آرامیس مشاور




نقش حیاتی خانواده در درمان افسردگی پس از طلاق

یکی از مسائلی که امروزه در جامعه بسیار پر رنگ شده، پدیده طلاق است. آمارها نشان می دهد که در ده سال اخیر متاسفانه درصد طلاق به شدت بالا رفته است. دلیل و علت طلاق هر چه که باشد، متاسفانه ما با افرادی روبه رو هستیم که برحسب نوع شخصیت و جنسیت شان درگیر اختلالات روانی از جمله افسردگی می شوند و مدام خود را سرزنش می کنند و فقط خودشان را در مسئله جدایی و قطع زندگی مشترکشان ، مقصر جلوه می دهند. این افراد اگر تحت درمان قرار نگیرند، پیامدهای جبران ناپذیر برای خود، اطرافیان و جامعه به دنبال خواهند داشت. در زمینه بیماری افسردگی پس از طلاق ، علایم، دلایل و درمان با دکتر بهروز بیرشک ، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران گفت و گو کرده ایم که در زیر می خوانید:

آیا افسردگی بعد از طلاق در افراد مطلقه یک پروسه طبیعی است؟
بله کاملا طبیعی است. ما به افسردگی بعد از طلاق ، افسردگی موقعیتی می گوییم. وقتی شخص به دلایلی آمادگی و یا انتظار جدا شدن را نداشته باشد خیلی سریع به سمت افسردگی پیش می رود . به هر حال همان طور که می دانید، در جامعه و فرهنگ ما، مسئله طلاق مثل یک تابو است و بسیاری از افراد مطلقه مخصوصاً زنان بسیار نگران این موضوع هستند، چرا که آنها بعد از طلاق هیچ نوع حمایتی را دریافت نمی کنند و اگر افسردگی به سراغ این دسته از افراد بیاید، بسیار طبیعی است.

چند درصد از زوج ها بعد از طلاق دچار افسردگی می شوند؟
درصد جامعی در این باره گزارش نشده، اما در میان مراجعه هایی که داشتم، بیشتر زنان مطلقه دچار افسردگی شده بودند؛ افسردگی در زنان به طور طبیعی نسبت به مردان بیشتر است که این مسئله مربوط به جنبه های بیولوژیکی ، فرهنگی و محیطی است.

علایم افسردگی بعد از طلاق با افسردگی بالینی متفاوت است؟
خیر. اگر بخواهیم جنبه های ظاهری مسئله را مدنظر قرار دهیم ، شبیه به هم هستند، اما از لحاظ نحوه تفکر و رویکردی در زمینه این دو نوع افسردگی مقداری تفاوت وجود دارد. آنچه مهم است، برداشت افراد از موضوع طلاق است. تعبیر و تفسیر مردم از طلاق متفاوت است، مخصوصاً برای کسانی که تصور طلاق را نپذیرفته اند و دچار یک نوع احساس بی تکلیفی و ترس از اینده هستند.

علایم این افسردگی را به اختصار توضیح دهید؟
فرد افسرده حال، چه افسردگی بعد از طلاق باشد و یا افسردگی های دیگر ، دارای چهره ای گرفته اشت که شادابی در صورتش دیده نمی شود و به راحتی می توان از تماس چشمی این مسئله را دید. آنها دارای یک نوع حالت رخوت و کرختی هستند که در صورتشان نمودار است و از لحاظ تغذیه دچار مشکل و با کم خوابی یا پرخوابی مواجه اند، اضطراب و استرس بالایی دارند، سعی می کنند که از دیگران فاصله بگیرند، دچار نوعی کاهش علاقه هستند و به فعالیت روزمره خود نمی پردازند، بی انگیزگی، بی علاقگی و بی تفاوتی را به راحتی می توان در این دسته از افراد دید.
کسانی که دچار افسردگی بعد از طلاق می شوند، آیا قبل از پدیده جدایی نیز زمینه افسردگی داشته اند؟
اگر موضوع جدایی به صورت ناگهانی پیش بیاید و فرد خودش را برای این مسئله آماده نکرده باشد و اینکه در مدت بسیار کمی دچار سرخوردگی شده باشد، خوب بالطبع آمادگی برای افسردگی قبل از طلاق بسیار کوتاه تر از زندگی هایی است که زن و مرد سال ها با فاصله و ناراحتی از یکدیگر، مجبور به تحملش هستند. در این نوع زندگی ها بالطبع افسردگی قبل از طلاق هم وجود داشته است.

فرد مطلقه افسرده آیا به خودکشی فکر می کند؟
بسته به نوع شخصیت و تفکر او دارد و اینکه آیا می تواند از عهده این موضوع برآید و اگر امیدی به این مسئله نداشته باشد یا اینکه طلاق را در ذهنش بزرگ کرده، به طوری که توان رویارویی با آن را ندارد متاسفانه فکر خودکشی به سراغش می اید.

