمال هم وجود دارد که افراد خودشیفته مجذوب فیس بوک شوند. خوشبختانه متخصصان علوم اجتماعی برای توضیح دو کلمه علمی «همبستگی و علیت» روشی دارند و به آن آزمایش های با گروه کنترل می گویند.
در یک مطالعه تجربی، می توان از شرکت کنندگان خواست از فیس بوک استفاده کند و بعد پژوهشگران می توانند چگونگی تفاوت این گروه را از گروهی که از آنها خواسته شده فعالیت دیگری انجام دهند، مورد آزمایش قرار دهند. در بیشتر مطالعات انجام شده روی استفاده از فیس بوک و خودشیفتگی ، پژوهشگران این موضوع را بررسی کرده اند که آیا افرادی که آزادانه استفاده از فیس بوک را انتخاب کرده اند، خودشیفته هستند؟ به این ترتیب ، وقتی پژوهشگران ارتباطی بین استفاده فیس بوک و خودشیفتگی پیدا کردند، هیچ راهی برای مشخص کردن اینکه ایا استفاده از فیس بوک باعث افزایش سطوح خودشیفتگی شرکت کنندگان می شود یا اینکه آیا افراد خودشیفته بیشتر احتمال دارد استفاده از فیس بوک را انتخاب کنند، وجود ندارد. اگر از شرکت کنندگان خواسته شود از فیس بوک استفاده کنند و بعد در مقایسه با کسانی که بر کار دیگری گماشته شده اند احساسات افزایش یافته خودشیفتگی مشاهده شود؛ از آنجایی که ما می دانیم افراد مورد مطالعه به دلیل پیشینه خودشیفتگی استفاده از فیس بوک را انتخاب نکرده اند؛ می توان در چنین حالتی این گونه نتیجه گرفت که فیس بوک باعث افزایش خودشیفتگی می شود.
خوشبختانه تعدادی مطالعه تجربی ، برای روشن شدن این قضیه انجام شده است. گونزالز و هوناک دریافتند که صرف کردن وقت برای صفحه فیس بوک در مقایسه با نشستن در مقابل آینه یا صفحه خالی مانیتور، به سطح بالاتری از عزت نفس می انجامد جنت ال و همکارانش همچنین دریافتند که عزت نفس و نه خودشیفتگی ؛ پس از استفاده از فیس بوک بالا می رود. انها دریافتند اگر چه سطوح خودشیفتگی پس از استفاده از مای اسپیس افزایش می یابد، بر این عقیده اند که حالات مختلف استفاده از مای اسپیس می تواند باعث افزایش خودشیفتگی شود. تا پیش از مطالعه اخیر رابرت هرتون و همکارانش، هیچ کدام از پژهش های پیشین؛ فعالیت طبیعی کاربر را مورد بررسی قرار نداده اند. ممکن است تنها برخی فعالیت ها در فیس بوک باعث افزایش خودشیفتگی شود و برخی دیگر نه.
هورتون و همکارانش دو آزمایش انجام دادند که از نظر فعالیت هایی که شرکت کنندگان در طول 15 دقیقه ای که در اینترنت هستند انجام می دهند متفاوت بود. شرکت کنندگان موظف بودند فعالیت های خودمحور، خودبزرگ بینانه مانند به روزرسانی عکس های خود و اطلاعات پروفایل را انجام دهند، فعالیت های معمولی شامل ارتباط با دیگر افراد مثل پاسخ دادن یا لایک کردن مطالب ارسال شده توسط آنها یا تبریک سالروز تولدشان و یا فعالیت هایی خنثی غیر از فیس بوک بود. بلافاصله پس از انجام فعالیت ها، شرکت کنندگانی که فعالیت خودمحور انجام می دادند به نسبت افرادی که فعالیت های خنثی و معمولی انجام می دادند؛ تمایل کمی برای نشان دادن حالات خودشیفته از خود بروز می دادند. در مطالعه دوم و همسان که دارای شرکت کنندگان بیشتری بود، مداخله تجربی بر فعالیت های فیس بوک هیچ تاثیری بر خودشیفتگی نداشت و این نتایج شاهدی است بر این نظریه که استفاده از فیس بوک به احتمال زیاد باعث ایجاد خودشیفتگی نمی شود.
به علاوه پژوهش های قبلی بیان می کند که ارسال عکس ها و به روز کردن آنها؛ عملکرد ترجیحی کابران خودشیفته در فیس بوک است. اگر چه پژوهش های جدیدتر بیان می کند خودشیفته های در سن دانشگاه ، بیشتر مجذوب طرح های جدیدتر مثل توییتر می شوند. در پژوهش اخیری درباره دانشجویان ، مشاهده شد که سطح بالاتر خودشیفتگی با ارسال مطالب بیشتر در توییتر ارتباط دارد، ولی چنین ارتباطی در فیس بوک وجود ندارد . این واقعه بدین معناست که فیس بوک یکی از نخستین شبکه ها برای ورود خودشیفته ها بوده، ولی هم اکنون خودشیفته ها به سمت محیط های دیگر کشیده شده اند.
بی تردید باید گفت که مطالعات هورتون، جلسات مختصر تک مرحله ای درگیر شدن افراد با فعالیت فیس بوک را مورد آزمایش قرار داده است؛ بنابراین هنوز هم ممکن است استفاده درازمدت از فیس بوک احتمال خودشیفتگی را افزایش دهد. همچنین به یاد داشتن این نکته اهمیت دارد که خود شیفتگی که احتمال استفاده از فیس بوک را بیشتر می کند ، بسیار فراتر از یک ویژگی شخصیتی است. برای نمونه مطالعات نشان داده است که استفاده از فیس بوک در برون گراها و به صورت متناقض در بین افراد با عزت نفس پایین ، بیشتر است.
اگر چه نتیجه قطعی در این مورد هنوز مشخص شده است، اما تا این لحظه شواهد این طور نشان می دهد که علیرغم این حقیقت که خودشیفته ها بیشتر به سمت شبکه های اجتماعی ما را خود شیفته نمی کند.

نویسنده گوندولین سیدمن، دکترای روان شناسی، مترجم مائده صنعتگر

بازدید 1914 بار
آخرین ویرایش در سه شنبه, 01 مهر 1393 ساعت 07:55

نظر دادن

جهت ارتباط بعدی با شما، خواهشمند است ایمیل صحیح وارد نمایید.
کلیه اطلاعات شما نزد ما محرمانه خواهد بود.
لطفا نظرات خود را به زبان فارسی تایپ کنید.