06/28 1392

سه بعد از آسیب های مردان بعد از طلاق

سه غم آمد به جانم، هر سه یکبار
چارچوب آسیب ها پس از طلاق در چند محور و بعد قابل بررسی است. آسیب ها در سه محور فردی، خانوادگی و اجتماعی بررسی می شود
1- پیامدهای فردی:
به آسیب هایی که بر تک تک افراد وارد می شود، پیامدفردی و آثار فردی گویند. در پژوهش ها مشخص شده است که آثار فردی وسیع است و خود به سه دسته 1- سرخوردگی منفی، 2- حس بدبینی و تردید و 3- مشکلات مالی تقسیم می شود.

اولین اثر بر پیامدهای فردی، سرخوردگی فرد است. این حالت خود را با عباراتی و جملات منفی نشان می دهد. در واقع عبارت «دریغ و افسوس گذشته وای کاش آینده» از آن عبارت است.
به نظر می رسد، این نوع سرخوردگی با تعریف خود طلاق که نوعی سرخوردگی و ناکامی در لذت جویی است، منطبق باشد. مردهایی که طلاق می گیرند، در زندگی مجدد خود، دیگر آن صفا و خلوص بی غل و غش اولیه را که در زندگی ابتدایی خود ارائه کردند، ندارند.
دومین پیامد طلاق، حس بدبینی و تردید از ازدواج است. افراد فکر می کنند اصلا لازم است دوباره ازدواج کند یا خیر، یا اصلا چه ضرورتی دارد دوباره ازدواج کنند. برای افراد پس از طلاق فرصت هایی برای ازدواج مجدد به وجود می آید، اما آنها به دلیل حس بدبینی که با سرخوردگی همراه است، از کنار آنها می گذرند. جالب این است که مردان در مقایسه زنان از بخت کمتری برای ازدواج بعدی برخوردارند. اگر فرزند نیز با مرد زندگی کند، این موضوع کمتر نیز خواهد شد، چرا که زنان کمتری هستند که حاضر به تربیت فرزندان دیگران باشند. حتی اگر مردی با زنی که حاضر به پذیرش فرزندش است، ازدواج کند و به ازدواجی اجباری تن دهد، تا آخر عمر با عبارت دریغ و افسوی گذشته زندگی می کند.
سومین اثر فردی که پس از طلاق بر مرد وارد می شود، مشکلات مالی است. حتی اگر مورد حمایت خانواده قرار گیرد، مشکلات مالی اجتناب ناپذیر است؛ به ویژه در مورد زنانی که تلاش می کنند حق و حقوق خود را دریافت کنند. البته این باور در جامعه و فرهنگ ایرانی وجود که وضعیت را برفرد آن قدر سخت بگیرند که زن بگوید «مهرم حلال، جانم آزاد». این به صورت راهکار خوبی برای نپرداختن حقوق زنان در آمده است. در واقع مشلات مالی تبعاتی دارد، که این تبعات خود را در قالب بدهکاری و گاهی در غالب روانه شدن به زندان نشان می دهند. شاید طلاق برای خانم ها آسیب های اجتماعی داشته باشد، اما برای مردان زندان و مشکل مالی به همراه یاس و ناامیدی، فرد را به سمت خودکشی و دگر کشی یا مصرف مواد سوق می دهد تا سطح هوشیاری پایین آید و از اطراف بی اطلاع شود.

