آرامیس مشاور




مظفر شریف (Muzafer Sharif) از پایه گذاران روان شناسی اجتماعی

مظفر شریف مسافری از شرق
چند ماهی است بحث اعتدال در جامعه ما قوت گرفته و در مقابل اعتدال، صحبت از تفکر افراطی می شود. شاید در این مدت برای بسیاری از ما این سوال پیش آمده باشد که چه طور افرادی که تفکر افراطی دارند، به رغم همه انتقاداتی که به روش آنها وارد می شود. باز هم تغییری در خود ایجاد نمی کنند. آیا آنها این انتقادات را نمی شنوند؟ شاید هم می شنوند اما داستان تغییر دادن باورهای افراطی به این سادگی ها نیست! اگر چنین مسائلی برای شما نیز مطرح بوده است با ما همراه شوید تا با دیدگاه یکی از روان شناسان مطرح، یعنی مظفر شریف در این زمینه، آشنا شوید.

مظفر شریف باسوقلو در 1906 در نزدیکی ازمیر ترکیه به دنیا آمد. بعد از مهاجرت به امریکا نام خانوادگی خود را به شریف تغییر داد، بنابراین در روان شناسی به نام مظفر شریف شناخته می شود. شریف یکی از پایه گذارن روان شناسی اجتماعی است.

