آرامیس مشاور




افسرده خویی، اختلالی که می تواند سال ها باعث آزار افراد شود

خداحافظی با یاری چندین ساله
دستایمی یا افسرده خویی نوعی افسردگی ضعیف است. بدین معنا که هر چند افسرده خویی باعث نوعی اختلال در عملکرد کاری، تحصیلی و اجتماعی می شود، میزان ان به شدت افسردگی اساسی نیست. در بسیاری از مواقع افراد افسرده خو حالت خود را عادی تلقی می کنند. در نتیجه بسیاری از آنان اصلا از وجود مشکل آگاهی ندارند و فرد بیشتر روزها و در اکثر ساعت های شبانه روز احساس متوسطی دارد. اما دوره های زمانی کوتاهی هم در حالت عادی به سر می برد. علائم و نشانه های افسرده خویی مانند افسردگی مشخص و برجسته نیستند، اما برای مدت طولانی ماندگارند (حداقل دو سال). این احساسات مزمن کاری می کند که بیمار نتواند از زندگی خود بیشترین بهره را ببرد یا اوقات خوش زندگی خود را به خاطر بیاورد.

پیش از آنکه تشخیص افسرده خویی برای فردی داده شود باید آزمایش های پزشکی کامل توسط پزشک متخصص انجام شود تا احتمال وجود سایر شرایطی که ممکن است باعث این نشانه ها شوند، از بین برود، زیرا بسیاری از دارو درمانی های طولانی مدت (مثل کورتیکواستروئید) یا بیماری های مزمن (مثل کم کاری تیروئید و کم خونی) می توانند باعث به وجود آمدن نشانه های مشابهی با افسرده خویی شوند. بنابراین تشخیص قطعی از طریق انجام ارزیابی سلامت روانی توسط متخصص روان درمانی صورت می گیرد.

تفاوت اختلال افسردگی و افسرده خویی
وجه افتراق اختلال افسرده خویی و اختلال افسردگی این است که بیماران مبتلا به اختلال دیستایمی از این شکایت دارند که همیشه افسرده بوده اند. در اغلب موارد می توانند زمان شروع افسردگی خود را به صورت تقریبی مشخص کنند. از سویی شدت علائم افسردگی اساسی در مقایسه با افسرده خویی از شدت بیشتری برخوردار است و همه جوانب زندگی فرد را تحت تاثیر قرار می دهند.
البته ارتباط نزدیکی بین افسرده خویی و افسردگی عمده وجود دارد. به عنوان مثال، بسیاری از بیمارانی که دچار افسرده خویی هستند در نهایت دچار افسردگی عمده خواهند شد و برعکس، بسیاری از بیمارانی که دچار افسردگی عمده هستند به افسرده خویی مبتلا خواهندشد. چنانچه افسرده خویی و افسردگی عمده هر دو با هم در بیماری وجود داسته باشند به ان افسردگی مضاعف گفته می شود.


سن شروع ، میران شیوع و تفاوت بین دو جنس

اختلال دیستایمی(افسرده خویی) در جمعیت عمومی شایع است، یعنی 5 تا 6 درصد از کل افراد در طول عمر خود به آن مبتلا می شوند. شاخص اصلی اختلال افسرده خویی و مزمن شدن آن، در زنان شدیدتر و دو تا سه برابر متداول تر از مردان است. در افراد مجرد و جوان و کم درامد نیز شایع تر است. اغلب نیز در افرادی که دارای تاریخچه طولانی استرس یا فقدان ناگهانی هستند روی می دهد. این اختلال به صورت معمول با اختلالات یادگیری از قبیل سوء مصرف مواد، اختلالات شخصیتی و اختلال وسواسی اجباری همراه است.
سن میانگین برای بروز افسرده خویی 31 سال است، هر چند امکان دارد در بعضی افراد در اوایل دوران بلوغ اغاز شود. اغلب بیمارن نمی توانند دقیقاً به یاداورند چه موقع برای نخستین بار دچار افسردگی شدند. مدت متوسط این اختلال پنج سال است، اما می تواند بیست سال یا بیشتر نیز به درازا بکشد. از بررسی بیمارانی که تشخیص اختلال دیستایمی داشته اند، معلوم شده تعدادی از آنها بیماری شان پیشرفت می کند: بیست درصد آنها به اختلال افسردگی اساسی تبدیل می شود، پانزده درصد به اختلال دوقطبی نوع دو، و کمتر از پنج درصد هم به اختلال دوقطبی نوع یک.

