آرامیس مشاور




سپردن کودکان به مادر بزرگ ها و پدر بزرگ ها ؛ خوب یا بد؟

خونه مادر بزرگه هزار تا قصه داره!
در زندگی پر از مشغله امروز، بسیاری از والدین، به خصوص والدین جوان، فرصت کافی برای گذراندن وقت با کودک خود ندارند. بسیاری از خانم ها شاغل یا دانشجو هستند یا در کلاس هایی شرکت می کنند که نمی توانند فرزندشان را همره خود ببرند. آقایان هم که تکلیفشان مشخص است: کار و کار. گاهی حتی قبل از این که کودک بیدار شود از خانه بیرون می روند و زمان خواب کودک از کار برمی گردند. در طول روز، شاید حتی فرزند خود را نبینند. می ماند فقط روزهای تعطیل که هزار و یک کار دیگر هم برای انجام دادن دارند. حتی پدرانی که فرصت بیشتری دارند هم باز به طور معمول نمی توانند بیش از نیمی از روز را با فرزند خود بمانند. اما کوکان همچنان به توجه و مراقبت نیاز دارند. نیازهای آنها چندان با رشد و تغییر اجتماع تغییر نکرده است. کودک همچنان نیاز دارد کسی باشد که به او غذا بدهند، مراقب سلامتی او باشند، در برابر خطرات احتمالی از او محافظت کنند، با او وقت بگذارنند، برایش کتاب بخوانند، با او بازی کنند و جواب پرسش های بی پایانش را بدهند.

