آرامیس مشاور




اسرار زن و شوهری، گفتن یا نگفتن؛ مساله این است

دامنه گفتنی ها و نگفتنی ها در زندگی مشترک و در رابطه با همسرمان تا کجاست؟
با ازدواج یک زندگی مشترک آغاز می شود. توازن و تعادل بین جدایی و پیوستگی یکی از مهم ترین مسائل در ازدواج است. سوالی که در اینجا پدید می آید، این است که این اشتراک تا کجا باید گسترش یابد؟ آیا حوزه خصوصی در زندگی زناشویی معنا خواهد داشت و اگر پاسخ مثبت است، این حوزه تخصصی تا کجا گسترش می یابد؟
در زندگی هر یک از ما فراز و نشیب هایی وجود دارد که چه بسا مایل به مطرح ساختن بسیاری از آنها نباشیم، لیکن آیا این امر در زندگی مشترک هم صدق می کند؟

ترنس رآل روان شناس اعتقاد دارد: هیچ زوجی همه چیز را با هم درمیان نمی گذارند. هر انسانی نیاز به مرز و محدوده دارد و در یک ازدواج دو طرف مقابل شان مرز و محدوده ای برای خود تعیین کند و کلید آن هم تعادل است. اگر این مرزها خیلی ثابت و محکم باشند، احتمال بسیاری وجود دارد که دو طرف از هم دور شده و جدا شوند، و اگر هم هیچ مرز و حدودی برای خود تعیین نکنند، دو طرف بیش از حد با هم در می آمیزند، که به این هم رابطه سالم نمی توان اطلاق کرد. زن وشوهر همیشه افرادی جدا از هم خواهند بود و درون هر فردی فضایی است که نیاز به حفاظت دارد.
برای پاسخ به سوال های بالا، توجه به این نکته لازم است که اعتماد، زیر بنای هر رابطه دو جانبه محسوب می گردد و این امر در زندگی زناشویی نیز با شدت بیشتری حاکم است. از این رو ، همسران همواره باید در انتخاب آنچه قصد دارند پنهان کردن آن را دارند، به نقش مهم خدشه دار شدن اعتماد متقابل توجه داشته باشد. گاهی اوقات برخی موضوعات پنهان می شوند، در حالی که مخفی کاری در مورد آنها بیشتر از انکه منفعتی داشته باشند، ضررهایی در پی دارد و گاهی اوقات بالعکس مواردی بیان می شوند در حالیکه بیان آنها تنها به کوچک شدن فردمنجر شده و تاثیر مثبتی بر رابطه همسران ندارد. آشنایی با این موارد می تواند به ما در تصمیم گیری درست کمک کند.


گفتنی هــا
مواردی وجود دارد که به واسطه داشتن ویژگی های خاصی بهتر است با همسر در میان گذاشته شوند. آگاهی از این ویژگی های مشترک می تواند به ما کمک کند تا در مورد مسائل زندگی مان راحت تر به جمع بندی برسیم. این ویژگی های مشترک را می توانیم که این صورت معرفی کنیم:
وقتی موردی در زندگی وجود دارد که دیر یا زود احتمال می رود که آشکار شوند و همسرتان از آن اطلاع یابد، راه منطقی تر و درست این است که خود شما برای گفتن آنها اقدام کنید. ویژگی دیگر احتمال آسیب به اعتماد همسران است. زمانی که اطلاع همسر از موضوع، به هر طریقی، می تواند باعث آسیب به اعتماد بین آنها شود. البته واقعیت این است که تشخیص این موارد ممکن است همیشه هم چندان آسان نباشد. مثال های زیر می تواند به شما کمک کند تا راحت تر تصمیم گیری کنید.
• بیماری های مزمن: شامل مواردی که هنوز مصرف دارو ادامه دار است و ا اثرات بیماری هنوز وجود دارد. گاهی اوقات افراد تصور می کنند همین که دارو مصرف می کنند و بیماری تحت کنترل است و نشانه ای در بیرون ندارد، برای پنهان نگه داشتن آن، بهانه ی مناسبی است. شاید بد نباشد به ویژگی دوم فکر کنید. «اعتماد بین همسران»، عیان شدن بیماری در آینده می تواند به آن آسیب بزند، پس بهتر است خودتان پیش قدم شده و آن را مطرح نمایید.


• مشکلات مالی حل نشده و باقی مانده از گذشته: شاید تنها یک قسط ساده باشد اما همین قسط و یا بدهی بعد از آشکار شدن می تواند آسیب جدی و بدی به ارتباط شما و همسرتان وارد کند. اگر هم بعد از ازدواج دچار مشکل مالی شده اید که دیگر گفتن آن ضرورت بیشتری پیدا کند.