2- پیامدهای خانوادگی
این پیامدها نیز به سه شاخه 1- پیامدهای گروه روانی یا عقده های روانی در کودکان؛ 2- احتمال افزایش گرایش کودکان به خلاف کاری و 3- شیوه سازگاری همسر جدید با فرزندان قبلی تقسیم می شود.
1. پیامد گروه روانی یا عقده های روانی در کودکان
طلاق به معنی از هم گسستگی خانواده است. اگر در این میان، فرزندی در میان باشد، فرزند به اصطلاح مانند گوشت قربانی به عنوان وجه المصالحه قرار می گیرد. این رفتار بر کودک تاثیرات جدی می گذارد.
آنتونی گیدنز، جامعه شناس مشهور انگلیسی می گوید: «پیدایش عقده های روانی و پیامدهای خانوادگی به میزان ستیز میان پدر و مادر پیش از جدایی، سن کودکان در آن زمان، که آنها برادر یا خواهر دارند یا خیر، وجود پدر بزرگ، مادر بزرگ و سایر خویشاوندان، روابط آنها با هر یک از والدین و اینکه اغلب چقدر پدر و مادر را می بینند و ... همه این عوامل و عوامل دیگر می تواند برفرآیند سازگاری تاثیر داشته باشد. تحقیقات نشان می دهد که کودکان پس از جدایی پدر و مادرشان اغلب از اضطراب عاطفی آشکاری رنج می برند... کودکانی که در سن پیش از مدرسه بودند، دچار سردرگمی و وحشت شدند و معمولا خود را به خاطر این جدایی مقصر می دانند. کودکان بزرگ تر بهتر می توانستند انگیزه های پدر و مادرشان را برای طلاق درک کنند، اما اغلب آثار آن را در زندگی آینده خود می بینند و اغلب احساس خشم شدیدی را نشان می دادند.»
معادل همین مفهوم را نیز روان شناسان قبول دارند. آنها معتقدند که از پیامدهای طلاق روی بچه ها شامل ترس بدون دلیل، بی خوابی، بی اشتهایی، اختلال در تغذیه، لکنت زبان، پرخاشگری و تجاوز به دیگران است.
2. احتمال افزایش گرایش فرزندان به خلاف کاری
جو خانواده بعد از طلاق می تواند محرک بزهکاری باشد. یعنی زمانی که چارچوب خانواده و موازنه قدرت به هم می خورد، برای بچه ها ابهامی در مورد تکالیف زندگی خودشان به وجود می آید. توجه آنها برای دریافت توجه و تامین عاطفی به محیط بیرون از خانه جلب می شود که معمولا گروه همسالان است. اما مشکل اینجاست که چون این فرزندان مهارت لازم برای جلب توجه همسالان مثبت خود را ندارند، به سمت همسالان منفی که معمولا بزهکارند، گرایش پیدا می کنند.
3. شیوه سازگاری همسر جدید با فرزندان قبلی
برای این سازگاری دو مشکل بر سر راه خانواده ها قرار دارد:
- ذهنیت منفی بچه ها نسبت به نامادری؛
- احتمال مداخله مادر اصلی یا سایر اعضا خانواده در شیوه تعامل با نامادری با فرزند.
پدر بخشی از انرژی و امکانات خود را در سال های اولیه شروع زندگی مجدد، برای ایجاد وفاق میان میان فرزندان و همسر جدید متمرکز می کند.به طور مثال، گاهی پدرها مجبورند برای فرزندان خانه مجردی تهیه کنند که این موضوع خود دو فشار مهم بر پدر وارد می کند:1- ایجاد منبع مالی جدید برای تامین دو زندگی مستقل و 2- استرس ناشی از زندگی مجردی فرزندان و آسیب هایی که به فرزندانش ممکن است به دلیل تنهایی وارد شود.

3- پیامدهای اجتماعی:
از آنجا که طلاق از مرز فردی و خانوادگی بیرون می آید و به اجتماع کشیده می شود، باید آن را مدنظر قرار داد. در این محور نیز به دو مورد مهم توجه می شود:
1- اختلالات و انحرافات جنسی، 2- احتمال افزایش بزهکاری در جامعه
اختلالات و انحرافات جنسی : این موضوع تنها متوجه خانم ها نیست . این موضوع تهدید جدی برای مردان نیز به حساب می آید و مردان را نیز دچار آسیب می کند که پس از طلاق این ویژگی را پیدا می کنند. این انحرافات جنسی بعد از طلاق تنها زن و مرد را تهدید نمی کند، بلکه بچه ها چنین خانواده هایی را نیز درگیر می کنند. یکی از مهم ترین درگیری ها، درگیری های بچه گای طلاق با مسئله هم جنس گرایی است. در واقع خانواده تک والدی، می تواند زمینه ساز گرایش به همجنس گرایی را شکل دهد؛ به خصوص اگر بچه زیر 5 سال یا در دوران رشد و فرآیند رشد باشد. برای مثال: اگر جای پدر به دلیل مشغله کاری زیاد خالی یا نبودش در جو خانواده احساس شود و از سوی دیگر مادری سخت گیر در خانه حضور داشته باشد، می تواند پسران را دچار آسیبی کند. به عبارتی، اگر پسر با مادری سلطه گر و محدود کننده زندگی کند که نقش پدر ضعیف شده باشد و مادر منبع قدرت شود، احتمال گرایش به اختلالات جنسی زیاد است.
2- از پیامدهی اجتماعی دیگرف افزایش بزهکاری است که جزو مشکلات خانواده نیز بوده که توضیح داده شد.

 آیا این آسیب ها طبیعی است و باید هر کسی بعد از طلاق آنها را تجربه کند؟
خیر اینگونه نیست . برخی افراد هستند که پس از طلاق دچار این مشکلات نمی شوند. برخی فرزندان نیز هستند که چنین آثاری را تجربه می کنند، اما راه درست را در پیش می گیرند. از حدود 40 سال پیش تا کنون تحقیقات زیادی در این مورد انجام شده است که مشخص کرده که بچه های حاضر در خانواده های آلوده و از هم گسسته، با توجه به جو از هم گسسته و محیط از هم گسیخته، عملکرد خوبی داشته و رشد سالم خود را حفظ کردند. اگر طلاق به معنای تخریب روابط خانوادگی معنی شود، تحقیقات در حوزه تاب آوری نشان داده، حدود 50 تا 70 درصد چنین کودکانی دوباره به پیشرفت بالایی دست پیدا می کنند.