اما در زندگی امروز، از یک طرف والدین بسیار درگیر و مشغولند و از طرف درگیر ، سبک زندگی جدید مانند گذشته نیست که اقوام و خویشاوندان در نزدیکی هم و حتی در یک خانه بودند و همیشه اطراف کودک پر از افرادی بود که می توانستند از او مراقبت کنند، پس چه باید کرد؟
کدام راه حل موثر تر و عملی تر است؟
والدین گزینه های متفاوتی برای حل کردن این تعارض، یعنی نیاز کودک به این که برایش وقت بگذارند از یک طرف و وقت نداشتن والدین از طرف دیگر، پیش روی خود می بینید:
1. هماهنگی زمان کار والدین
برخی کار خود را به نحوی تنظیم می کنند که در هر ساعت دست کم یکی از والدین در کنار کودک حضور داشته باشد.
2. کارهای پاره وقت و مهدکودک
برخی با انتخاب کارهای نیمه وقت، ساعت هایی از روز کودک را به مهد کودک ها یا خانه های بازی می سپارند و بقیه روز خودشان از او مرافبت می کنند.
3. پرستار
برخی دیگر پرستار انتخاب می کنند. پرستار می تواند زمان بیشتری با کودک بگذارند، حتی در خانه هم از او مراقبت کند و در همه ساعات شبانه روز در اختیار والدین باشد. به علاوه، ممکن است تحصیلات مرتبط خوبی داشته باشد یا تجربه اش در نگهداری از کودک از والدین بیشتر باشد. اما انتخاب یک پرستار خوب اصلا کار ساده ای نیست. وارد کردن یک غریبه به زندگی، آن هم غریبه ای که او را نمی شناسی و سپردن فرزند عزیزت به او، انتخاب سختی است. به علاوه ، پرستار گرفتن پرهزینه هم هست.
4. مادر بزرگ ها و پدربزرگ ها
در این بین بسیاری به والدین خود مراجعه می کنند و فرزندان خود را به دست مادر بزرگ ها و پدر بزرگ ها می سپارند. چه کسی نزدیک تر و شناخته شده تر از پدر و مادر خود آدم، آنها که دلسوز هم هستند و نوه شان را خیلی دوست دارند. در نگاه اول، مادربزرگ و پدر بزرگ بهترین گزینه برای نگهداری از کودکان هستند، البته قطعاً این کار فوایدی چند جانبه دارد.
مادر بزرگ و پدر بزرگ ؛ آغوش گرم، مهربان و دلسوز و البته بدون هزینه
وقتی مادر بزرگ و پدر بزرگ از نوه ها نگهداری می کنند، خیال والدین بابت بسیاری از موارد راحت است. می دانند که آنها بهترین ها را برای نوه خود می خواهند، به اندازه والدین برای نوه ها نگران هستند و از آنها به خوبی مراقبت می کنند. تازه هزینه های گرفتن پرستار را که ندارند هیچ، ممکن است در مواردی با کمک ها و خریدهای خود، هزینه های خانواده را پایین تر هم بیاورند. اما در این میان، نکاتی وجود دارد که نباید نادیده گرفته شود.
ردپای گذر سن
مادر بزرگ ها و پدر بزرگ ها معمولاً سن بالایی دارند. اگر می خواهید فرزند خود را به آنها بسپارید ، سن انها را به خاطر داشته باشید و میزان توانمندی های آنها را بسنجید، فرزندان در بسیاری از موارد، تصویری از والدین خود دارند که خیلی واقع بینانه نیست. برای آنها پدر و مادر شان همان پدر و مادر قوی از دوران کودکی و نوجوانی خود در ذهن دارند، باقی مانده اند که روزگاری به خوبی از عهده مراقبت و تربیت آنها برآمده اند و برای همین، فکر می کنند لابد الان هم می توانند به همان خوبی از نوه خود نگهداری کنند، اما واقعیت این است که وقتی سن بالا میرود، استانه تحمل در بعضی موارد پایین می اید. سر و صدا می تواند خیلی بیشتر از قبل کلافه کننده باشد. مدت زمانی که می توانند کار کنند کم تر می شود و نیاز به زمان های استراحت بیشتری دارند، اسیب پذیر تر هم می شوند . نمی توانند مثل قدیم روی پله ها دنبال کودک بدوند و اگر ناگهان زمین بخورند ، آسیبی که می بینند بیشتر از قبل خواهد بود و دوره نقاهت و بهبودی هم خیلی طولانی تر خواهد شد و آنها نیاز دارند از زندگی خود لذت ببرند. البته حضور نوه ها بسیار دوست داشتنی است، اما اگر مسئولیت زیادی به گردن داشته باشند، فرصت کمی برای خودشان باقی می ماند.
مراقب مادر بزرگ و پدر بزرگ ها هم باشید
پس اگر همه موارد را سنجیدید و به این نتیجه رسیدید که بهترین گزینه برای نگهداری از فرزندتان، مادربزرگ و پدر بزرگ هستند، واقع بینانه توانمندی ها و ضعف های آنها را ببینید. شاید به شما نگویند، اما زمان استراحت، برنامه معمول زندگی و زمان هایی را که لازم دارند برای خودشان وقت بگذارند هم در نظر بگیرید. به آنها فرصت بدهید نگهداری از نوه های خود را کاری لذت بخش ببینند، نه وظیفه ای طاقت فرسا که در برابر آن، چاره دیگری برایشان باقی نمانده است.
گذاشتن فرزندان نزد پدر بزرگ و مادر بزرگ چه تاثیری روی کودک خواهد داشت؟
فاصله نسل ها
والدین، فرزندان و پدر بزرگ و مادر بزرگ به سه نسل متفاوت تعلق دارند. یادتان هست چقدر با والدین خود اختلاف نظر و عقیده داشتید؟ حالا این فاصله به اندازه یک نسل با نوه ها بیشتر می شود. والدین امروزی به خصوص دوست دارند فرزند خود را مطابق روش هایی بزرگ کنند که فکر می کند درست تر از روش والدین شان است. آنها از کتاب های آموزشی، کلاس های گروهی، جلسات پرسش و پاسخ و جلسات مشاوره تخصصی استفاده می کنند تا روش های بهتری برای فرزند پروری بیاموزند. اما تغییر روشی که سالیان سال، مادربزرگ و پدر بزرگ فرزندان خود را با آن بزرگ کرده اند کار ساده ای نیست. می توان برای انها توضیح داد البته، اما اگر هم بپذیرند، باز در عصبانیت یا حتی وقتی احساساتی می شوند، مثل هر انسان دیگری به روشی بر می گردند که بیشتر در وجود و ذهنشان نهادینه شده است.

