آرامیس مشاور




راه کارهایی برای عاشقان ناکام

لب بسته و پر سو خته، از کوی تو رفتم
عشق حالت هیجانی نیرومندی است و اگر کامیاب نشود و معشوق به دست نیاید یکی از غم انگیزترین حادثه ها و اندوهگین ترین تجربه های زندگی به وقوع می پیوندد. هنگامی که فروپاشی یک رابطه عشقی بروز می کند. زمان زیادی به طول می انجامد تا عاشق ناکام سازگاری نسبی خود را مجدد بدست بیاورد، در این مدت عملکرد فرد در زمینه های متعدد( روانی، اجتماعی و شغلی ) مختل می شود و واکنش های غیر انطباقی وجود می آید، خوب حالا باید ببینیم چطور می توانید با این درد کنار بیایید؟ چطور می توانید یاد بگیرید که به زندگی خود ادامه دهید؟ اگر شما جزء افرادی باشید که به هر دلیلی در عشق ناکام شده اید. به احتمال زیاد در یکی از این سه گروه زیر قرار دارید.

1) به تازگی این تجربه را کسب کرده اید،
2) از این تجربه زندگی تان مدت زیادی می گذراند
3) هم اکنون ازدواج کرده اید اما تلخی این ماجرا همچنان در کام شما مانده است و بر روی زندگی مشترک کنونی شما تأثیر می گذارد. بنابراین در این مقاله ما سعی کرده ایم نیازهای هر سه گروه را مد نظر داشته باشیم. راهکارهای زیر به شما در سازگاری بهتر کمک خواهند کرد.

راه کارهایی برای گروه اول
اگر به تازگی ناکامی در عشق را تجربه کرده باشید، شدت ناراحتی و میزان هیجانات منفی در شما بسیار شدیدتر است و حتی شاید. هنوز دچار شوک هستید و پذیرفتن واقعیت برایتان مشکل است و همچنین ممکن است نخواهید که ارتباط قطع شود راهکارهای زیر می تواند برای شما کمک کننده باشد

1) واقعیت پایان ارتباط را بپذیرید: مرحله شوک و انکار بعد از همه قطع رابطه ها حتماً پیش می آید و تنها راه پذیرش موفقیت فعلی واستقامت روی تصمیمی است که گرفته اید، یا پیشایندی است که اتفاق افتاده است. زمانی که فرد اطمینان نداشته باشد به اینکه رابطه پایان یافته یا نه؛ یا طرف مقابل گاه و بیگاه کدهای مثبت از خودش نشان دهد؛ سبب می شود که عشق وارد فاز سوگواری نشود. وقتی شخص نمی تواند یک رابطه راحتی به صورت ذهنی قطع کند، باید بررسی کند که این رابطه برایش چه معنایی دارد و چه چیز این از دست دادن برایش سخت است. هر رابطه ای تا زمانی ادامه پیدا می کند که کارکردی داشته باشد و نفعی به فرد برساند، وگرنه به شکل اجتناب ناپذیری قطع می شود . باید از خود پرسید این دلتنگی از کجا می آید؟ این رابطه دارد برای من چه کار می کند؟ جمله ای که می توانم بگویم این است. که تحلیل، فرشته ویرانگر عشق است. اگر فرد بتواند به اندازه کافی به این حس ها و رویاها و خیال پردازی هایش بپردازد، این تحلیل کردن می تواند کاملاً ترمیم کننده و تسهیل گر باشد و درد فقدان را قابل تحمل کند. اگر بدانیم چرا یک فشار را تحمل می کنیم. این فشار قابل تحمل تر می شود و می توانیم مداخله موُثرتری کنیم. به قول بزرگی: « کسی که چرایی برای زندگی دارد. می تواند با هر چگونگی بسازد»
2) احساسات منفی خود را بپذیرید و بروز دهید:
عاشق ناکام سوگوار است و در وهله اول باید این سوگواری را پبذیرید. اکثر اطرافیان در این شرایط سعی می کنند که حواس عاشق ناکام را پرت کنند و به او اجازه نمی دهند که که برای از دست دادن معشوقش سوگواری کند. اما به نظر می رسد چاره ای جز سوگواری نیست و راهی جز گریستن نیست . آدم ها یک ظرفیت محدود از انرژی روانی دارند و وقتی کسی می میرد یا از دست می رود، سرمایه گذاری عاطفی که روی او کرده اند باید تا حدی از روی او برداشته شود تا فرد بتواند دوباره روی آدم های جدید سرمایه گذاری کند اشک های هیجانی سوگ، کارکرد عملی دارند. و به بدن در تسکین استرس و پاک نمودن زهرآگینی هیجانی ناشی از سوگ کمک می کنند.
