آرامیس مشاور




گفت و گو با دکتر بهشتیان، روان شناس درباره خشم

راه های خاموش کردن خشم
داد و بیدادشان توجه هر کسی را به خود جلب می کند و در خیابان ترافیک سنگینی ایجاد شده است. یکی با قفل فرمان به سمت دیگری می رود و آن یکی هم مشغول حمله ور شدن به فرد قفل فرمان به دست است. ناگهان قفل فرمان توی سر یکی از راننده ها می خورد و سرش می شکند و خون همه جا را برداشته و ماشین کلانتری هم از راه می رسد و هر دونفر را بازداشت می کند. بارها شاهد صحنه های این چنینی در کوچه و خیابان هستیم. خشم و عصبانیت نه تنها در رانندگی بلکه در همه جا گریبان ما را می گیرد و دکتر محمد بهشتیان، روان شناس و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی شما را با خشم، پیامدها و راه های کنترل آن آشنا می کند.

خشم دارای چه ویژگی هایی است؟
خشم چند بعد دارد که یک بعد آن جسمانی است. زمانی که فرد خشم را تجربه می کند یک سری اتفاقات در بدن می افتد مثل افزایش خون، افزایش انرژی در بدن و به طور کلی بعد جسمانی خشم شبیه همان حالتی است که نیاکان ما در چندین هزار سال پیش برای جنگ و گریز در بدن شان تجربه می کردند و به نوعی بدن آماده جنگیدن با دشمنان و یا فرار می شد. بعد جسمانی خشم در دراز مدت می تواند مضر باشد و تاثیر آن درست مثل زمانی است که ما بخواهیم از بدن مان زیاد کار بکشیم. علاوه بر بعد جسمانی، خشم یک بعد شناختی هم دارد. به عبارت روشن تر اینکه یک سری افکار در ذهن فردی که خشمگین است ایجاد می شود؛ فکرهایی مثل اینکه نباید در حق من اجحاف می شد، چرا در حق من این کار را کردند. علاوه بر بعد جسمانی و شناختی ، یک بعد رفتاری نیز برای خشم وجود دارد زمانی که فرد با تجربه خشم عملی را انجام می دهد در واقع بعد رفتاری خشم مطرح است و که به آن ابراز خشم می گویند.

چه افرادی بیشتر از بقیه در زندگی خود خشم را تجربه می کنند؟
معمولاً از نظر علم روان شناسی افراد به دو تیپ شخصیتی A و B  تقسیم می شوند. افراد تیپ A  افرادی هستند که همیشه عجله دارند و نمی توانند منتظر بمانند و وقت برایشان خیلی مهم است. رفتارهای دیگران بر این دسته از افراد تاثیر زیادی می گذارد. موقعیت های استرس را می تواند باعث ایجاد خشم در این افراد شود و در واقع این گروه در رابطه با خشم تحت فشار بیشتری هستند و آن را بیشتز از سایرین تجربه می کنند. افراد تیپ B  برعکس افراد A هستند، به طوری که آرمش بیشتری دارند و معمولاً در کارهایشان عجول نیستند. افرادی که افکار منفی و باورهای عاطفی دارند نیز بیش از سایرین خشمگین می شوند. مثلا فردی که تصور می کند که همه باید مطابق میل او رفتار کنند می تواند بیش از بقیه خشمگین شود. آن دسته از افرادی هم که در موقعیت هایی زندگی می کنند که در آن ناکامی بیشتری را تجربه می کنند.

به نظرتان عوامل بیرونی چقدر در ایجاد خشم موثر هستند؟
مسلماً عوامل بیرونی ر ایجاد خشم موثر هستند. برای مثال، وقتی احساس کنیم یک حقی از ما ضایع شده است و یا در رسیدن به چیزی ناکام شدیم علی رغم اینکه حق ما بوده است، دچار خشم می شویم. مثلا وقتی داریم در بزرگراه رانندگی می کنیم و یک نفر جلوی ما می پیچد و یا اینکه قرار بوده است در یک شغل مناسب استخدام شویم . یک نفر مانع استخدام ما شود و در مثالی دیگر وقتی کسی عمداً به ما توهین کند. زندگی در موقعیت استرس زا و زمانی که احساس اجحاف در زندگی وجود دارد نیز باعث ایجاد خشم می شود و افرادی که در چنین شرایطی هستند بیش از سایرین دچار خشم می شوند. برای مثال، راننده ای که از صبح تا عصر در یک شهر شلوغ و پر ترافیک رانندگی کرده است، زمان بازگشت با کوچک ترین حرف همسر و یا فرزندانش دچار خشم می شود.

