آرامیس مشاور




معجزه قدر شناسی همسران از یکدیگر

قدرشناسی هم رابطه ی بین همسران را بهتر می کند و هم سلامت روان شان را بالا می برد
متشکرم همسرم!
تعارف که نداریم. ما معمولا" چیزهایی را که همسرامان از ما دریغ کرده است به خوبی به یاد می آوریم اما آیا تا به حال فکر کرده اید همسرمان چه چیزهایی به ما داده است و ما به خاطرش قدردانی نکرده ایم؟ می گویید وظیفه اش بوده است؟ حتما" می گویید « زنم است و وظیفه اش است که خانه را مرتب کند. »؛ « شوهرم است و وظیفه اش است که خرجی خانه را بدهد » یا « تولد بوده و وظیفه اش بوده برایم کادو بخرد ». حتی اگر همه ی چیزهایی که شما می گویید درست باشد، که درست نیست، بازهم قدرشناسی رابطه ی شما با همسرتان را بهتر می کند، سلامت روان خودتان را بالا می برد و اصلا" نگاه تان به زندگی اجتماعی را عوض می کند. می ارزد که تکنیک هایش را یاد بگیرید نه؟

« یک تشکر خشک و خالی به چه دردی می خورد. »، « تشکر که برای تشکر شونده نشد نان »، « هر کس باید وظیفه خودش را انجام دهد و نباید از دیگران توقع قدردانی داشته باشد »، این جمله های غلط متأسفانه آن قدر فراگیرند که خیلی از ما باورشان کرده ایم.

اما روان شناس ها می گویند قدر شناسی لااقل روی این چهار چیز تأثیر می گذارد:
1- رابطه با همسرتان را مثبت می کند
کسانی با شما بیشتر حال می کنند که بدانند شما علاوه بر این که بدی های شان را می شمارید، لطف های شان را هم همیشه به یاد دارید. حالا این آدم چه پدرتان باشد، چه مادرتان، چه همسرتان، چه کارفرمای تان، چه استاد دانشگاه تان، چه همکارتان و چه دوست تان، از آدم قدر شناس بیشتر خوشش می آید. به همین خاطر است که روان شناس ها می گویند قدر شناسی روابط ما با دیگران را مثبت می کند، به خصوص وقتی این فرد همسرتان باشد یعنی کسی که می خواهید یک عمر با او زندگی کنید. اصلا" بخش زیادی از رضایت زندگی به همین رابطه ی مثبت بر می گردد.
2- رضایت از زندگی را بالا می برد
آدم های قدر شناس تر آدم های راضی تری هستند، با زندگی خودشان بیشتر حال می کنند و خوبی های همسر را بیشتر می بینند و درک می کنند. این رضایت از زندگی خودش کم چیزی نیست. اصلا" یک جورهایی رضایت از زندگی خود خوشبختی است.
3- افسردگی را کم می کند
قدر شناسی افسردگی را کم می کند. می دانید چرا؟ راستش را بخواهید افسردگی از یک نوع خود خواهی خیلی عمیق اما خیلی پنهان سرچشمه می گیرد. تا وقتی که ما در مقام گیرنده ی مطلق باشیم و توقع داشته باشیم همه چیز و از جمله محبت را دو دستی به ما تقدیم کنند، معلوم است که افسرده می شویم. چون که ذاتا" دنیا این جور جایی نیست که مفتی مفتی و بدون تعامل تو را به چیزی برساند. آدم های قدر شناس به این دلیل افسرده نمی وند که این حس قدردانی با آن حس پنهان خود خواهی مقابله می کند.
4- خشم و حسادت را کمرنگ می کند
هم خشم وهم حسادت یک جورهایی از ناکامی سرچشمه می گیرد. خشم به این خاطر شکل می گیرد که ما برای رسیدن به هدف مان با مانع رو به رو شده ایم و حسادت هم به این خاطر که ما دلمان می خواسته است در جایگاه یک نفر دیگر باشیم اما الان نیستیم. اما حس قدردانی به معنای رضایت لااقل از جنبه های مثبت وضعیت فعلی است. یعنی دقیقا" بر خلاف حس هایی که به خشم و حسادت دامن می زند.