3) ذهنتان را خالی کنید؛
گاهی هم پیش می آید که ذهن ما آن قدر از وقایع گذشته و اتفاقات پیش آمده پر است که انگار طرف ذهن پر شده و در حال لبریز شدن است و مرتب وقایع در ذهن مرور می شود.و نمی توان به موضوع دیگری فکر کرد. بهترین کار در این زمان نوشتن است. یکی از فواید نوشتن این است که شما وقتی قلم به دست بگیرید ناگهان احساساتی روی کاغذ می آید که خودتان از دیدن آنها شگفت زده شده و در نتیجه به یک بینش و شناخت عمیق تر از خود می رسید و همین شناخت عمیق باعث می شود که رابطه های بعدی خود را بهتر مدیریت کنید تا دیگر مجبور به جدایی نشوید. وقتی ذهن کاملاً خالی شد آن کاغذها را دور بیندازید یا حتی بسوزانید.
4) حمایت اجتماعی دریافت کنید
بعد از یک جدایی سخت شما به کسانی نیاز دارید که دوستتان داشته باشند و شما را درک کنند، چنین افرادی می توانند به شما احساسات خوبی تزریق کنند سعی کنید. بیشتر در جمع دوستان و اقوام دلسوزتان که شما را درک می کنند باشید، آنها به شما کمک می کنند خود را یک فرد ارزشمند بدانید و بتوانید زودتر خودتان را پیدا کنید و روی پای خود بایستید، یک شبکه آرامبخش از دوستان بیش از هر چیزی می تواند از دردها والام شما کم کند. در واقع بیان احساسات و گفت وگو می تواند بسیار کمک کننده باشد و همچنین خود حرف زدن می تواند بسیاری از استرس ها و فشار ها را از بین ببرد.
5) انرژی تان را تخلیه کنید
اگر در دوران جدایی فقط در خانه یا تنها باشید و هیچ کاری هم برای انجام دادن نداشته باشید مسلماً اذیت خواهید شد. تمام ذهن شما مشغول و مغشوش از دست رفته است و مدام در وسوسه تماس گرفتن و ارتباط با او هستید. پس باید خودتان را مشغول کنید، خود را در روابط اجتماعی و در بین دوستان تان قرار دهید، به کارها و فعالیت های مورد علاقه تان مشغول شوید تا انرژی شما را به سمت دیگر ببرد چون عشق و دوست داشتن نوعی انرژی است که به سمت شخصی مورد علاقه شما معطوف است پس شما باید این انرژی را به سمت دیگری چون ورزش کردن، علاقه های شخصی و سفر منحرف کنید، گرچه ممکن است صددرصد فراموش نکنید اما مسلماً احساس بهتری پیدا خواهید کرد.
6) برقراری ارتباط جدید را به چند ماه بعد موکول کنید؛ بهترین توصیه در این شرایط این است که بعد از ناکامی در عشق حداقل تا مدتی (حداقل چندماه) ارتباط صمیمی بر قرار نکنیم و به سمت فرد دیگری نرویم. گذر سال و گذر زمان به ما این اجازه را می دهد تا با شرایط جدید سازگار شویم و عشق قبلی خود را به طور طبیعی فراموش کنیم و انرژی عاطفی از دست رفته ی خود را بازیابیم تا بتوانیم به فرد دیگری مهر بورزیم. مهم این است که شخص نباید فردی را جایگزین دیگری کند، هیچ کس نمی تواند جای دیگری را به طور کامل پر کند. به همین دلیل پیشنهاد می کنیم بعد از قطع رابطه نامزدی تا چندماهی نامزدی جدیدی را آغاز نکنید، بهتر است کمی صبر کنید تا خودتان را پیدا کنید و بعد در یک رابطه جدید قرار بگیرید چون در اینجا احتمال اشتباهاتی به وجود می آید که می تواند برایتان سنگین تمام شود.
