نبود مهربانی و محبت که یکی از مهم ترین جنبه های رشد روانی، عاطفی و اجتماعی انسان را تشکیل می دهد. روان شناسان و متخصصان ، مهربانی را عملی انسانی و نوع دوستانه تعریف کرده اند که کسی دیگران را به خاطر وجود خودشان (نه به هیچ دلیل ابزاری دیگر) محترم و در خور توجه می داند.
خانواده اولین محیط قابل دسترس برای کودک است و والدین اولین الگوهایی هستند که کودکان می توانند اعمال آن ها را مستقیماً مشاهده کنند و از آن ها هم سرمشق بگیرند. به همین دلیل نقش این نهاد در مهربان یا نامهربان شدن فرزندان بسیار مهم و حیاتی است.
مهربانی، محبت، سخاوت، دل سوزی، عشق ، نوع دوستی مفاهیمی مرتبط با هم هستند که در ارتباطات بین فردی نمایان می شوند. مهرورزان دارای خصوصیات ها و عقاید زیر هستند:
آیا در روان شناسی عقده ای بودن برخی افراد به اثبات رسیده است؟
«خب اون یک آدم عقده ایه!» «می دونی چرا این طوری هستی . چون تو از بچگی عقده ای بار اومدی!»
به احتمال زیاد این عبارات برای شما نیز اشنا هستند. عباراتی که چندان هم مودبانه نیستند ، اما بارها در گفت و گوهای روزمره؛ به کار می روند.، زمانی که افراد ادعا می کنند دلیل رفتارهای نابهنجار و ناخوشایند برخی افراد به «عقده های روانی» آنها باز می گردد. اما منظور از این عقده های روانی چیست؟ آیا روان شناسی چنین عبارتی را به رسمیت می شناسد؟ و اگر چنین اصطلاحی در روان شناسی وجود دارد، تعریف دقیق آن چیست؟
چرا باید در زندگی کوتاه مان خود و رابطه مان را محدود کنیم و لذتی که از بودن با دیگران می توانیم ببریم از خود دریغ کنیم؛ فقط به خطر اتفاقی که مثلا چند سال پیش رخ داده است ، نه تنها خود را از مواهبی که بودن با دیگران دارد محروم کرده ایم ، بلکه با تکرار دلخوری ها در ذهن خود بارها خود را نیز آشفته ساخته ایم. در این نوشته به هفت اصل اشاره می شود که می توانید اگر به فکر بخشش افتادید آنها را در ذهن مرور کنید و به کار ببندید، تا شاید راحت تر و واقع بینانه تر با این مسئله کنار بیایید. فراموش نکنید که این قوانین بیشتر برای خلاص شدن از دست عصبانیت است و این رهایی برای شما موهبتی بزرگ است.
حسی مانند یک فریبکار داشتن!
آیا شما همانقدر که دیگران شما را باهوش و با استعداد و موفق تصور می کنند ، خود را باهوش می دانید؟ اگر پاسخ تان منفی است، پس احتمالاً به نشانگان وانمودگرایی یا خود ویرانگری و به قول انگلیسی زبان ها سندرم ایمپاستر (Imposter syndrome) مبتلا هستید. بنابراین خواندن این مقاله را به شما توصیه می کنیم؛ البته اگر هم مبتلا نیستید، حداقل برای اطلاعات عمومی تان مطالعه متن زیر مفید است.
نشانگان وانمودگرایی، ویژه افراد موفق است. بسیاری از اشخاص توانمند و تیزهوش ، به رغم قابلیت ها و موفقیت های روز افزون، هیچ احساس درونی، نسبت به توانمندی ها و قابلیت های خود ندارند. حتی معتقدند چون دیگران در موردشان خوب و مثبت می اندیشند و آنان را باهوش و توانمند می دانند پس به نوعی دیگران را فریب داده اند. این افراد موفقیت های خود را به شانس، طلسم، خطاهای کامپیوتری و کلا عوامل خارجی نسبت می دهند . همیشه می ترسند دست شان رو شود و خود را شایسته موفقیت نمی بینند.
ازدواج برای بزرگسالان است؛ بزرگسالانی که آماده چالش هایی هستند، زیرا ارتباط همکارانه سطح بالا و مهارت های تصمیم سازی مشترک دارند. به این خاطر که شراکت عاشقانه دو نفر، بیشتر مناسب کلماتی هستند که چارلز دیکنز در کتابش داستان دو شهر قلم زد: «بهترین زمان ها بود، بدترین زمان ها بود ، عصر دانایی بود، عصر حماقت بود ... فصل نور بود. فصل تاریکی بود، بهار امید بود، زمستان یاس بود ... همگی مستقیم به سمت بهشت می رفتیم، همگی مستقیم در جهت مخالف می رفتیم ...»
بیشتر همسران در آغازین ماه های ازدواج، احساس مثبتی به رابطه شان دارند. اما رفته رفته، اختلاف ها در عادت ها و انتخاب اولویت ها می تواند باعث شود همسران به ظاهر مناسب ، سعادت متاهلانه شان را لکه دار ببینند. وقتی اندیشه خودمحور «حرف من، حرف تو» بحث برانگیز می شود، اعتنا به باورهای متعارف ، متاسفانه می تواند یک ازدواج عالی بالقوه را بیشتر و بیشتر از هم فروپاشد. این فهرستی است از افسانه های ازدواج ، که بسیار لازم است با درنگ و تامل بیشتری به آنها بیندیشیم.