دنیای مدرن و فناوری ها
کودکان امروز از رایانه و اینترنت سر در می آورند و انواع و اقسام بازی های رایانه ای را می بینند و بازی می کنند . کارتون هایی می بینند که با کارتون های زمان والدینشان متفاوت است. به واسطه قرار گرفتن در دنیایی رو به پیشرفت و غنی از اطلاعات، سریع تر از بچه های نسل قبل رشد می کنند و می توانند با هوش تر و خلاق تر باشند. همه این تفاوت ها، سبک فرزندپروری متفاوتی می طلبد، از سوی دیگر، برخی از این تغییرات می تواند برای پدر بزرگ و مادربزرگ ها پذیرفتنی نباشند. البته هستند پدر بزرگ و مادر بزرگ هایی که به خوبی کار کردن با رایانه را یاد گرفته اند و بازی های رایانه ای را می شناسند، اما باز نگاه آنها و سبک زندگی شان با کودکی که از وقتی چشم باز کرده دنیا را این طور دیده است، متفاوت خواهد بود.از یک طرف، هماهنگ شدن مادربزرگ ها و پدر بزرگ ها با این دنیای به سرعت در حال تغییر می تواند سخت باشد و از طرف دیگر، کودک برای مواجه شدن با این دنیای بی انتهای اطلاعات گوناگون، نیاز به راهنمایی های موثر و به موقع و نظارت کافی دارد که از عهده کسانی بر می آید که شناخت خوبی از انواع و اقسام رسانه ها، وب سایت ها، امکانات اینترنت و تبلت داشته باشند.

اختلاف روش ها و سردرگمی بچه ها
یکی از مسائلی که در خانواده هایی که نوه ها نزد پدر بزرگ و مادر بزرگ ها می مانند بسیار متداول است، تفاوت روش های والدین و پدر بزرگ و مادر بزرگ است. در این شرایط ، گاه بچه ها گیج می شوند و نمی دانند بالاخره چه کار کنند. کودکان به خصوص در سنین قبل از دبستان ، با سرعت و شدت در حال جمع آوری اطلاعات در مورد زندگی هستند. قوانین زندگی را کشف می کنند و برای خود نقشه ای از زندگی و آدم ها در ذهن می سازند. این که چه رفتاری صحیح است و چه رفتاری غلط، چه محدودیت هایی در زندگی انسان وجود دارد، چه چیزهایی ارزش است و چه چیزهایی پسندیده نیست، حتی این که خودشان چقدر ارزشمندند، عزت نفس و اعتماد به نفسشان ، این که بهترین راه برای رسیدن به خواسته ها کدام است، احساسات چه معنایی دارند، چطور باید با دیگران رفتار کرد، سر میز با چه آدابی غذا بخورد و خلاصه، پایه های همه آنچه زندگی را می سازد در این سن می آموزند. وقتی بین والدین و مادر بزرگ و پدر بزرگ در هر یک از موارد اختلاف نظر وجود داشته باشد، ممکن است باعث شود که کودک دچار گیجی و سردرگمی شود. نمی داند بالاخره اجازه دارد سر خوراکی های یخچال برود با نه، درست است که به غریبه ها سلام کند یا نه.
این شرایط می تواند روی شکل گیری عزت نفس و اعتماد بنفس کودک، درونی شدن ارزش ها و رفتارهای صحیح تاثیر بگذارد، بنابراین، یک بحث بسیار مهم در این زمینه هماهنگ شدن والدین با پدر بزرگ و مادربزرگ ، دست کم در مورد موضوعات مهم است. اگر قرار است قوانینی وضع شود، بهتر است در خانه خودتان و والدینتان یکی باشند. بهترین کار این است که چندین بار با صبر و حوصله و البته جدی، با پدر بزرگ و مادربزرگی که قرار است از فرزندتان نگهداری کنند جلساتی داشته باشید و با هم صحبت کنید. در مورد مسائل و قوانین مهم به توافق برسید. نظر انها را بشنوید . البته قرار نیست در همه موارد شما آنها را تغییر بدهید . اگر می خواهید وظیفه ای به این سنگینی را به آنها محول کنید ، باید در مواردی هم پذیرا باشید و شما با آنها هماهنگ شوید.

