آرامیس مشاور




عادت غذایی و مک دونالدیسم

 عادت های غذایی
غذا خوردن به دلیل اینکه عملی است که یک از ابتدایی ترین نیازهای بشر را تامین می کند پدیده ای است که هم از فرهنگ تاثیر می پذیرد و هم بر آن تاثیر می گذارد. زمانی که پدیده ای بر فرهنگ تاثیر بگذارد. تنوع و تکثیر فرهنگی هم بر آن اثر گذار است. اگر جامعه ای با تحول فرهنگی روبه رو شود از نخستین حوزه هایی که با چالش و تغییر مواجه می شود فرهنگ غذایی آن جامعه است. غذا خوردن فقط برآوردن یک نیاز زیستی نیست بلکه بخشی از زندگی فردی و اجتماعی است و بسیاری از معیارهای این حوزه های زندگی را می توان در فرهنگ غذایی جامعه دید.

تغییر مولفه ای فرهنگی به تغییر الگوهای تغذیه منجر می شود و این تغییر الگوها نیز متقابلا بر فرهنگ اثر می گذارد. غذا خوردن فقط رفع یک نیاز نیست. بخش مهمی از آداب و مناسک زندگی مردم مشرق زمین و یا به طور خاص، ایرانی ها را اداب غذا خوردنشان تشکیل می دهد. در این فرهنگ ها غذا خوردن مقدمات و موخراتی دارد و زمینه همنشینی و تعاون میان افراد را فراهم می کند. به همین دلیل است که غذاها معانی متفاوتی دارند. غذایی که در مراسم جشن و شادی مصرف می شود یکی نیست. اختصاصات غذایی براساس فرهنگ شکل می گیرد.
ما از جمله اقوامی هستیم که همه اعضایش در مناسبت مذهبی بزرگی مانند عاشورا؛ یکپارچه و در کنار هم عزاداری می کنیم و بعد مطابق یک سنت دیرینه غذای نذری می خوریم و کسی هم گرسنه نمی ماند. در چنین روزی مذموم شمرده نمی شود. زمانی که ارزش های ساده زیستی بر جامعه ای حاکم است این ساده زیستی در فرهنگ مربوط به غذا خوردن هم منعکس می شود و اگر ارزش ها به طرف مصرف گرایی سوق پیدا کند حوزه تغذیه از این ارزش ها دور نخواهد ماند.
دکتر هادی خانیکی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی تاثیرات مدرنیسم بر الگوهای غذایی جهانی را اینطور تشریح می کند: « مدرنیزه شدن جوامع با تغییر ذائقه مردم و روآوردن آنها به فست فود همراه است. یعنی پدیده ای که در جامعه شناسی از آن با عنوان مک دو نالدیسم یاد می کنیم. موفقیت مک دونالد از این نظر بود که علاوه برگسترش سریع شعبه هایش در همه جای دنیا توانست ویژگی های فرهنگ غذای همه جوامع دنیا در پایان قرن بیستم را تشخیص بدهد. یعنی میل به غذای آماده ، ارزان و مشترک.»
انسان مدرن برخلاف انسان سنتی، نمی خواهد بخش مهمی از زندگی اش را صرف غذا خوردن کند. مسافرت ها و استفاده از رسانه تفاوت های فرهنگی در بخش غذا را کمرنگ کرده و باعث شده میل به خوردن غذای مشترک بیشتر شود. صنعتی شدن هم باعث شده که انسان مردن به دلیل گرفتارهایی که دارد مثل انسان سنتی نتواند چندین ساعت از روزش را صرف تهیه غذا کند.
مک دونالد این نیاز را به خوبی شناسایی کرد و توانست غذایی را برای همه مردم دنیا تهیه کند که این ویژگی ها را داشته باشد.
«هر چقدر که به سمت مدرن شدن می رویم فرهنگ غذایی ما از ارزش های مشترک فرهنگی دنیا بیشتر تبعیت می کند و با این ارزش ها یکی تر می شود. از طرف دیگر ارزش های محلی و منطقه ای هم به صورتی خاص در فرهنگ غذایی جهان تاثیرگذار است. ابداع بربری فرانسوی یا پیتزای قورمه سبزی را می توان از نمونه های جهانی شدن در عین محلی شدن دانست.»
غلبه پیدا کردن جنبه های مادی زندگی مدرت بر فرهنگ ها باعث می شود تغذیه هم به معنای «غذا خوردن صرف» نزدیک تر شود. در این حالت غذا خوردن بیشتر جنبه رفع یک نیاز زیستی به خود می گیرد و جنبه های فرهنگی اش کمتر می شود. همین رویداد باعث می شود که مثلا صندلی های یک مغازه فست فود بلندتر ساخته شود و برود، در مقایسه با سفره خانه های سنتی که افراد به بهانه خوردن غذا ساعت ها در آنجا وقت صرف می کردند.

ریحانه سادات هاشمی؛ ماهنامه سپیده دانایی