 چرا این اسیب ها با آسیب های زنان بعد از طلاق متفاوت است؟
محورهای طلاق در هر سه محور فردی، خانوادگی و اجتماعی یکسان است، اما شدت برون داد آنها متفاوت است. طلاق برای خانم ها در فرهنگ ایرانی به 5 دلیل شدیدتر معنی می شود.
اول: خانم ها کمتر پشتوانه مالی دارند، در نتیجه آسیب پذیری آنها بالاتر است.
دوم: باور اصلی ایرانی در مورد زنان این است که «زن با چادر سفید به خانه همسر وارد می شود و با کفن سفید باید خارج شود.» اگر زنی نتوانست شرایط سخت زندگی با همسرش را تحمل کند و به اصطلاح «بسوزد و بسازد» باید زیر بار نگاه سنگین اجتماعی و کنترل های شدید خانوادگی قرار گیرد.
سوم: مرد مطلقه می تواند شغل خود را حفظ کند، اما زن مطلقه به سختی می تواند شغل پیدا کند و اگر هم پیدا کرد، باید با مشکلات آن دست و پنجه نرم کند یا خانه نشینی و بیکاری را به آزار و اذیت سرکار ترجیح دهد.
چهارم: در ازدواج مجدد، معمولا زنان قدرت انتخاب کمتری دارند، اما ممکن است ازدواج موفق تری داشته باشند. از سوی دیگر مردان انتخاب های زیادی دارند، اما احتمال داشتن یک زندگی مطلوب برایشان کمتر است.
پنجم: در ایران متاسفانه برای خانم های مطلقه ای که قصد ازدواج مجدد ندارند و از سوی دیگر پس از ازدواج پشتوانه خانوادگی خود را – مانند فوت پدر و مادر – از دست داده اند، تشکیل، سازمان یا نهادی اجتماعی خاصی وجود ندارد که بتواند آنها را پوشش دهد ، در نتیجه این گونه افراد بیشتر گرایش به آسیب های اجتماعی پیدا می کنند و در واقع طعمه فریبکاران قرار می گیرند.

برای کاهش این اسیب ها ،می توان 8 راهکار تعریف کرد.
1. تحمل مسئولیت انتخاب. مردانی می توانند پس از طلاق موفق تر عمل کنند که تحمل مسئولیت انتخاب خودشان را داشته باشند. در واقع بپذیرند که طلاق انتخاب خود آنها بوده و لزوما از بیرون به آنها دیکته نشده است. به جای گشتن به دنبال مقصر، شیوه زندگی خود را تحلیل کنند.
2. از مشاور و متخصص کمک بگیرند. برای شناخت زندگی پس از طلاق و مسئولیت های بعدی که به ویژه پس از طلاق بر عهده آنهاست، از وزان شناسان خانواده راهنمایی بگیرند.
3. حتما مسیر گفت و گوی را با همسر قبلی خود محفوظ داشته باشند. در واقع از قطع ارتباط مطلق پرهیز کنند. همیشه زمینه بازگشت به زندگی مجدد را باز نگه دارند. حتی در قانون شرع اسلام، در بین 4 نوع طلاق، طلاق رجعی داریم که اگر زوجین پیش از سرآمدن عده 3 ماه و 10 روز است به هم برگردند، بدون عقد دوباره زن و شوهر هستند. در واقع این موضوع می تواند از بسیاری از پیامدهای فردی، خانوادگی و اجتماعی از جمله انحرافات جنسی و ... پیشگیری کند و تلاش برای تفاهم مجدد را موجب شود.
4. به هیچ وجه اصرار به قطع رابطه کامل فرزندان با مادر خود نکنند.
5. به هیچ وجه در مقابل فرزندان از مادر آنها بدگویی نکنند، ولو اینکه مادر مقصر باشد. در واقع ذهن بچه ها مقصر را شکل ندهند.
6. شبکه روابط اجتماعی را هم برای خود و هم با مدیریت خود برای فرزندانشان شکل دهند. در واقع نباید بگذارند طلاق روابط اجتماعی منفی را جایگزین روابط اجتماعی مثبت کند.
7. اگر خواستند که بچه ای از همسردوم خود داشته باشند، پیش از اقدام موضوع را با فرزند یا فرزندان اولی که با انها زندگی می کنند در میان بگذارند و موضوع را طرح کنند. به عبارتی حق انتخاب دهند.
8. مردان پیش از رسمیت دادن به ازدواج مجدد خود، زمینه آشنایی فرزند یا فرزندان را با آن خانم فراهم کند. در این مورد می توانند از مشاور تخصصی در این زمینه کمک بگیرند.

دکتر عزت اله کردمیرزا / روان شناس
گردآوری: مرکز مشاوره روانشناسی آرامیس