آسیب های جسمانی و روانی مبتلایان
نشانه های افسرده خویی از فردی به فرد دیگر ممکن است متفاوت باشد؛ اما به طور کلی این بیماران احساس غمگینی ، ناامیدی، ناکامی یا بی احساسی (فقدان هیجان) دارند. آنها معمولاً بدبین اند و حس می کنند همه چیز در زندگی سرانجام بدی پیدا خواهد کرد حساسیت فزاینده عاطفی – هیجانی و گریه کردن دوه ای، از دیگر نشانه های این بیماری است. بیماران ممکن است علاقه اندکی نسبت به فعالیت هایی که قبلا برای شان خوشایند بود نشان دهند. همچنین ممکن است از فعالیت های اجتماعی کناره گیری کنند
یکی دیگر از نشانه های رایج کمبود اعتماد بنفس است. بیماران ممکن است احساس بی ارزش بودن یا گناه کنند و یا مشکل عدم تصمیم گیری ، عدم توانایی تفکر، توجه یا تمرکز به موضوعات یا مشکلات حافظه داشته باشند.
بیماران افسرده خو ممکن است اشتهای شان زیاد یا کم شود و ورن شان در دوره زمانی نسبتاً کوتاهی ، به طور عمده افزایش یا کاهش یابد بیماران ممکن است دچار بی خوابی یا پرخوابی شوند. گاهی آنها صبح زود از خواب بیدار می شوند و دیگر نمی توانند به خواب شان ادامه دهند.
علل اختلال افسرده خویی
علت افسرده خویی کاملا شناخته شده نیست اعتقاد بر این است که تغییرات در ساختار و مواد شیمیایی مغز باعث تغییرات درحالت و وضع روانی می شود. به نظر می رسد برخی انتقال دهنده های عصبی به ویژه سروتونین ، نقشی کلیدی داشته باشند . عوامل خطر متعددی برای افسرده خویی وجود دارد. این عوامل عبارت اند از:
• جنسیت: شیوع بیشتر افسرده خویی در زنان ممکن است به دلیل عواملی نظیر تفاوت هورمونی در بعضی مراحل خاص زندگی، مثلا پس ازبارداری یا یائسگی باشد.
• سابقه خانوادگی: افرادی که خویشاوندانی با سابقه یکی از انواع افسردگی دارند، به ویژه درباره منسوبین درجه اول (پدر و مادر، فرزند، خواهر و برادر )، در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به افسرده خویی قرار دارند.
• استرس های طولانی مدت: افرادی که در زندگی خود با منابع ثابت استرس زا مانند تبعیض، فقر، بیماری های مزمن و سوءمصرف دارو، سروکار دارند در معرض خطر بیشتر واقع اند. همنچنین افراد متاهلی که زندگی زناشویی ناخوشایندی دارند و افرادی که احساس طردشدن یا بی وفایی و خیانت از سوی فرد مورد علاقه شان می کنند بیشتر در معرض خطر هستند.

درمان اختلال افسرده خویی
فقط در 10 درصد موارد احتمال دارد نشانه های افسرده خویی بدون درمان، خودبه خود از بین برود. درمان افسرده خویی مشکل است، در عین حال می تواند به از بین رفتن کامل نشانه ها بینجامد. در ادامه به موثرترین شیوه های درمانی برای این اختلال اشاره می کنیم.
1. شناخت درمانی: فنی است که در آن کردن به بیمار آموخته می شود تا آنها را جانشین نگرش های منفی و معیوبی کند که درباره خود، جهان، و آینده دارد. این نوع درمان کوتاه مدت است و برمشکلات فعلی بیمار و رفع آنها تاکید دارد.
2. رفتار درمانی: در این نوع درمان برای رسیدن به اهداف خاصی که باعث افزایش فعالیت ، فراهم ساختن تجارب خوشایند و آموختن نحوه آرام سازی ریلکشن) به بیمار می شود، از شیوه های گوناگونی استفاده می کنند.
3. روان درمانی فردی بینش مدار: رایج ترین درمان اختلال دیستایمی است. با استفاده از این درمان، فرد می تواند درباره معادل های افسردگی (از قبیل سوء مصرف مواد) یا به احساس طردشدگی در کودکی، که مقدمه و شکل اولیه افسردگی در بزرگسالی است، بینش پیدا کند. دوسوگرایی موجود در روابط فعلی بیمار با والدین ، دوستان و افراد دیگری که در زندگی روزمره اش وجود دارند، بررسی می شود.
4. درمان بین فردی: در این نوع از تجارب بین فردی فعلی بیمار و راه های مدارای او با استرس بررسی می شود تا بتواند به کاهش علائم افسردگی و بهبود اعتمادبنفس نائل آید . درمان بین فردی از حدود دوازده تا شانزده جلسه هفتگی تشکیل می شود و همراه با ان می توان داروهای ضد افسردگی را تجویز کرد.
5. خانواده درمانی: با استفاده از این روش می توان به بیمار و خانواده اش کمک کرد با علائم افسردگی کنار آیند. با گروه درمانی می توان به بیماران منزوی کمک کرد برای غلبه بر مشکلات بین فردی ای که در موقعیت های اجتماعی پیدا می کنند، راه های جدیدی را یاد بگیرند.
6. دارو درمانی: در مطالعات بسیاری دیده شده درمان این اختلال با ضد افسردگی ها موفقیت آمیز بوده است. مهار کننده های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) و نلافاکسین و بوپروپیون و در گروهی، مهارکننده های منوآمین آکسیداز (MAOIs) برای درمان بیماران مبتلا به اختلال دیستامی موثر هستند.