7) از یک روان شناس یا مشاوره کمک بگیرید؛
چون اکثر افراد در این مواقع تصمیمات غیرمنطقی می گیرند و مشکلات بزرگتری برای خود درست می کنند، پس بهتر است برای تخلیه هیجانی و مدیریت این مشکل روی کمک یک روان شناس یا مشاوره حساب کنید. مراجعه به روان شناس نیز برای همه عاشقان ناکام در هر سه مرحله توصیه می شود.
راه کارهایی برای گروه دوم
اگر از ناکامی شما در عشق مدت هاست که می گذرد، به احتمال زیاد همچنان دچار احساسات و هیجانات منفی هستید، البته نه به شدت روزهای اول گاهی ساعت ها به معشوق خود فکر می کنید و هر از چندگاهی وجودتان پر از اندوه می شود، خاطرات گذشته تازه می شود و ناامیدی دوباره به جانتان می افتد، در این شرایط کارهای زیر در سازگاری به شما می تواند تا حدودی کمک کننده باشد؛
1)قبول کنید که همه چیز تمام شده است؛
در این برهه که مدتی است رابطه شما تمام شده است، پذیرش واقعیت برای شما راحت تر است اولین قدم به سمت آینده ای روشن و مثبت این است که قبول کنید عشق تان را از دست دادید. به واقع همانند تمامی درمان های روان شناختی، اولین قدم جهت بهبود، پذیرش مشکل است.
2) مواظب باشید که عشق به نفرت تبدیل نشود؛
بعد از مدت کوتاهی وارد مرحله نفرت می شید و فقط دوست دارید فریاد بزنید تا احساسات خودرا خالی کنید. به شدت از همه چیز خشمگین هستید و هر قدر فرایند جدایی بیشتر طول بکشد، این خشم بیشتر خواهد شد، هم از خودتان عصبانی هستید هم از معشوق قبلی تان؛ اما بعد از مدتی به این نتیجه خواهید رسید که این جدایی اجتناب ناپذیر بوده است. در واقع این خشم و غلیان احساسات خیلی طولانی نخواهد بود، سعی کنید کارهای مثبت انجام دهید، تا از آنها انرژی بگیرید؛ سعی نکنید نفرت را جایگزین عشق کنید، چون خود همین نفرت در شما احساسات متناقصی را به وجود می آورد که می تواند برایتان دردسر ساز شود.
3) خاطرات را دور بریزید؛
تمام چیزهایی که ممکن است شما را به یاد معشوق بیندازد را دور بریزید، مثل آهنگ ها، و وسایله ها در این زمان باید از هر چیزی که برایتان یادآور خاطره ای است دوری کنید، حتی چیزهایی وجود دارند که به طور نا خودآگاه وقایع گذشته را به شما یادآوری می کنند، باید حواستان به آنها هم باشد. یک جعبه دستتان بگیرید و در اتاق بچرخید و هر چه را احتمال می دهید شما را یاد او بیندازد در آن بگذارید حتی اگر خیلی کوچک باشد، بعد این جعبه را تا جایی که می توانید از خود دور کنید
4)بر ویژگی های مثبت خود تمرکز کنید.
در این برهه به احتمال زیاد نظر مثبتی نسبت به خود ندارید و دائماً در مورد خود منفی صحبت می کنید و شاید خود را لایق زندگی ندانید. اما مطمئناً شما هم چنان فرد ارزشمندی هستید که دارای ویژگی های مثبت فراوانی است اما شرایط شما قدرت دیدن این توانایی های مثبت را از شما گرفته است. پس بهتر است در گوشه ای نشینید و لیستی از ویژگی های مثبت خود تهیه کنید؛ ویژگی هایی که قبل از عاشق شدن شما وجود داشت و همچنان نیز وجود دارد. با این کار دید مثبتی به خود پیدا خواهید کرد و خود را سزاوار دوباره زیستن خواهید داشت.
