آرامیس مشاور




گفت و گو با دکتر ناصر کرمی در رابطه با مهارت سفر کردن

جایگاه سفر در زندگی ما کجاست؟ ملزومات سفر خوب چیست؟ برای گردش کجا برویم؟ چه مسیری را انتخاب کنیم تا بیشترین بهره راببریم؟ مهارتهای سفر، خلاهای مدیریتی، مشکلات گردشگری و از این قبیل را در گفتوگویی با دکتر «ناصر کرمی» طرح کرده ایم که در کتاب «راهیاب ایران» از وی منتشر شده است، کتابی مختصر و مفید که تلاش می کند با روشی جدید و از زاویه ای دیگر گردشگر را راهنمایی کند.

سفر یعنی چه؟ سفر در زندگی و تربیت چگونه ایفای نقش می کند؟
شما اگر برخی از رشته های ورزشی مثلا تنس را تا آخر عمر هم تجربه نکنید، هیچ طوری نمی شود، اما سفر این گونه نیست. سفر عنصری لازم برای بهداشت روحی به ویژه برای کسانی است که در شهرهای بزرگ زندگی می کنند. لازم است کسی که در شهرهای بزرگ زندگی می کند حداقل ماهی یک بار شب را در محیطی خارج از فضای معمول زندگی و کارش به سر ببرد. این فضا هر چه به طبیعت نزدیک باشد بهتر است. این به شما فرصت بازنگری در مفاهیم بسیط را می دهد.در شهر فرصت نمی کنی راجع به عشق ، ایمان ، وفا و غیره بیندیشی و نیاز به تجدید حال و هوا داری. اگر این ساز و کار نباشد، جامعه پر از آدم های مضطرب، خسته و نابهنجار می شود. سفر کردن نوعی مهارت و هنر است. مسافر واقعی کسی است که برای تغییر حال و هوا دست به سفر می زند سفر خوب یعنی سفری که امکان بیشترین تغییر حال و هوا را بدهد . سفر خوب باید ارزان، مفرح، متنوع و سالم باشد و امکان مکاشفه را فراهم بکند، نه این استرس ها و اضطراب ها را ببری و برگردانی. این مهارت است و متاسفانه جوان های ما با این مهارت خوب آشنا نیستند که همین منشا بخشی از مشکلات فعلی جامعه است.

در مقدمه کتاب اشاره کوتاهی به آداب و رسوم گردشگری کرده اید و این که این فرهنگ در ایران نیست.
جاذبه های گردشگری را می توانیم به دو بخش تقسیم کنیم. یکی اثار تاریخی و جاذبه هایی مانند طبیعت و دریا است و دیگری رخدادهای طول سال که برای گردشگری خارجی جذابیت دارد، مانند رخدادهای ورزشی ویژه در برخی کشورها. غلت شلوغی ورزشگاه های انگلیس یکی این است که گردشگرانی که به انگلیس می روند به دیدن بازی ها هم می روند، یا کشتی کج در برخی کشورها یا مثلا گلف که برای گردشگران جذابیت دارد. این رخدادها می توانند فرهنگی – هنری باشند، مثل نمایشگاه نقاشی یا جشنواره سینمایی. آداب و رسوم قومی و ملی هم مصداق رخداد گردشگری می تواند باشد. مثلا در ایران مراسم قالیشویان اردهال مراسمی مذهبی است که در یک روز از سال حدود سی و چهل هزار گردشگری را جذب می کند. یا گلاب گیری قمصر کاشان رخدادی اقتصادی است که آن هم جذب گردشگر می کند. تجربه نشان می دهد که رخدادها بیشتر از آثار تاریخی یا طبیعی گردشگر جذب می کنند. چون گردشگر با واقعیت زنده درگیر می شود و آن را لمس می کند. در ریودوژانیرو به تعداد 365 روز سال کارناوال خیابانی برگزار می شود. بنابراین، این شهر حال و هوای شاد و توریستی همیشه دارد. شعار آنها این است که «شما دوباره به ریو بر می گردید.» اما آثار تاریخی تجربه تکمیل شده هستند و مثلا شما اگر یک بار اصفهان را ببینید، شاید یک بار کفایت کند. دیدن تخت جمشید شاید تا آخر عمر کفایت کند. ما در یران از این رسوم و آیین ها و رخدادهایی که برای گردشکر جذاب باشد زیاد داریم اما عمده اینها در حال فراموشی و اضمحلال هستند. روی بهره برداری از این آیین ها برای گردشگری کاری نکرده ایم. پژوهشکده مردم شناسی حود سه هزار رخداد و آیین را ثبت کرده، مثل مراسم پیر شالیار در کردستان. خیلی از این ها یا برگزار نمی شوند یا فراموش شده اند یا زمینه بهره برداری گردشگر برای آنها فراهم نشده است.

گفته اید در سفر به مناظق ایران از هر سه نفر حداقل یک نفر به شما کمک می کند، واقعا این طور است؟
منظورم در محیط های عشایری است که اگر میهان هم نکنند، شما را بالاخره کمک و راهنمایی می کنند و به چشم غریبه نگاه نمی کنند. در محیط های روستایی، قبیله ای و عشایری ایران اساساً این که کسی در خانه ای را بزند و میهمان شود به خودی خود باعث احترام و اعتبار میزبان می شود . در این محیط ها به فرض شما کسی را کشته باشی و کسی برای میانجی گری به عنوان میهان به منزل مقتول برود و طلب بخشش برای شما را بکند ، صاحبخانه خود را موظف می داند – در حد امکان – تقاضای او را برآورده کند، تنها به حکم میهان بودنش. در خوزستان که محیط قبیله ای و عشایری است و من از نزدیک شاهد بوده ام ، بسیار از این اتفاقات افتاده. این جزو رسوم ایران از قدیم بوده و گویی یک توافق نانوشته بوده که به دیگران پناه بده تا پناهت دهند و به این ترتیب، زندگی ادامه پیدا می کرده است.