مظفر شریف، روان شناسی از ترکیه که توجه او به تفاوت های فرهنگی زمینه ساز نظریه ای مهم در روان شناسی اجتماعی شد. حوزه تخصصی روان شناسی اجتماعی است و مهترین اثرش نظریه قضاوت اجتماعی می باشد. او فرزند دوم از بین پنج فرزند خانواده ای ثروتمند بود. کارشناسی خود را در کالج امریکایی ها در ازمیر گذراند. سپس در استانبول کارشناسی ارشد خود را دریافت کرد. بعد از ان برای ادامه تحصیل راهی امریکا شد. ابتدا وارد دانشگاه هاروارد شد و دومین کارشناسی ارشد خود را دریافت کرد. در این زمان برای مدتی کوتاه به آلمان رفت و این فرصت را یافت در جلسات سخنرانی کلهر ، یکی از روان شناسان گشتالتی، شرکت کند. بعد از آن در دانشگاه کلمبیا و تحت نظر گاردنر مورفی از پایان نامه دکترای خود با عنوان «برخی فاکتورهای اجتماعی در تلقین» دفاع کرد.
از شرق و غرب
بعد از دریافت درجه دکترا و زمانی که سی ساله بود، به ترکیه بازگشت و در دانشگاه آنکارا مشغول تدریس شد. در این مدت این فرصت را یافت تا با کمک دانشجویان خود تعدادی از کتاب های مرجع مهم روان شناسی را به زبان ترکی ترجمه کند. در این زمان و با قدرت گرفتن نازی ها در اروپا به سخنرانی برضد نازی ها پرداخت و البته همین کار نیز باعث به زندان افتادن او شد. بعد از چهار ماه و بر اثر فشاری که دانشجویان فارغ التحصیلش در امریکا برای حمایت از او آوردند، سفارت امریکا در ترکیه دست به کار اقداماتی برای شریف شد. بالاخره بر اثر تلاش های انجام شده مظفر شریف توانست به امریکا باز گردد.
دو همسر، دو همکار
مدتی از ورود او به امریکا گذشته بود که کارولین وود را ملاقات و با او ازدواج کرد. جالب است که اولین آشنایی این دو زمانی بود کارولین داشت روی پایان نامه کارشناسی ارشد خود، که مرتبط با روان شناسی اجتماعی بود، کار می کرد و در این زمینه به مقاله ای از شریف برخورد که توجه او را به خود جلب کرد. کارولین در این زمان از چند نفر تعریف شریف را شنید و در نتیجه ذهنیتی مثبت نسبت به او داشت. بعد از اتمام درس، کارولین در دانشگاه برینسون این فرصت را یافت تا دستیار پژوهشی شریف شود. این همکاری سبب شد نسبت به همدیگر شناختی بهتر بیابند و ازدواج کنند. حاصل این ازدواج سه دختر به نام های آن، سو و جوان بود. این زوج روان شناس در طی سال های بعد به عنوان دو همکار فعالیت های مشترک علمی بسیاری انجام دادند.
شریف در موقعیت های شغلی متفاوت و البته در مراکز دانشگاهی مختلفی مانند ییل، پنسیلوانیا و اوکلاهما به فعالیت پرداخت. کم کم، مطالعات او برفرآیند درون گروهی و فرایند تصمیم گیری موفقیت آمیز در گروه و روان شناسی اجتماعی متمرکز شد. نتایج پژوهشی او چندین یافته مهم در پی داشت؛ اهمیت همنوایی در گروه یکی از این موارد بود. شاید یکی از نظرات شریف، که به درد این روزهای جامعه ما نیز می خورد، دیدگاه او درباره قضاوت اجتماعی است.
جالب است بدانید بیشتر فعالیت های علمی شریف همراه با همسرش انجام شده است. شریف 24 کتاب و شصت مقاله دارد. مظهر شریف در سال 1978و زمانی که در الاسکا نزد دخترش سو بود در نتیجه حمله قلبی درگذشت.
وقتی پذیرش وجود ندارد!
تغییر نگرش یکی از موضوعات مهم و قابل توجه در روان شناسی اجتماعی است. شریف در این زمینه مطالعات بسیاری انجام داده است و صاحب نظریه محسوب می شود. نظریه او که به عنوان قضاوت اجتماعی شناخته شده و به این موضوع می پردازد که ما در زمان رویارویی با نگرش های جدید چطور عمل می کنیم و در چه موقعیت هایی احتمال تغییر نگرش های قبلی در ما بیشتر است.
شریف می گوید هر نگرش جدیدی که ما آن روبه رو می شویم سه حالت دارد. با این نگرش به باورهای ما شبیه است که در این صورت در «گستره پذیرش» قرار می گیرد یا با آن فاصله ای محسوس دارد و در تضاد است که در «گستره طرد» قرار می گیرد، یا این که نه در گستره پذیرش و نه در گستره طرد قرار می گیرد که در این صورت در محدوده ای به نام «گستره عدم التزام» قرار دارد. تا اینجای کار شاید حرف جدیدی مطرح نباشد، اما پژوهش های شریف و همکارانش نشان می دهد پذیرش نگرش جدید و البته قضاوت ما به این که این نگرش در کدام محدوده قرار بگیرد وابستگی زیادی دارد.
پژوهش ها نشان داده است اگر نگرش جدید شبیه باورهای قبلی ما باشد، شدت این شباهت را بیشتر از آنچه در واقعیت وجود دارد درک می کنیم و در نتیجه پذیرش ما افزایش می یابد. در مقابل در رویارویی با نگرش های متضاد درست برعکس عمل می کنیم؛ یعنی شدت این تضاد را بیشتر از آنچه به صورت واقع وجود دارد، درک می کنیم و در نتیجه احتمال طرد آن را به شدت افزایش می دهیم. درباره گستره عدم التزام شاید بتوان گفت به صورت معمول قضاوت ما واقع بینانه تر است و البته شانس پذیرش نگرش های قرار گرفته در این محدوده نیز بالاست. اما درباره افرادی با باورهای افراطی داستان کمی پیچیده تر است.
روان شناسی افراطی
شاید با کمک این دیدگاه بتوانیم متوجه شویم چرا افراد با دیدگاه های افراطی دارای قضاوت دقیقی درباره سایر نگرش ها نیستند، آنها دیدگاه های مخالف را در درجه اول دارای تضادی بیشتر از آنچه در واقعیت وجود دارد، درک می کنند و در نتیجه موضع گیری شدیدتری می کنند و پذیرش در آنها به شدت کاهش می یابد . در درجه دوم این افراد تلاش می کنند دیدگاه هایی را که چندان تضادی ندارند نیز نادیده بگیرند. بنابراین درباره این دیدگاه های میانه نیز پذیرش جندانی ندارند. در این وضعیت تلاش برای تغییر دادن این گروه از افراد کاری بس دشوار است.
البته در توجیه این عدم پذیرش ممکن است صحبت های زیادی داشته باشند و از فاصله داشتن سایر دیدگاه ها با معیارها صحبت کنند. یادتان باشد به عنوان شنونده لازم است روی این موضوع دقت داشته باشید که فاصله و تضاد زیادی که آنها بین سایر دیدگاه ها و معیارهای خود در نظر می گیرند در غالب اوقات بیش از آن چیزی است که واقعا وجود دارد.

مریم عظیمی- کارشناس ارشد مشاوره