5) از پیشگویی خود کام بخش بپرهیزید،
بسیاری از افرادی که در عشق ناکام می شوند، باور دارند که دیگر عشق را تجربه نخواهند کرد و شخص دیگری آنها را دوست نخواهدداشت. جالب آنکه گاهی اوقات این باور به وقوع می پیوندد زیرا این افراد از پیشگویی خود کام بخش استفاده کرده اند. این اصطلاح روان شناسی بدین معنا است که مسئله و تفکری واقعیت می یابد، چون فرد انتظار واقعیتش را داشته و به گونه ای رفتار می کند که باعث اتفاق افتادن آن می شود. شما و همه انسان ها لیاقت دوست داشته شدن و عاشق شدن را دارید. اما هر قدر، فردی بیشتر بگوید. « من هرگز عشقی نخواهم یافت» احتمال وقوع چنین انتظاری افزایش می یابد؛ زیرا مثلاً کمتر وارد گروه های اجتماعی می شود؛ برخورد دیگران را بیشتر کینه جویانه برداشت می کند، روابط سردتر با دیگران بر قرار می کند؛ از کوچک ترین رفتاری، فاجعه می سازد. اما به طور متضاد، هر اندازه افق دیدگاه کسی روشن تر باشد، مثلاً بگوید: « من چنان آدم شاداب و با طراوتی هستم که حتماً همدمی پیدا خواهم کرد» پیشگویی آینده عشقی او نیز روشن تر خواهد بود.
6) از اشتباهات خود عبرت بگیرید: بعد از این که از دست احساسات منفی رها شدید، می توانید به رابطه گذشته خود به عنوان یک تجربه آموزنده بنگرید. در مورد علت جدایی و اینکه چه چیزی در نهایت باعث ناسازگاری شما شد بیندیشید. با اجرای این مرحله مطمئن خواهید شد که دیگر اشتباهات گذشته که در انتها منجر به جدایی خواهد شد را در رابطه جدیدتان تکرار نخواهید کرد.
7) به خودتان زمان دهید،
گذشت زمان سبب می شود بتوانید منطقی تر در مورد گذشته خود بیندیشید. به قول سعدی
سعدی به روزگاران مهری نشسته بردل
بیرون نمی توان کرد الا به روزگاران

راه کار هایی برای گروه سوم
اگر در حال حاضر ازدواج کرده اید یا نامزد دارید اما مزه تلخ عشق ناکام قبلی خود را همچنان در زندگی خود حس می کنید، بهتر است از راهکار های زیر استفاده کنید.
1) بدانید همه چیز را نمی توان فراموش کرد
نباید انتظار داشت که بتوان همه چیز را فراموش کرد. بسیار پیش می آید که نمی توانیم خیلی از چیز ها را فراموش کنیم به خصوص اگر خاطرات خوبی با آن فرد داشته باشید. به هر صورت بخشی از آن خاطرات همیشه همراه ما خواهد بود. برای رها شدن از گذشته باید یاد بگیرید که ذهن را مدیریت کنید و هر لحظه نسبت به خودتان آگاه باشید و نگذارید ذهن هر گاه که خواست به گذشته سفر کند. اگر دقت کرده باشید بیشتر اوقات ذهن یا در گذشته سیر می کند یا در آینده و کمتر پیش می آید که ذهن به زمان حال فکر کند.
2) بدانید که هرگز عشق کافی نیست
در طول زندگی مشترک کنونی خود شاید بارها به خاطر مسائل و مشکلات گوناگونی به خود و دیگران گفته اید که اگر میان من و همسر کنونی ام عشق وجود داشت، چنین مشکلاتی به وجود نمی آمد، شاید هم به دختران و پسران جوان توصیه کرده اید که عشق و دوست داشتن برای یک زندگی مشترک کافی است. اما اگر چه عشق یکی از ارکان اصلی زندگی مشترک است اما برای اداره و ادامه دادن رابطه کافی نیست. هر چقدر که زندگی جلوتر می رود و سازو کارهای زندگی پیچیده تر می شود، خودتان به مرور می فهمید که زندگی به چیزهایی دیگر نیاز دارد.