گفته اید به شهرهای کوچک سفر کنید تا جانمایه زندگی ایران را بیابید. چیزی که در شهرهای بزرگ یافت نمی شود. اما با سفر به شهرهای کوچک می بینیم که آنها هم طالب زندگی در شهرهای بزرگ هستند. منظورتان چیست؟
وقتی می گوییم کسی ایرانی است، صرفاً منظور نژاد و جغرافیا و تاریخ نیست. یک مفهوم فرهنگی – رفتاری هم مدنظر است که تماما مثبت نیست عناصر منفی هم دارد. تنبلی و خوش باشی و کارگریزی هم جزو رفتار آنهاست. مجموعه اینها می شود عناصر تشکیل دهنده فرد ایرانی . شما برای این که این جان مایه را ببینید و با آن آشنا شوید در شهرهای کوچک سفر کنید ، نه شهرهای تازه ساز یا روستایی که تازه شهر شده، شهرهایی اصیل مثل گلپایگان، محلات یا اردستان این که به عنوان گردشگری گذرا با ماشین ، در رستوران غذایی بخورید فایده ای ندارد، باید سفرتان طوری باشد که زندگی مردم بومی را قدری لمس کنید. در این صورت می توانید به درکی از روحیه و جان مایه زندگی ایرانی برسید. در شهرهای بزرگ، مردم در برخورد با گردشگر رفتارشان حرفه ای است. منظور من درک رفتار غریزی است.

مردم بومی آیا گردشگر را مزاحم نمی دانند و ارتباط به راحتی برقرار می شود؟
مردم بومی گردشگر را مزاحم نمی دانند ، اما تورها از مهارت کافی برای تورگردانی برخوردار نیستند و مشکلاتی پیش می آید. مردم ایران از دیر باز دیگر پذیر و اهل مدارا بوده اند، به شرطی که با آنها از در صمیمیت وارد شویم. شکر خدا امنیت در ایران برای گردشری در حدقابل قبولی موجود است.

کمیته گردشگری روستایی و عشایری که چند سالی است در سازمان گردشگری تاسیس شده دنبال توسعه این بخش است. ارزیابی شما چیست؟
این کمیته متاسفانه بیشتر درگیر جلسات و مصاحبه و غیره است و کمتر کار انجام می دهد. دائماً اعلام می شود که 380 روستای نمونه گردشگری تصویب شد اما این که برای تحقق این برنامه و اجرای پژوره در یک روستا کاری انجام شده باشد من تردید دارم برای مثال، گتوند را هم روستای هدف گردشگری اعلام کرده اند، در حالی که گتوند چهل سال است شهر شده و دویست هزار نفر جمعیت دارد.

از نظر شما مشکل گردشگری ایران چیست؟
مشکل اینجاست که ما صنعت گردشگری نداریم. گردشگری یک صنعت بسیار پیچیده مدیریتی مبتنی بر ابتکار و رحمت است و ارتباطی با منایع طبیعی و آثار تاریخی ندارد. ارتباط اصلی آن با منابع مدیریتی است. در کشور ما با تغییر دولت، مدیران تغییر می کنند و مدیرانی هم که می آیند تخصص در این زمینه ندارند. کارشناس گردشگری و مدیر خیلی کم داریم و مجموعه اینها باعث شده که دانش فنی گردشگری در کشور شکل نگیرد. خیلی ساده ما این صنعت را بلد نیستم.

آیا ما هنوز به گردشگر خارجی به چشم سوژه امنیتی نگاه می کنیم؟
در دهه 60 شاید چنین نگاهی وجود داشت که جاسوس ها در غالب گردشگر به کشور وارد شوند. از طرفی نگرانی مذهبی و فرهنگی وجود داشت و حاکمیت هم انگیزه ای برای توسعه صنعت گردشگری نداشت. الان هیچ کدام از این مسائل در کار نیست و نگرانی امنیتی و فرهنگی وجود ندارد. خبر دارم که زمانی مدیران سازمان گردشگری از مقام معظم رهبری پرسیدند: آیا شما اجازه می دهید ما برای توسعه گردشگری فعالیت کنیم؟ ایشان گفتند ، شما وظیفه دارید برای توسعه گردشگری تلاش کنید و این اتفاقاً جزو حوزه هایی است که من جدی پیگیری می کنم. زمانی که از آیت الله بی آزار شیرازی پرسیدند، توسعه گردشگری برای اسلام ایجاد اشکال می کند یا نه، گفته بود اتفاقاً بیشتر مسلمانان از طریق گردشگری مسلمان شده اند.
کشورهای شرق آسیا که با لشکرکشی مسلمان نشده اند، با رفت و آمد گردشگر و بازرگانان مسلمان شده اند. لذا توسعه گردشگری اتفاقاً به توسعه اسلام منجر می شود. بنابرانی، معتقدم که حاکمیت به طور جدی علاقمند به توسعه گردشگری است.

در طراحی شهرهای جدید چه فکری برای جاذبه های گردشگری شده؟
شهرهای جدید بیشتر شبیه اردوگاه و خوابگاه هستند و حتی فاقد امکانات اولیه شهری چه برسد گردشگری.


دکتر ناصر کرمی، فعال محیط زیست و گردشگری - ماهنامه سپیده دانایی، شماره 75