بالاترین درجه خشم به چه صورت است و چه زمانی خشم می تواند یه یک تهدید تبدیل شود؟
یک نکته بسیار مهم در رابطه با خشم این این که تجربه خشم و ابراز آن اصلا بد نیست . نباید این مسئله را فراموش کرد که احساسات برای ما مثل یک قطب نما هستند، پس در نتیجه هیچ احساسی بد نیست و تنها زمانی خشم می تواند باعث ایجاد مشکل شود که مقدار آن بیش از اندازه باشد؛ یعنی فرد خیلی شدید دچار خشم شود. کلمه ظغیان جایگزین مناسب تری برای خشم خیلی شدید است. همچنین افرادی که مرتباً خشمگین می شوند در زندگی دچار مشکل می شوند. اگر کسی گاهی دچار خشم شود و یا خشم او ضعیف باشد، که بهتر است اسم خشم ضعیف را رنجیدن بگذاریم، در چنین شرایطی نمی توان گفت خشم یک مسئله جدی است. برای مثال ، وقتی یک نفر در بزرگراه جلوی ما می پیچد و با خودمان فکر می کنیم که این فرد چقدر بد رانندگی می کند رنجش ایجاد می شود.
البته اگر بتوان فرآیندی را طی کرد که همین رنجش نیز وجود نداشته باشد خیلی بهتر خواهد بود . اگر فردی حداقل یک بار در روز دچار خشم شود و یا به صورت هفتگی طغیان را تجربه کند، در چنین شرایطی مسئله جدی است و باید برای آن اقدامی انجام داد. بالاترین درجه خشم طغیان است که به آن می توان خشم زهرآلود هم گفت . این نوع خشم آن قدر شدید است که می تواند ایجاد مشکل کند و هم خود فرد و هم اطرافیان فرد را درگیر می کند و گاهی می تواند خطرناک هم باشد و فرد به دیگران آسیب بزند. اگر در مواردی برانگیختگی شدید باشد احتمال حمله قلبی نیز برای چنین فردی وجود دارد.
ایا خشم جنبه مثبت هم دارد و این درست است که آن دسته از افرادی که خشم خود را بروز نمی دهند بیش از سایرین دچار ابتلا به بیماری های جسمی می شوند؟
نمی توان گفت خشم جنبه مقیت یا منفی دارد، چون خشم مثل همه احساسات یک احساس است و تنها نکته مهم این است که خشم بیش از اندازه نباشد و از کنترل فرد خارج نشود. تحقیقات نشان می دهد افرادی که دچار خشم می شوند ولی خشم خود را ابراز نمی کنند دچار مشکلات جسمانی به ویژه مشکلات گوارشی می شوند. البته این مسئله بدین معنا نیست که درگیری فیزیکی و رفتار غیر معقول را جایگزین ابراز نکردن خشم بدانیم و فرد باید به صورت مسالمت امیز مسئله را حل کند. نیاکان ما در طبیعت زندگی می کردند و همیشه در حال جنگ و گریز بودند به همین دلیل اولین واکنش غریزی ما در برابر خشم برخورد درگیرانه است و یا فرار کردن. این واکنش ها در زندگی امروز نمی تواند کمکی به ما کند و باید به صورت مسالمت آمیز با خشم مقابله کرد. برای مثال وقتی در صف ایستاده اید و فردی خارج از نوبت جلوی شما می ایستد، در چنین شرایطی باید به صورت محترمانه به آن فرد اعتراض کرد . چنین کاری نه تنها جنبه منفی ندارد بلکه جنبه مثبت نیر دارد و جایگزین مناسبی برای درگیری، فحاشی و ... است. این شیوه ابراز خشم در مثالی دیگر می تواند نامناسب باشد. برای مثال، اگر فردی با ماشین جلوی شما بپیچد نباید به تعقیب و گریز بپردازید تا حتی به شکل مسالمت آمیز اعتراض کنید، چون این روش در چنین شرایطی کمکی به حل مشئله نمی کند و تاثیری هم در تغییر رفتار آن فرد ندارد.
قربانیان خشم (مثلا فرزندان یا همسر فرد) با مواجه شدن خشم، چه مشکلاتی را از نظر روانی تجربه می کنند؟
خشم زیاد موجب خشمگین شدن اطرافیان نیز می شود، اما خشم اطرافیان نسبت به خشم فرد از نوع خشم بدتری است، چرا که اطرافیان معمولا نمی توانند خشم خود را بروز بدهند. برای مثال، اگر مردی در خانواده زیاد خشمگین می شود در همسر و فرزندانش ارعاب به وجود می آورد و می تواند منجر به افسردگی ، اضطراب و آسیب به اعضای خانواده شود. یا زنی که در مهمانی همیشه نگران است که مبادا حرف هایی زده شود که همسرش واکنش های بدی نشان بدهد، مسلما نمی تواند لذت ببرد . همین زن را تصور کنید که با همسرش برای خرید بیرون رفته است و مدام نگران است که ماشینی جلوی شان نپیچد که منجر به دعوا شود یا وقتی به رستوران می رود باز هم نگرانی دارد که غذا را دیر نیاورند که همسرش عصبانی شود. در چنین شرایطی رضایت از زندگی کاهش پیدا می کند و فرد دائم نگران است. علاوه بر اضطراب و افسردگی حتی احتمال خشم مزمن نیز در اطرافیان وجود دارد.
چه افرادی باید برای کنترل خشم باید از روان شناس کمک بگیرد؟
افرادی که خشم آن ها شدید است یا دائم دچار خشم می شوند باید از روان شناس برای حل مشکل خود کمک بگیرند . البته این افراد به تنهایی هم می توانند مسئله را حل کنند ولی کمی سخت تر خواهد بود. درست مثل این است که یک نفر بخواهد به تنهایی ریاضیات یاد بگیرد. قطعاً با کلاس رفتن – آن هم در شرایطی که دانش آموز ضعیف است – یادگیری راحت تر می شود. در رابطه با خشم نیز مسئله به همین شکل است.

