چرا ما به خوبی به حرف ها و صحبت های اطرافیان و به ویژه همسرمان گوش نمی دهیم؟
ما از طریق حواس چندگانه تحت تاثیر دنیای بیرون قرار می گیریم و آن را به درون می بلعیم. گوش های ما یکی از این حواس هستند که به طور اختصاصی برای دریافت نوعی از امواج تکامل یافته اند که با آن صدا می گویند. ما صداها را می شنویم بدون اینکه بتوانیم مانع شنیدن آنها شویم مگر آنکه در گوش هایمان چوب پنبه فرو کنیم. انسان های اولیه هم مثل حیوانات می توانستند از خودشان صدا تولید و از طریق این صداها با دیگری ارتباط برقرار کنند. وقتی انسان اولیه مشغول ساخت ابزار بود، صدای باد، صدای پرندگان یا حتی دریا را می شنید ولی وقتی همسرش از درون غار فریاد می زد که بیا غذا حاضر است، او به این صدا گوش می داد و برایش صدای دریا و چیزهای دیگر تفاوت داشت، چون پیامی برای او به همراه داشت و باعث می شد عملی انجام دهد: «رفتن به سوی غار و خوردن احتمالا پیتزای اولیه»
وقتی از هویت حرف میزنیم، از چی حرف می زنیم؟
تا حالا شده از خودت بپرسی من کیستم، دنیا چه جور جایی است و من می خواهم در این دنیا چه کار کنم؟ سال های جوانی زمانی مناسب برای جواب دادن به این سوال ها است.
چه احساسی نسبت به خودتان، رشته تحصیلی تان، کارتان، موقعیت خودتان و دنیای اطرافتان دارید؟ فکر می کنید فردی موفق هستید یا خدایی ناکرده شکست خورده؟ مطمئناً این نوع سوال ها تا به حال برای شما هم ایجاد شده و به دنبال جوابی برای آن بوده اید جالب این است بدانید وقتی این سوال ها به ذهنتان رسیده، یعنی اینکه شما به دنبال هویت خود هستید آن طور که روان شناس ها می گویند سنین نو جوانی و جوانی وقت مناسب برای شکل گیری هویت است.
فرآیند طلاق برای همه دردناک است. این رنج دردناک به این علت است که فرد عاشق می شود، ازدواج می کند، همسرش را دوست دارد. کل زندگی اش را در کنار همسرش برنامه ریزی می کند. برنامه ریزی می کند که چه زمانی بچه دار شوند، چگونه اوضاع مالی شان را بهتر کنند و حتی چه زمانی بازنشسته شوند و دوران بازنشستگی شان را چگونه بگذرانند. اما ناگهان از همسرش جدا می شود و خود را تنها می باید.
ممکن است قبل از این جدایی هشدارهایی وجود داشته باشد و ممکن است وجود نداشته باشد. اما همه آنها به درستی می دانند که اکنون زندگی مشترکشان به پایان رسیده است.
چند کلمه حرف حساب درباب فلسفه تربیتی و ارتباط والدین با نوجوانان
در روایات دینی می گویند که تربیت، از قبل از بدنیا آمدن کودک و فرزند شروع می شود و حتی نوع غذا خوردن مانیز بر فرزندان اثر خواهد گذاشت. در روایات علمی نیز، این امر ثابت شده است که جنین ، قابلیت درک و به حافظه سپردن اصوات و رفتارها و ... را دارد. پس با این توضیحات، شما هم تصدیق می کنید که نمی شود نشست تا فرزندان بزرگ شوند تا به آنها، تربیت یاد بدهیم و با آنها ارتباط درست و حسابی بگیریم. اینجاست که تربیت ، در خودمان باید وجود داشته باشد؛ نظم و تربیت و احترام به جامعه و چیزهایی که می خواهیم یاد بچه مان بدهیم ، در ابتدا باید در خودمان وجود داشته باشد تا بتوانیم منتقلش کنیم.
مادری کردن در حق مردان داستانی است که گاهی پایان غم انگیزی دارید.
زنان به طور ذاتی مراقبت کننده هستند و بنابران گاهی به همسرانشان نیز مانند کودکان رفتار می کنند. احتمال وقوع چنین رفتاری هنگامی بیشتر می شود که آنها در دوران کودکی خود شاهد چنین رفتاری از سوی مادرشان نسبت به پدرشان باشند. در این حال دختر فکر می کند برای اینکه علاقه اش را به همسرش نشان دهد ، باید کارهایی را که مادرش انجام می داد، تکرار کند.
بیشتر مردان نیز در آغاز از اینکه همسرشان برایشان مادری کنند استقبال می کنند، چون مجبور نیستند وسایلشان را جمع کنند، قرارهای مهم را به خاطر بسپارند و مجموع مسئولیتی را به عهده بگیرند، اما به کارگیری این شیوه در بلندمدت باعث بوجود آمدن مشکلات زناشویی می شود