نکات راهنما برای افراد مبتلا به افسرده خویی
در مواردی که افسردگی شما خفیف است، می توانید با انجام چند اقدام ساده به خودتان کمک کنید و افسردگی را از بین ببرید. اما در مواقعی که افسردگی شدیدتر است، انجام این اقدامات باید به عنوان برنامه درمانی و با مشورت متخصص اجرا شود. در ادامه چند اقدام ساده برای برطرف کردن افسردگی آورده شده است، اما سعی نکنید همه این کارها را یکبار انجام دهید.
1- آمادگی برای مشکلات : افراد اغلب به دنبال از دست دادن چیزی افسرده می شوند، اما وقتی می دانیم با چنین تغییرات و از دست دادن هایی روبه رو خواهیم شد باید خود را اماده کنیم. یک راه برای کاهش استرس از دست دادن ها، این است که بپذیریم چنین وضعیتی ممکن است فقط مسئله ای برای ماست که می توانی از عهده رویارویی با آن بربیابیم و راه دوم این است که خود را از قبل برای این تغییرات آماده کنیم.
2- به خودتان استرحت بدهید: اگر احساس بی حوصلگی و افسردگی می کنید یا احساس می کنید همه مشکلات دنیا روی سرشما ریخته شده است، به خودتان استراحت بدهید، ختی اگر این استراحت فقط یک روز باشد و یا این که فقط یک شب را دور از مسائل و مشکلات تان بگذرانید. اگر امکان رفتن به تعطیلات را دارید بهتر است این کار را انجام دهید. اگر فکر می کنید نمی توانید از چند روزی که دور از کارتان هستید لذت ببرید، ممکن است نشانه این باشد که نیاز به یک مشاوره روان شناسی داشته باشید.
3- صحبت کردن درباره مشکلات: اگر از مشکلات خودتان با همسر، دوست یا یکی از اعضای خانواده خود صحبت کنید و بگذارید بقیه افراد نیز از نگرانی های شما با اطلاع شوند، احساس بهتری خواهید داشت. این کار نه تنها می تواند به شما در پیدا کردن راه حلی مناسب کند، مطالعه درباره چنین تغییراتی یا صحبت کردن با افرادی که چنین مسائلی را پشت سرگذاشته اند می تواند بسیار مفید و کمک کننده باشد. دوستان شما ممکن است قبلا دچار همین مشکلاتی که شما اکنون با آن روبه رو هستید، شده باشند و بنابراین می توانند اطلاعات خود را در اختیار شما قرار دهند.
بسیاری از افراد افسرده، ارتباط خود را با دیگران قطع و فکر می کنند باعث ناراحتی دیگران می شوند. در واقع، این کار باعث می شود آنها بیشتر افسرده شوند. بنابراین دوستی را انتخاب کنید که با شما احساس همدردی کند و به صحبت های شما گوش دهد و در صورت امکان به شما، در مواقعی که مشکل دارید، کمک کند.
4- تغییر در نحوه زندگی: ببینید آیا می توانید جنبه هایی از زندگی تان را که ممکن است باعث افسردگی شما شده باشد شناسایی کنید و آنها را تغییر دهید. ممکن است برای انجام این کار به کمک نیاز داشته باشید اما این کار، آنچنان هم که به نظر می رسد، غیر عملی نیست.
5- مراقب خودتان باشید: اگر شما احساس افسرده بودن می کنید، اغلب سرگرم شدن با بعضی چیزها می تواند مفید باشد انجام فعالیتی جدید یا یک سرگرمی در عصرها و یا در تعطیلات آخر هفته، فکر خوبی است. از خانه بیرون رفتن و ملاقات با مردم برای شما خوب است زیرا باعث می شود حلقه معیوب تنهایی شما شکسته شود . تلاش آگاهانه ای برای کاری که دوست دارید، انجام دهید (مثل گوش کردن به موسیقی، خرید کردن، رفتن به سینما یا تئاتر).
مطالعات نشان می دهد ورزش، به ویژه تمرینات هوازی، تاثیر مثبتی بر انواع خفیف و متوسط افسردگی ، از جمله افسرده خوبی دارد. حتی اگر اشتهای زیاید برای غذا خوردن ندارید، اگر به اندازه کافی غذا نخورید، قدرت بدنی کافی نخواهید داشت تا حال تان بهتر شود و ممکن است در حلقه معیوبی بیفتید و روز به روز افسردگی تان بدتر شود. توجه کنید خوردن مشروبات الکلی باعث حل شدن مشکلات شما نمی شود. این کار فقط باعث می شود بیشتر احساس افسردگی کنید. در عین حال ممکن است مصرف الکل منجر به این شود که افکار خودکشی به واقعیت بپیوندد.
6- کنترل و کاهش استرس: کم کردن مقدار استرس در زندگی، یکی از مثبت ترین اقداماتی است که می توانید برای کاهش علائم و شدت افسردگی تان انجام دهید. راه های بسیاری وجود دارد که می توانید با استفاده از آنها از استرس خود کم کنید . باید گفت یاد گرفتن این که چگونه به ارامش برسید، نخستین اقدام ساده و سودمند است.

مونا امراللهی – کارشناس ارشد رواشناسی