3) از مرور خاطرات دست بردارید
بسیاری برایتان پیش آمده که وقتی تنها هستید به مرور خاطرات بپردازید، یکی از کارهایی که می توانید در این موقع انجام دهید. دادن دستور ایست است؛ این روش بسیار ساده و کار ساز است، یعنی لازم است خیلی محکم و مقتدر به ذهنتان ایست دهید تا نتواند به هر کجا خواست برود. در حقیقت اگر آگاه نباشید و نبینید که ذهن تان در حال سفر به گذشته است نمی توانید جلوی آن را بگیرید.
4)از مقایسه کردن دوری کنید
مقایسه کردن شاید مهم ترین ابزار برای شما باشد که احساس ناکامی و حسرت را تقویت کند. بسیاری از افراد که عشق ناکام را تجربه کرده اند، بعد از ازدواج دائماً به مقایسه محبوب سابق خود یا همسر فعلی شان می پردازند و بر اساس جهت گیری ذهنی مبنی بر ضعیف تر بودن همسر فعلی شان، دچار حس سرخوردگی می شوند. اما این را باید بدانید هر فردی متفاوت است نامزد یا همسر فعلی خود را از هیچ لحاظ (شکل، قیافه، وزن،استعداد و غیره) با همسر یا نامزد قبلی مقایسه نکنید، چون هر چه این کار را بیشتر انجام بدهید، بیشتر احیای حسرت می کنید. واقعیت دیگر این است که به علت بالا بودن هیجانات در شما، احساس تان به معشوق قبلی مانند یک بت ستودنی و بدون نقص است. پس مقایسه شما شاید اساس واقعی نداشته باشد.
5) ویژگی های منحصر به فرد همسرش را ببیند
به جای آنکه دائماً به چیز هایی فکر کنیدکه همسرتان ندارد اما معشوق تان آن ها را داشت. و روی آن چیز هایی که باعث تمایز همسر کنونی تان می شود، تمرکز کنید بدانید که همه انسان ها ویژگی های برای دوست داشته شدن دارند؛ برای مثال؛ از خود بپرسید همسرم چه ویژگی های استثنایی دارد؟ چه کاری می تواند انجام دهد که دیگران از آن عاجزند؟ با پاسخ گفتن به این سئوالات خواهید توانست خصیصه های که باعث عشق ورزیدن شما نسبت به او می شود را دریافته و آنها را همیشه مورد تحسین قرار دهید.
6) همسر خود را به صورت مثبت به دوستان و اقوام خود معرفی کنید
وقتی از ویژگی های مثبت همسرتان نزد دیگران تعریف می کنید و از روی یک شخصیت مثبت و دوست داشتنی نزد دیگران می سازید باعث می شود تا بتوانید سریع تر محبوب قبلی خود را فراموش کنید هنگامی که دیگران شروع به در نظر گرفتن شما به عنوان دو یار جدید نموده و معشوق قبلی شما را از یاد می برند، شما نیز همین کار را آسان تر انجام خواهید داد.
7) مکان های دوست داشتنی تازه پیداکنید
سعی نکیند با نامزد یا همسر فعلی تان خود به همان رستوران یا پارکی که با محبوب گذشته خود می رفتید سر بزنید چون این باعث می شود به جای اینکه حواس تان به نامزد یا همسرتان باشد به یاد محبوب قبلی خود نیفتید. بهترین کار این است که محل های تفریحی جدیدی انتخاب کنید که تا به حال نرفته اید آنجا بیشتر فرصت خواهید کرد که به همسرتان توجه کنید و سعی کنید او را دوست داشته باشید.

محمد ترکمان کارشناس ارشد روان شناسی بالینی