به طور کلی زمانی که خشم به سراغ مان آمد، چه کنیم؟
قدم اول این است که به شکل مناسب خشم یا نارضایتی ابراز شود. وی مسئله مهم تر این است که فرد برای هر چیزی خشمگین نشود و اتفاقاتی که در زندگی اش می افتد مدیریت افکار است. رعایت این دو نکته خشم کمتری را به همراه دارد.
اگر بخواهید راه کارهای جزئی تری برای خشم ارائه بدهید چه پیشنهاداتی وجود دارد؟
یکی از ویژگی های خشم این است که مثل یک موج می آید و می رود . اگر فرد تلاش کند در زمانی که این موج می آید اقدامی نکند، اتفاق خاصی نمی افتد. افرادی که در زمان خشم اقداماتی مثل درگیری و فحاشی انجام می دهند پس از اینکه آرام شوند احساس پشیمانی می کنند. بنابراین خشم می آید و با گذشت زمان فروکش می کند. برای کنترل خشم باید زمان خرید، به این شکل که فرد محیط را ترک کند و اقدامی انجام ندهد . نوشیدن آب خنک هم می تواند موثر باشد، چون برانگیختگی جسمی را پایین می آورد . نفس کشیدن عمیق در زمان خشم هم باعث افزایش آرامش می شود. یک گام بسیار مهم دیگر برای کنترل خشم، کنترل افکار است. احساسات ریشه در افکار دارند و وقتی احساسی به وجود می آید حتما فکری قبل از آن وجود داشته است. کنترل فکر می تواند باعث کنترل احساس شود . برای مثال اگر فردی را دیدیم که در خط سبقت با سرعت کم در حال رانندگی است باید به جای این فکر که چقدر فرد بی ملاحظه ای است این تصور را داشته باشیم که انگار یک پیرمرد راننده ماشین جلویی است و به این دلیل با سرعت بیشتر نمی رود که تصادف نکند.
همان طور که می دانید و در مثال ها هم بارها اشاره کردید. بسیاری از خشم ها مربوط به زمان رانندگی است. برای کنترل خشم در زمان رانندگی چه کار باید کرد؟
یک راه ساده این است که افراد یک بسته آبنبات سفت را در ماشین خود بگذارند و زمان احساس خشم یک ابنبات را میک بزنند (نجوند) و تا زمان اتمام آبنبات اقدامی نکنند . انجام این کار باعث می شود فرد به نوعی زمان بخرد و همچنین قند داخل آبنبات به کاهش برانگیختگی کمک می کند، تا زمان اتمام آبنبات احساس خشم فروکش می کند و آرامش ایجاد می شود.


بهاره جلالوند، ماهنامه سپیده دانایی، شماره 76