دلبستگی و مادر بزرگ ها و پدر بزرگ ها
کودکان به یک یا گاهی دو نفر از بزرگسالان اطراف خود دلبسته می شوند. معمولاً این فرد مادر است. دلبستگی و نوع رفتار فردی که کودک به او دلبسته می شود تا آخر عمر روی زندگی کودک موثر خواهد بود . کودک به فردی دلبسته می شود که همیشه هست، هر وقت اعلام نیاز می کنند به نیازش پاسخ می دهد، از او مراقبت می کند و به او احساس امنیت می دهد، پذیرا و گرم است و به او می فهماند که در هر شرایطی ،بدون هیچ قید و شرطی او را دوست دارد، حتی اگر رفتار او را نپذیرد، یاد می گیرد که دوست داشته شدن می تواند بدون شرط باشد. احساس امنیت می کند و در رابطه های مهم دوران بزرگسالی خود نیز این احساس امنیت را خواهد داشت و طبیعتاً زندگی شادتری تجربه خواهد کرد.
اما کودکانی که مراقب ثابتی ندارند، با روش های مختلفی با رفتار آنها برخورد می شود و یا احساس پذیرفته بودن در هر شرایطی را تجربه نمی کنند چنین احساس امنیتی را ندارند. آنها فکر می کنند تنها در شرایط خاصی مقبول و دوست داشتنی خواهند بود. به همین دلیل هم شروع به رفتارهایی برای حفاظت از خود در برابر این دنیای ناامن می کنند. این کودکان در بزرگسالی و به خصوص در روابط نزدیک خود، مشکلات زیادی خواهند داشت.
بهترین حالت این است که کودک به خصوص در دو سال اول با مادرش باشد که بتواند به او دلبسته شود. البته رفتار مادر در ایجاد دلبستگی خوب و سالم و امن بسیار موثر خواهد بود . تنها حضور مادر به این معنا نیست که دیگر مشکلی وجود ندارد. اما قطعاً تغییر دادن شیوه زندگی کودک، به خصوص در سال های اول، باعث آزار او خواهد شد. پس اگر هم ناچارید او را نزد کسی بگذارید ، سعی کنید همیشه یک فرد ثابت باشد. همچنین اگر می خواهید مادر بزرگش از او در مواقعی که نیستید نگهداری کند، از همان ابتدا تقسیم زمانی مشخصی داشته باشید تا برای کودک قابل پیش بینی باشد.

خطر از دست دان فردی که کودک به او دلبسته است.
از دست دادن عزیز بسیار سخت و پر از استرس است. برای کودکان هم همین طور است، حتی اگر واکنشی که نشان می دهند شبیه به بزگسالان نباشد. اگر کودک تنها به مادر بزرگ یا پدربزرگش دلبسته باشد و آنها سن بالا یا بیماری خاصی داشته باشند، خطری که کودک را تهدید می کند از دست دادن آنها در سن کم است. از دست دادن فردی که به او دلبسته است برای کودک ضربه بزرگی به حساب می آید. بنابراین ، هر چند فکر کردن به این موضوع بسیار ناراحت کننده و دردآور است، سعی کنید واقع بین باشید و در صورت وجود شرایطی که این خطر را بالا می برند، دست کم به کودک این فرصت را بدهید که به فرد دیگری، به خصوص پدر یا مادر خودش هم دلبسته شود، تا بتواند از عهده استرس از دست دادن فرد مورد دلبستگی اش ، تاب بیاورد.


آلا پاک نیا، کارشناس ارشد روان شناسی بالینی کودک و نوجوان