 از قدر ناشناسی تا قدر شناسی


برای این که یک نفر آدم قدر شناسی شود هیچ وقت دیر نیست. قدر شناسی یک مهارت است که می شود همیشه آن را آموخت و تجربه کرد. شما می توانید چهار راهکار نخست را چهار گام یک روش به حساب بیاورید و چهار راهکار دوم را هم همینطور چهار گام یک روش دیگر.


روش نخست: مقایسه ی لیست دریافت و پرداخت
اجرای این روش کاری ندارد. فقط احتیاج به یک حافظه ی خوب و یک انصاف خوب تر دارد:
گام 1. از فلانی چه چیزی گرفته ام؟
لیست همه ی کارهای ریز و درشتی را که همسرتان برای تان انجام داده است تهیه کنید اگر منصف باشید این لیست آن قدر طولانی می شود که خودتان هم خجالت می کشید! یادتان باشد چیزهای ناچیز و کارهای بزرگ را کنار هم ردیف کنید و از هیچ کدام فاکتور نگیرید. کم کم حس قدر شناسی شما را قلقلک می دهد نه؟
گام 2. به فلانی چه چیزی داده ام؟
خب! حالا موقع این است که خودتان را تحویل بگیرید. ببینید به همسرتان چه چیزهایی داده اید. از کوچک و بزرگ همه کارها را ردیف کنید. امیدوارم از آن آدم ها باشید که لیست پرداخت و دریافت شان تقریبا" به یک اندازه باشد و گرنه یا خیلی قدر شناس اید یا خیلی قدر نادیده!
گام 3. چه مشکلاتی برای فلانی به وجود آورده ام.
خب! حالا از خود تحویل گیری گام 2 بیرون بیایید و ببینید چه زجرهایی به همسرتان داده اید! سخت است نه! حتما" می گویید خب عمدی نبوده، تصادفی بوده است، حقش بوده یا از این قبیل حرف های صد تا یک غاز. چه طور وقتی توی ذهنتان بدی های یک نفر را ردیف می کنید از این قبیل بذل و بخشش ها نمی کنید؟ خرده جنایت هایتان را لیست کنید!
گام 4. لیست ها را با هم مقایسه کنید!
طول و عرض همین سه لیست را با هم مقایسه کنید خودتان دست تان می آید که چه قدر باید به دوز قدر شناسی تان اضافه کنید. بهتر است به محتوای جاهایی که باید بیشتر قدر شناس شوید توجه کنید.


روش دوم: اصلاح باور های قدر شناس
این روش کمی پیچیده تر است. شما به غیر از حافظه باید روی باور های عمیق تان کار کنید. باور هایی که ممکن است از بچگی در شما به وجود آمده باشند و به این راحتی نشود تغییر شان داد.
گام 1. باور های قدر شناس را ردیف کنید!
این روش دوم را شناخت درمانگران به وجود آورده اند. کافی است قبل از هر چیز همه ی فکرهایی را که موقع قدر شناسی به کله تان می زند، ردیف کنید. فکرهایی مثل « نه اصلا" لازم نیست »، « وظیفه اش بوده »، « حالا دفعه ی دیگر » و ...
گام 2. باور های قدر ناشناس را دسته بندی کنید!
با توجه به علت های قدر ناشناسی می توانید باور های تان را به دسته های « باور به نیاز نبودن قدردانی »، « باور به چاپلوسی بودن قدردانی »، « باور به حقارت بودن قدردانی » و از این قبیل دسته ها تقسیم کنید. یادتان باشد معمولا" باور های قدر ناشناسانه از همین چند دسته اند.
گام 3. باور های قدر شناسانه را جایگزین کنید
حالا هر چه را که تا به حال در کله ی خراب تان ساخته اید بی خیال شوید و ببینید اگر باورهایی مثل « قدرت بودن قدر شناسی »، « سالم بودن قدر شناسی » و از این قبیل را جایگزین کنید، نگاه تان به دنیا چه تغییری می کند.
گام 4. رفتار تان را با باور تان هماهنگ کنید
اگر باور تان تغییر نکرده است و هنوز قدر ناشناس اید که هیچ اما اگر باور های تان قدر شناسانه شده اند دست به کار شوید و بروید همین الان از همسرتان تشکر کنید!


سعید بی نیاز، کارشناس ارشد روان شناسی بالینی

گردآوری: مرکز مشاوره روانشناسی آرامیس