• روابط و یا مواردی که احتمال دارد افشا شود. گاهی اوقات رابطه ای تمام شده و یا موضوع در گذشته وجود دارد که فرد دیگری از آن اطلاع دارد، فردی که از قضا چندان نیز قابل اعتماد نیست. اگر احتمال می دهید فرد دیگری بخواهد مساله را عیان کند، بهتر است خود شما پیش قدم شوید و نگذارید فرد سومی رابطه شما و همسرتان را دچار اختلال کند. در مورد روابط با جنس مخالف نیز بحث اعتماد اهمیت زیادی دارد. در صورتی که روابط پیش از ازدواج با جنس مخالف به گونه ای بوده است که امکان افشای آن و ضربه خوردن اعتماد متقابل درزندگی مشترک وجود دارد. لیکن در صورتی که این روابط به گونه ای بوده است که امکان افشای آن در بعد از ازدواج وجود ندارد و افشای آن نیز اعتماد متقابل را خدشه دار می کند، پنهان کردن آن می تواند سودمند باشد.
نگفتنی ها
تا صحبت از حدود گفتنی ها می شود، سوال های زیر باید در رابطه با نگفتنی ها مطرح می شود؛ اینکه چه موارد نباید گفته شود و یا نیازی به بیان آنها نیست. آیا اصلا چنین مواردی وجود دارند؟
اول از همه بگذارید خیال شما را راحت کنم ، لازم نیست شما تمامی اسرارتان را افشا کنید! یادتان باشد خداوند پوشاننده رازهای بندگان است و تنها اوست که از تمامی رازها اطلاع دارد،لزومی وجود ندارد تا همسر شما از تمامی آنها باخبر باشد. به عنوان مثال برخی موارد وجود دارد که داستان شان تمام شده است و این روزها تاثیر عیانی در زندگی شما ندارد و یا اینکه اهمیت خود را از دست داده اند. لزومی به بیان این دسته از اسرار نیست. موارد زیر میتواند به شما در تصمیم گیری کمک کند:
• اشتباهات گذشته: از دیدگاه بعضی از روان شناسان، افرادی که گذشته تلخ و سخت داشته اند باید توجه کنند که تجربه های تلخ گذشته باید چراغ راه آینده باشد و بس. سعی کنید با گذشته های تلخ تان خداحافظی کنید و با عنوان کردن تجربه ها، ذهن همسرتان را مغشوش نکنید. اگر از اشتباهات گذشته عبرت گرفته اید و تحول خاصی در رفتارتان ایجاد کرده اید. لزومی بازگو کردن اشتباهات گذشته تان نیست چون ممکن است بر دیدگاه طرف مقابل به شما اثر منفی بگذارد و یا برخی قابلیت های فعلی تان نادیده گرفته شود.


• مسائل خانوادگی: مسائل مرتبط به خانواده طرفین نیز در این حوزه قابل بررسی است. همواره باید به این سوال توجه کرد که ایا لازم است همسرم تمام اسرار خانوادگی ام را بداند. در واقع اگر مسئله یا مشکلی در خانواده وجود دارد که مطلع شدن همسر از آن موجب دلسردی از خانواده طرف مقابل، دستاویزی برای کنایه، و یا محدودیت در خانواده باشد از اطلاع نداشتن همسر از آن مشکلی را ایجاد نکند، ضرورتی به افشای آن وجود ندارد.


• شکست های گذشته: در زندگی همه ما مواردی وجود دارد که ما نتوانسته ایم به انچه دوست داشتیم برسیم و طعم شکست را تجربه کرده ایم، این شکست ها شامل شکست های درسی، کاری و حتی عاطفی می شوند. در این موارد نیز زمانی که آنها به صورت مستقیم تاثیری در زندگی ما ندارند، لزومی به بازگو کردن آنها نیست.


جنگ اول یا صلح آخر
به طور کلی برای تصمیم گیری پیرامون آنچه قصد مخفی کردن آن را از همسران داریم، همواره باید به این نکته توجه کرد که دنیای انسان ها دنیای صحبت کردن از امور مطلق و بایدها و نبایدهای قطعی نیست، چرا که انسان ها موجوداتی غیرقابل پیش بینی هستند که در بسیاری از موارد نمی توان کنش ها و رفتارهای آنها را پیشاپیش تخمین زد.
باتوجه به این امر، این نکته صادق است که در تصمیم گیری پیرامون اسراری که به همسران خود می گوییم، شناخت طرفین از یکدیگر، نقش بسیار مهمی را ایفا می کند؛ چرا که ممکن است که افراد با شناختی که از یکدیگر به دست می آورند، بیان بسیاری از اسرار را بلامانع بدانند یا بالعکس، مجبور به مخفی ساختن بسیاری از امور عادی و کاری و روزمره خود نیز باشند.
از اینرو توصیه می شود که همسران با شناختی که از طرف مقابل خود دارند و با در نظر گرفتن بحث بسیار مهم «اعتماد متقابل در زندگی زناشویی» پیرامون میزان اسراری که با همسر خود می گویند، تصمیم گیری کنند و خود گشودگی را تا جایی ادامه دهند که ه اعتماد فرد و صمیمیت میان آنها لطمه وارد نشود.
با توجه به مبحث مطرح شده باید به این نکته توجه کرد که چه پیش از ازدواج و چه پس از آن، نیاز به حفظ حوزه خصوصی دارد و اصرار بر شکستن این حوزه خصوصی در زندگی زناشویی نیز صرفا به روابط طرفین لطمه وارد می کند. اما با توجه به این نکته نیز لازم است که حوزه خصوصی تا جایی گسترش یابد که به سردی، بی تفاوتی و بیگانگی طرفین منجر نشود.


نکته اخر

چه مسائلی را می توانید و بدون رسیدن هیچ گونه آسیب به کسی، پیش خود نگه دارید ؟ کدام مسائل اگر برملا شود، باعث ایجاد شکاف و جدایی عمیق ین شما و همسرتان خواهد شد؟ برای شناسایی این موارد چنین راهکاری ارائه می شود: از خودتان بپرسید: اگر کسی از این کار شما فیلم بگیرد و آن را همسرتان نشان دهد، آیا ناراحت یا عصبانی می شوید؟ آیا می توانید جلوی آینه بایستید و رودرو به خودتان بگویید که بی گناه و تقصیرید؟ اگر نتوانید این کار را بکنید حتما کارتان مشکل دارد. در این حالت پنهان کردن این مسئله به دلیل حق طبیعی شما برای داشتن حریم شخصی نیست، بلکه به این خاطر است که می دانید کارتان اشتباه بوده است.


نغمه خوش خرام، کارشناس ارشد روان شناسی
گردآوری: مرکز مشاوره روانشناسی آرامیس