چه عواملی در این مرحله، تشدید کننده افسردگی است؟
مربوط به شرایطی است که فرد مطلقه در آن زندگی می کند . خیلی از زنان خانه دار هستند و با طلاق دیگر دارای حمایت مالی نیستند و استقلال زندگی شان را از دست می دهند. نگرانی از آینده، افسردگی آنها را زیادتر می کند. البته یکی دیگر از مسائل بسیار مهم که در شدت افسردگی نقش بسزایی دارد ، زوج هایی هستند که دارای فرزند می باشند، تغییر در خانواده ، حضانت فرزند، دور شدن از فرزند و نگرانی از آینده فرزندان، مهم ترین عوامل تشدید کننده افسردگی بعد از طلاق است.

دیده شده که برخی از روان شناسان و مشاوران برای درمان سریع افسردگی ، از جایگزین درمانی نام می برند، نظر شما در این باره چیست؟
در این برهه، جایگزین درمانی و وارد رابطه جدید شدن صحیح نیست. ما باید زمانی به ازدواج مجدد فکر کنیم که ذهنمان کاملا موضوع طلاق را پذیرفته باشد و به اصطلاح بایگانی شده است ، در زمینه ازدواج مجدد وارد مسائل مقایسه ای می شود که مشکل زا است. من به جای جایگزین درمانی، معتقدم که باید شخص آنچه را اذیتش می کند ، حلاجی نماید و شیوه زندگی اش را مقداری تغییر دهد و به مشغولیت فکری و ذهنی دیگری بپردازد و فعالیت هایی را که دوست دارد تجربه نماید.

اعتماد به نفس در فرد مطلقه تا چه حد در بهبود فرد افسرده نقش دارد؟
اعتماد بنفس بسیار کمک کننده است. کسانی که اعتماد به نفس ندارند، یعنی خودپنداری شان شکل نگرفته یا از اعتماد به نفس کم برخوردارند، بیشتر آمادگی بیماری افسردگی را دارند، یا بهبودشان طولانی تر می شود چرا که نداشتن اعتمادبنفس برای این دسته از افراد نوعی شکست محسوب می شود. کسانی که از اعتمادبه نفس بالایی برخوردارند و احقاق حق خود را یاد گرفته اند ، خودشان را موجود درمانده ای نمی بینند و نسبت به سایرین در مقابل بیماری مقاوم تر عمل می کنند و مراحل ترمیم سریع تر صوت می گیرد.

حمایت خانواده چطور؟
حمایت خانواده از فرزند مطلقه که منظور ما زنان است، بسیار یاری کننده است و نقش حیاتی دارد. حمایت خانواده به انها نشان می دهد که تنها نیستند و مورد علاقه والدین شان می باشند و اگر هم اتفاقی پیش آمده و جدا شده اند، انسان های خطاکاری نیستند، و اینکه نباید به انها احساس ترحم داشته باشند. این مسئله باعث می شود که فرزند افسرده حس کند که من مثل سابق در خانواده ام جایگاهم را حفظ کرده ام اما برعکس اگر خانواده با موضوع طلاق مشکل داشته باشد و پذیرای این مسئله نباشد، فرد افسرده دچار نوعی احساس رانده شدن و طردشدن از خانواده می شود. احساس عدم پذیرش از سوی خانواده در تشدید افسردگی نقش بسیار بالایی دارد.

شما به عنوان دکتر روان شناس، برای افرادی که افسردگی بعد از طلاق را تجربه می نمایند چه راهکارهای را پیشنهاد می کنید؟
در درجه اول، شرایط، موقعیت و فرهنگی که فرد در آن زندگی می کند باید مورد بررسی قرار بگیرد . سپس وی با کمک از وران شناس، تمام دغدغه های ذهنی، نگرانی و افکار خود را بیان کند و اینکه ما به عنوان روان درمان وی، او را با راه های مقابله با این مسئله و مهارت های حل مسئله آشنا سازیم.

مدت زمان درمان این نوع افسردگی چقدر است؟
بستگی به شخصیت و مشکلاتی دارد که در پدیده طلاق برایش پیش آمده است. شخصیت فرد نقش بسیار مهمی دارد. کسانی که جدا می شوند باید با قطع مسئله کنار بیایند. اما مثلا در ازدواج های فامیلی که امکان دیدن همسر گذشته وجود دارد یا مسئله حضانت فرزند و دیدن همدیگر در هفته امکان پذیر است، درمان افسردگی را به تعویق می اندازد.باز هم اشاره می نمایم که خانواده و حمایت آنها در درمان افسردگی نقش حیاتی دارد.

در نهایت، برای خروج از افسردگی ، ضمن راهکارهای مشاور، فرد باید ورزش کردن را فراموش نکند و به برنامه های مورد علاقه اش بیش از گذشته توجه کند، به کلاس های تفریحی برود و با دوستان خود رفت و آمد بیشتری داشته باشد.

فرزانه نیک روح متین، ماهنامه سپیده دانایی، شماره 51